ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.71K subscribers
477 photos
279 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#متن_سخنرانی حاج آقا مومنی ◆

باید در وجود ما #چهار_مرگ اتفاق بیفتد:

⓵  اول: مرگ سبز (موت اَخْضَر)☜ یعنی قناعت. نه فقر و نه اسراف. انسانی که از حالت قناعت خارج شود، می شود آدمی طمّاع. طمع انسان را از دین خارج مےکند. قناعت یعنی انسان، زیاده طلبی را در وجود خودش بخشکاند. قناعت در خواب؛ در پوشاک؛ در مکان زندگی؛ تا امور نفسانی.

⓶ دوم: مرگ سفید (موت اَبْیَضْ) ☜ یعنی تخلیه. پاک کردن روح و جان از رذایل اخلاقی. حسادت و غرور و ریا و دروغ رو کنار بنداز!


③ سوم: مرگ قرمز (موت اَحْمَر) ☜ یعنی جهاد اکبر یا مبارزه با نفس. ما یک جهاد اصغر داریم که میدان جنگ است، دشمن هست و شما با اون می جنگی، دوم جهاد اکبر است، جهاد در میدان مبارزه با نفس است. سوم جهاد کبیر است، جهاد در عدم تسلیم و کُرنش در مقابل کافر حربی و دشمن. اما مرگ قرمز یعنی جهاد اکبر، میتوانی گناه بکنی و نمیکنی! میتوانی نگاه به نامحرم بکنی و نمیکنی! می توانی دروغ بگویی ولی نمی گویی! می توانی حرام بخوری ولی نمی خوری!


④ مرگ سیاه= موت اَسْوَد ☜ یعنی تحمل آزار و اذیت دیگران؛ زخم زبان به تو می زنند، تحمل کن!

【 آقا ! چه چیزی به تو می دهند همیشه می روی (مسجد و هیئت) ؟! بیا یک توچالی بریم! یک دربندی بریم! حالی بکنیم! جوونی! حس نمی کنی قلبت گرفته است، همیشه می روی روضه روضه روضه؟! 】

این ها نمی دانند که روضه چه نشاطی به ما می دهد. زخم زبان ها را تحمل کن! طوری نیست. صبر در سختی ها و بلایا و گرفتاری ها، اگر بتوانی تحملش بکنی به آن مرگ سیاه می گویند.

این چهار مرگ را اگر در خود ایجاد کنی از پس نفس خود برآمده ای.
#متن_سخنرانی حاج آقا رفیعی ◆

🌼‍ سه چیز مهم برای انبیاء 🌼

تمام انبیا سه چیز برایشان مهم بود. و خداوند بخاطر این سه چیز کوتاه نمی آید و محکم می ایستد. این سه تا چیست:

❶ توحید: اعتقاد به خدای یگانه . که خداوند فرمودند هر چیزی را ممکن است ببخشم غیر از شرک. تمام انبیا اعم از حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت عیسی، حضرت محمد و ... این رو فرمودند.

❷ معاد: ۱۴۰۰ آیه درباره معاد در قرآن آمده است که مرتب خداوند ما یادآور می شود که به سوی او بازگردانده می شویم.

❸ عمل صالح: بالای ۸۰ مرتبه در قرآن «آمنوا و عملوا الصالحات» آمده است.

این مثلث سه ضلعی یعنی توحید، معاد(قیامت)، عمل صالح، را هر کسی در زمانی ترویج کرده او معصوم (امام یا پیغمبر) بوده، و باید به همان اعتقاد پیدا کرد. ائمه معصومین علیهم السلام هم هدف نهایی شان ایمان به توحید و معاد و عمل صالح در مردم است.

