دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی
دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه
خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هر صبح که از خواب بیدار می شوم به تو فکر می کنم
به عنوان قهرمانی که به زندگی ام وارد شد
هنگامی که در نزاع و کشمکش بودم بیشتر و بیشتر برایم ظاهر شدی
می ترسم از اینکه نتوانم بدون تو زندگی کنم …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آنقدر ناگهانی رفتی
که ما نتوانستیم خداحافظی کنیم
اما برادرها هیچ وقت از هم جدا نمی شوند
خاطرات ارزشمند هرگز نمی میرند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت
یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت
شعر از صائب تبریزی
#برادر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی
دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه
خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
هر صبح که از خواب بیدار می شوم به تو فکر می کنم
به عنوان قهرمانی که به زندگی ام وارد شد
هنگامی که در نزاع و کشمکش بودم بیشتر و بیشتر برایم ظاهر شدی
می ترسم از اینکه نتوانم بدون تو زندگی کنم …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
آنقدر ناگهانی رفتی
که ما نتوانستیم خداحافظی کنیم
اما برادرها هیچ وقت از هم جدا نمی شوند
خاطرات ارزشمند هرگز نمی میرند
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت
یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت
شعر از صائب تبریزی
#برادر
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
#_دسترسی سریع
جهت یافتن مطلب٬موضوع موردنظرخود راانتخاب کرده وسپس بااستفاده ازعلامتهای۷ و۸ تمامی مطالب مرتبط با موضوع مورد نظر را پیدا کرده و استفاده نمایید
#اشعار_آذری
#پندیات
#شهید
#جوان
#جوان_ناکام
#فرزند
#دشتی_خوانی
#ختم_خوانی
#مادر
#برادر
#دختر
#خواهر
#پدر
#کودک
#همسر
#دوست
#نوحه
#روضه
#مقام_معلم
#خادم_الحسین
#رباعی
#پیرغلامان
#عالم_ربانی
#ترکی
#کردی
#لری
#بی_وارث
#سخنرانی_
@khatm14
جهت یافتن مطلب٬موضوع موردنظرخود راانتخاب کرده وسپس بااستفاده ازعلامتهای۷ و۸ تمامی مطالب مرتبط با موضوع مورد نظر را پیدا کرده و استفاده نمایید
#اشعار_آذری
#پندیات
#شهید
#جوان
#جوان_ناکام
#فرزند
#دشتی_خوانی
#ختم_خوانی
#مادر
#برادر
#دختر
#خواهر
#پدر
#کودک
#همسر
#دوست
#نوحه
#روضه
#مقام_معلم
#خادم_الحسین
#رباعی
#پیرغلامان
#عالم_ربانی
#ترکی
#کردی
#لری
#بی_وارث
#سخنرانی_
@khatm14
بخواب ای مهربان ای یار
بخواب ای کشته ی بیدار
بخواب ای خفته ی گلگون
بخواب ای غوطه ور در خون
سکوت سرخ خاک تو
صدای نینوا دارد
در این دم کرده گورستان
تگرگ مرگ می بارد
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت یأس در خانه
هجوم مرگ در برزن
تمام سینه ها عریان
تمام چهره ها خونین
تمام دست ها خالی
تمام چشم ها غمگین
به خاک مسلخ افتادند
در این صحرای خونباران
برادرها جدا از هم
پدرها بی پسرهاشان
تو ای تن خفته ی گمنام
بخواب اکنون که بسیاری
لا لا لا لا ، لا لا لا لا
بخواب آری که بیداری
در این ویرانه خاک تو
که شد یک باره چون صحرا
به یادت باغ می
سازند
برادرهای فرداها
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت خشم در خانه
هجوم مرگ در برزن
#برادر
@khatm14
بخواب ای کشته ی بیدار
بخواب ای خفته ی گلگون
بخواب ای غوطه ور در خون
سکوت سرخ خاک تو
صدای نینوا دارد
در این دم کرده گورستان
تگرگ مرگ می بارد
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت یأس در خانه
هجوم مرگ در برزن
تمام سینه ها عریان
تمام چهره ها خونین
تمام دست ها خالی
تمام چشم ها غمگین
به خاک مسلخ افتادند
در این صحرای خونباران
برادرها جدا از هم
پدرها بی پسرهاشان
تو ای تن خفته ی گمنام
بخواب اکنون که بسیاری
لا لا لا لا ، لا لا لا لا
بخواب آری که بیداری
در این ویرانه خاک تو
که شد یک باره چون صحرا
به یادت باغ می
سازند
برادرهای فرداها
به سوگ تو در این مقتل
کدامین مویه و شیون
سکوت خشم در خانه
هجوم مرگ در برزن
#برادر
@khatm14
حال و هوای مستی ام از سر پرانده و رفت
پیمانه را زمین زد و پیشم نمانده و رفت
پروانه شد به روزنه در نگاه کرد
روح از عذاب پیله ی دنیا رهاند و رفت
هر چند غزل بود و نگاهش پر از غزل
با برگ های یخ زده مرثیه خواند و رفت
می گفت زندگی نفسش را بریده است
از پیش و روی خویش مرا نیز راند و رفت
مثل اثیر مانده درون سیاه چال
مهتاب را به روزنه در رساند و رفت
لبخند زد به دور و بر خویش ناگهان....
غمهای روی شانه ی خود را تکاند و رفت
زیباترین ستاره ی خوش یمن قصه ها...
افلاک را به ماتم عظما کشاند و رفت
@khatm14
#برادر
پیمانه را زمین زد و پیشم نمانده و رفت
پروانه شد به روزنه در نگاه کرد
روح از عذاب پیله ی دنیا رهاند و رفت
هر چند غزل بود و نگاهش پر از غزل
با برگ های یخ زده مرثیه خواند و رفت
می گفت زندگی نفسش را بریده است
از پیش و روی خویش مرا نیز راند و رفت
مثل اثیر مانده درون سیاه چال
مهتاب را به روزنه در رساند و رفت
لبخند زد به دور و بر خویش ناگهان....
غمهای روی شانه ی خود را تکاند و رفت
زیباترین ستاره ی خوش یمن قصه ها...
افلاک را به ماتم عظما کشاند و رفت
@khatm14
#برادر
دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی
دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه
خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی
@khatm14
#برادر
بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی
به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب
به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی
دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را
اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی
تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من
به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی
غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه
خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی
هزاران سالِ دیگر کااااااااش با بویِ تو برخیزم
به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی
@khatm14
#برادر
#برادر
ای برادر بعدمرگت زندگانی مشکل است
آرمیدن زیر خاکت ناگهانی مشکل است
تو که دیدی درفراقت قلب من آتش گرفت
مرگ ناچاراست اما در جوانی مشکل است
رنج هایم بی کران وداغ هایم بی حساب
زندگی با رنج های بی کرانی مشکل است
زخم هایم جاودانه شد، نباشد مرهمم
دوری مرهم ز زخم جاودانه مشکل است
دل چگونه می توان بستن به باغ بی ثمر
دل اگربندم ولیکن باغبانی مشکل است
ای برادر بعدمرگت زندگانی مشکل است
آرمیدن زیر خاکت ناگهانی مشکل است
تو که دیدی درفراقت قلب من آتش گرفت
مرگ ناچاراست اما در جوانی مشکل است
رنج هایم بی کران وداغ هایم بی حساب
زندگی با رنج های بی کرانی مشکل است
زخم هایم جاودانه شد، نباشد مرهمم
دوری مرهم ز زخم جاودانه مشکل است
دل چگونه می توان بستن به باغ بی ثمر
دل اگربندم ولیکن باغبانی مشکل است