سوقندی(عشق فقط خدا):
شعر روضه محور
♣️😭
درگوشه های دشتی خوانده میشود
مجلس ترحیم
#داغ_همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
🍁🍁🍁🍁
تایپ:سوقندی
تقدیم مادحین عزیز
کمی شعررا متغیر کردم
قسمتی که بنده گفتم چند روز است رویت راندیدم...
میتونید طبق زمان بروز بگین
مثال سوم، هفتم، چهلم وسالگرد
البته نظر بنده است
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-l4uNU5CgIkYg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ای دی زیر ارسال بفرمایید
@moslemi124 👈
@Mahdieh0831 👈
شعر روضه محور
♣️😭
درگوشه های دشتی خوانده میشود
مجلس ترحیم
#داغ_همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
🍁🍁🍁🍁
تایپ:سوقندی
تقدیم مادحین عزیز
کمی شعررا متغیر کردم
قسمتی که بنده گفتم چند روز است رویت راندیدم...
میتونید طبق زمان بروز بگین
مثال سوم، هفتم، چهلم وسالگرد
البته نظر بنده است
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-l4uNU5CgIkYg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ای دی زیر ارسال بفرمایید
@moslemi124 👈
@Mahdieh0831 👈
#داغ_همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
@khatm14
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
@khatm14
#داغ_همسر
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی
فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد
به زیر خاک آخرهمسرم کرد
بنال ای سینه ی غمناک اینجا
که باشد هستیم درخاک اینجا
الاای همسرنیکوفرمن
نگردد مردن توباورمن
ندارم طاقت دردوفراقت
بنالم همچونی هرشب زداغت
توبزم شمع جان بودی ورفتی
مهی پرتو فشان بودی ورفتی
نشستم برسرکوی توامشب
ببینم ازوفاروی توامشب
چگونه قلب من آرام گیرد
چگونه انس باایام گیرد
زجابرخیزای تابنده انجم
چوغنچه باردیگر کن تبسم
(هرکجای خانه رانگاه می کنم همسرم خاطرات تو می بینم)
گرفته غم فضای خانه ی ما
سیه پوش تو شدکاشانه ی ما
گرفتاری من ازحد فزون است
دلم ازمرگ تو دریای خون است
شدی ای ماه من درخاک مستور
نصیبت عاقبت شدخانه ی گور
♣️♣️
چندروزاست که رویت راندیدم
وای شدی خاموش ای شمع وجودم
وای چند روزاست دم درمی نشینم
که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
(همسرم/عزیزم)
چه وقت زیرخاک خوابیدنت بود
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد برسرمن
زکف رفت آن گرامی همسرمن
تو عزیزم رفتی وازما بریدی
به سوی آسمان ها پرکشیدی