🌹
#متن_سخنرانی حاج آقا پارسا ◆

🍁 بی برکتی در زندگی با بی نمازی🍁

شخصی آمد خدمت آقا رسول الله گفت: سرمایه دارم، ملک دارم، ولی بدبخت شدم! باغ دارم به فروش نمی رود. چه کار کنم؟ حضرت نگاهی کرد و فرمود: برو تو باغ، تو فلان قسمت باغ یک استخوانی بالای یک درختی هست آن را ببر بیرون دفنش کن. شخص می گوید: رفتم استخوان را پیدا کردم و دفنش کردم، تو مسیر که داشتم بر می گشتم یکی جلوی من را گرفت گفت: آقا باغت چند؟ می گوید رفتم که بگویم ۵ هزار درهم، دیدم طرف گفت من ۱۰ هزار درهم می خرم. تعجب کردم، رفتم خدمت آقا رسول الله و گفتم: قضیه چیه؟

پیغمبر اکرم فرمودند: بخاطر آن استخوان بود. یک قبری تو قبرستانی شکست ، کلاغی رفت داخل آن قبرستان و تکه ای از استخوان آن قبر را برداشت و روی درخت گذشت. شخص گفت : آقا این چی بود که برکت را از زندگی من برد. به خاک سیاهم نشوند. پیغمبر فرمود: تکه ای از استخوان یک بی نماز بود. چقدر در طول روز با بی نماز ها ارتباط داریم. دختر و پسر توی خانه نماز نمی خوانند، خانم می آید می گوید: شوهر من هر چقدر کار می کند برکت ندارد! چون در خانه بی نمازی دارید.

امیرالمومنین می فرمایند: شیعیان ما را به نماز امتحان کنید. نه هر نمازی... از میرزا جوادآقا ملکی تبریزی سوال کردند: چرا به شما میرزا جواد #آقا میگویند، آقا برای چی است؟ فرمود: خیلی از دوستان و اطرافیان که شب پیش من می مانند، با گوش های خودشان می شنوند که ملائکه می گویند: میرزا جواد آقا پاشو نماز شب بخوان! سر پل صراط اینطور از ما نماز می خواهند...

🌹
#متن_سخنرانی استاد رضایی ◆

🍃‍ چــوب زدن خــدا 🍃

اولیای الهی که سرعتشان به سمت خدا زیاد است ؛ کوچک ترین گناه هم از ایشان پذیرفته نمی شود. مثلا حضرت یُونس که داخل شکم نهنگ رفت؛ مگر گناهش چه بود؟ حضرت یُونس ؛ به مدت سی سال قوم خود را هدایت می کند ولی قوم یُونس راه هدایت نمی پذیرند، به همین دلیل حضرت یُونس از خدا خواست تا قومش را عذاب کند. وعدی عذاب داده شد ومثلا یک ماه دیگر عذاب نازل می شد؛ اما حضرت یُونس تا روز وعده داده شده (موعود)صبر نکرد و خیلی عصبانی شد و قوم خود را ترک کرد. و گناهش همین بود. و خدا فرمود: یُونس ؛ تو ولی خدا هستی ؛ بزرگی و باید این قوم را هدایت بکنی؛چرا زودتر از روز موعود رفتی بیرون!؟

و این آیه ای که در نماز غفیله می خوانیم: «وَ ذَالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی‌الظُّلُمَاتِ أَنْ لَاإِلَهَ‌إِلاَّأَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» و زمانی که با عصبانیت بیرون می رود و وارد شکم نهنگ می شود؛ وقتی ظلمت رو می بیند ندا می دهد: «خدایا من به خودم ظلم کردم و تو پاک هستی». در قرآن آمده است که: اگر حضرت یُونس در شکم نهنگ تسبیح خدا رو به جا نیاورده بود و توبه نکرده بود؛ تا روز بَرانگیختن در شکم ِ نهنگ می ماند. چون خداوند نمیخواهد بندگان خوبش منحرف شوند.

بر نمد چوبی که آن را مَرد زد
بر نمــد آن را نَزَد بـَر گـَرد زد
زمانی که گلیمی رو چوب می زنیم و تمیزش می کنیم، نمی خوایم گلیم رو اذیتش بکنیم ، بلکه می خواهیم آلودگی هایش را بزدایم. همچنین در روایت آمده است که: مریض شدن را امری منفی نمی دانند؛ بلکه آن را خیلی هم مثبت می دانندو اگر دعا دارید بروید پیش مریض تا دعایتان بکند. بنابراین خدا نمی خواهد بندگانش را اذیت بکند بلکه می خواهد گرد و خاکش را بزداید؛ اگر مرتکب گناهی هم شدی ؛ همینجا پاکت بکند. یکی از یاران امیرالمومنین، روزی بر روی سکوی چوبی نشسته بود، سکو شکست ؛ شخص زمین خورد وسرش هم شکست ؛ امیر المومنین به دوستش کمک کرد و سر او را پانسمان کرد و بعد فرمود: «خدا را شاکریم از اینکه ؛ شیعیان ما را در همین دنیا عذاب می کند. آن شخص گفت : یا امیر مگر من چه کردم که خدا می خواهد به من چوب بزند؟ حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: شما وقتی نشستید بر روی سکو ؛( بسم الله)نگفیتید؛ در روایت آمده است که لحظه ی جان دادن انسان چون خیلی سخت است ؛بنابراین مومنین را همین جا چوب شان می زند و بر آنها سخت می گیرد تا لحظه ی مرگ راحت باشد برای مومنین؛در عوض بعضی از کفار را که در دنیا کارخوبی انجام داده است ؛ خداوند عوض خوبی کفّار را در همین دنیا می دهد. ولی در روز قیامت : به حسابش خوب رسیدگی می شود؛ پس باید انسان همیشه حواس خود را جمع کند و نگوید که حالا یک غیبتی کردیم وطرف هم حق ش بوده وگناه غیبت کردن را خیلی ساده می گیریم، درحالی که غیبت شاخ ودم نـدارد....

🌹
@mosleminohee
#متن_سخنرانی حاج آقا عالی ◆

🌷‍ عاقبـت بی حــرمتی والــدین 🌷

مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛

بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ سواال کردم گفتند: آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟ پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند. آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند.

آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت.

برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادر تان در قید حیات اند قدر بدونید و آنهایی که از دنیا رفتند؛ اگر کسی پیرمرده و پدر و مادرش خیلی سال قبل از دنیا رفته؛ پدرومادر تا ابد پدرو مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش امده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کناربگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه که همان (شب جمعه) برسر قبر اولیای خدا و یا پدرو مادر عالم و امام زاده ای هست، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا" پدر و مادر؛که در روایت آمده که حتما" دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند.
#متن_سخنرانی حاج آقا یوسفیان ◆

🔶‍ پنج علامت مومن 🔶

در بین ظواهر به چند چیز توصیه فراون شده است. گفته شده از ظواهر دین نگهداری کنید چون خیلی مهم است. این که انسان همه جوره زندگی کند و هر چیزی بپوشد، هرچیزی بخورد، و همه جا برود و بگوید: «من دینم را نگه می دارم» این درست نیست. اگر ظواهر دین را هرطوری که خود خواستیم انجام دهیم هیچگاه به باطن دین نمی رسیم.
باطن دین ، «حُبّ و بُغض» است. ظواهر هر چیزی که هست باید با این جور باشد. امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: مومن پنچ ویژگی دارد:

❶ اولین ویژگےمومن { انگشتر عقیق در دست راست} این از ظواهر دین است. که جزء علامت های مومن محسوب می شود؛ دینداری مومن باید ظاهر باشد. و باید شعائر دین را رعایت کند.

❷ دومین ویژگے مومن: { نـمـاز پنجاه و یک رکعتی}. اگر شما با یک مومن همراه باشید، باتوجه به نماز خواندنش می فهمید که مومن است یا خیر؛ ۱۷رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نماز مستحبی نافله؛ نمازهای مستحبی هم نیازی به قبله و آرامش رکوع و سجده و ایستادن در یک جا ندارد، فقط وضو و ذکر لازم دارد. اگر نماز شب نتوانستیم بخوانیم تا ظهر می توانیم قضایش را بخوانیم ؛ به این صورت زمانی که صبح می خواهیم بیرون برویم وضوء می گیریم، مثلا در صف نانوایی می ایستیم و فقط اذکار را می خوانیم...

❸ سومین ویژگے مومن {سجده کردن برخاک است.!} یعنی روی فرش و موکت سجده نکند، بلکه روی خاک سجده کند.

❹ چهارمین ویژگےمومن: { بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم } درنمازها است؛ زمانی که شیعه نماز می خواند باید «بسم الله» را چه نماز ظهر باشد چه عصر و چه صبح و مغرب و عشاء باید بلند بگویید؛ در حالی که اهل سنت «بسم الله» را کوتاه می گویند.

❺ پنجمین ویژگے مومن {زیارت اربعین امام حسین (ع) } می باشد. زیارت اربعین و زیارت های دیگر ابا عبدالله الحسین علیه السلام نیازی به رفتن ندارد، اگرچه رفتن افضل است ، و مستحب و سنت است؛ مومنی که دلش برای اربعین می تپد از دور این زیارت را باید بخواند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «خداوند فرشتگانی را آفریده است زمانی که شما قصد زیارت امام حسین علیه السلام را دارید و سلام می دهید، این فرشتگان سلام شما را به اباعبدالله الحسین علیه السلام می رسانند وجوابش را برمی گردانند و این زیارت محسوب می شود» و آنچه که جابر و عمه ی سادات انجام دادند سنّت نامیده می شود که با پای پیاده کنار قدم های جابر برویم تا خودِ کربلا ...

🌹
#متن_سخنرانی حاج آقا عالی ◆

🌷‍ عاقبـت بی حــرمتی والــدین 🌷

مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛

بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ سواال کردم گفتند: آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟ پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند. آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند.

آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت.

برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادر تان در قید حیات اند قدر بدونید و آنهایی که از دنیا رفتند؛ اگر کسی پیرمرده و پدر و مادرش خیلی سال قبل از دنیا رفته؛ پدرومادر تا ابد پدرو مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش امده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کناربگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه که همان (شب جمعه) برسر قبر اولیای خدا و یا پدرو مادر عالم و امام زاده ای هست، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا" پدر و مادر؛که در روایت آمده که حتما" دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند.


سخنرانی
#متن_سخنرانی حاج آقا عالی ◆

🌷‍ عاقبـت بی حــرمتی والــدین 🌷

مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛

بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ سواال کردم گفتند: آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟ پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند. آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند.

آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت.

برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادر تان در قید حیات اند قدر بدونید و آنهایی که از دنیا رفتند؛ اگر کسی پیرمرده و پدر و مادرش خیلی سال قبل از دنیا رفته؛ پدرومادر تا ابد پدرو مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش امده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کناربگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه که همان (شب جمعه) برسر قبر اولیای خدا و یا پدرو مادر عالم و امام زاده ای هست، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا" پدر و مادر؛که در روایت آمده که حتما" دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند.
🕊🕊🕊🕊🕊
#متن_سخنرانی استاد رضایی ◆

🍃‍ چــوب زدن خــدا 🍃

اولیای الهی که سرعتشان به سمت خدا زیاد است ؛ کوچک ترین گناه هم از ایشان پذیرفته نمی شود. مثلا حضرت یُونس که داخل شکم نهنگ رفت؛ مگر گناهش چه بود؟ حضرت یُونس ؛ به مدت سی سال قوم خود را هدایت می کند ولی قوم یُونس راه هدایت نمی پذیرند، به همین دلیل حضرت یُونس از خدا خواست تا قومش را عذاب کند. وعدی عذاب داده شد ومثلا یک ماه دیگر عذاب نازل می شد؛ اما حضرت یُونس تا روز وعده داده شده (موعود)صبر نکرد و خیلی عصبانی شد و قوم خود را ترک کرد. و گناهش همین بود. و خدا فرمود: یُونس ؛ تو ولی خدا هستی ؛ بزرگی و باید این قوم را هدایت بکنی؛چرا زودتر از روز موعود رفتی بیرون!؟

و این آیه ای که در نماز غفیله می خوانیم: «وَ ذَالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی‌الظُّلُمَاتِ أَنْ لَاإِلَهَ‌إِلاَّأَنْتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» و زمانی که با عصبانیت بیرون می رود و وارد شکم نهنگ می شود؛ وقتی ظلمت رو می بیند ندا می دهد: «خدایا من به خودم ظلم کردم و تو پاک هستی». در قرآن آمده است که: اگر حضرت یُونس در شکم نهنگ تسبیح خدا رو به جا نیاورده بود و توبه نکرده بود؛ تا روز بَرانگیختن در شکم ِ نهنگ می ماند. چون خداوند نمیخواهد بندگان خوبش منحرف شوند.

بر نمد چوبی که آن را مَرد زد
بر نمــد آن را نَزَد بـَر گـَرد زد
زمانی که گلیمی رو چوب می زنیم و تمیزش می کنیم، نمی خوایم گلیم رو اذیتش بکنیم ، بلکه می خواهیم آلودگی هایش را بزدایم. همچنین در روایت آمده است که: مریض شدن را امری منفی نمی دانند؛ بلکه آن را خیلی هم مثبت می دانندو اگر دعا دارید بروید پیش مریض تا دعایتان بکند. بنابراین خدا نمی خواهد بندگانش را اذیت بکند بلکه می خواهد گرد و خاکش را بزداید؛ اگر مرتکب گناهی هم شدی ؛ همینجا پاکت بکند. یکی از یاران امیرالمومنین، روزی بر روی سکوی چوبی نشسته بود، سکو شکست ؛ شخص زمین خورد وسرش هم شکست ؛ امیر المومنین به دوستش کمک کرد و سر او را پانسمان کرد و بعد فرمود: «خدا را شاکریم از اینکه ؛ شیعیان ما را در همین دنیا عذاب می کند. آن شخص گفت : یا امیر مگر من چه کردم که خدا می خواهد به من چوب بزند؟ حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: شما وقتی نشستید بر روی سکو ؛( بسم الله)نگفیتید؛ در روایت آمده است که لحظه ی جان دادن انسان چون خیلی سخت است ؛بنابراین مومنین را همین جا چوب شان می زند و بر آنها سخت می گیرد تا لحظه ی مرگ راحت باشد برای مومنین؛در عوض بعضی از کفار را که در دنیا کارخوبی انجام داده است ؛ خداوند عوض خوبی کفّار را در همین دنیا می دهد. ولی در روز قیامت : به حسابش خوب رسیدگی می شود؛ پس باید انسان همیشه حواس خود را جمع کند و نگوید که حالا یک غیبتی کردیم وطرف هم حق ش بوده وگناه غیبت کردن را خیلی ساده می گیریم، درحالی که غیبت شاخ ودم نـدارد....

🌹
#متن_سخنرانی حاج آقا عالی ◆

🌷‍ عاقبـت بی حــرمتی والــدین 🌷

مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛

بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ سواال کردم گفتند: آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟ پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند. آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند.

آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت.

برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادر تان در قید حیات اند قدر بدونید و آنهایی که از دنیا رفتند؛ اگر کسی پیرمرده و پدر و مادرش خیلی سال قبل از دنیا رفته؛ پدرومادر تا ابد پدرو مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش امده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کناربگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه که همان (شب جمعه) برسر قبر اولیای خدا و یا پدرو مادر عالم و امام زاده ای هست، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا" پدر و مادر؛که در روایت آمده که حتما" دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند.