#سالگرد پدر
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...😭😭😭😭😭اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
سروده وروضه...بی نشان...خادم الزهرا
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
☘☘☘☘
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...😭😭😭😭😭اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
سروده وروضه...بی نشان...خادم الزهرا
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
☘☘☘☘
﷽
#روضه_حضرت_زهرا(س)
#سالگرد_مادر
#دفتری_حضرت_زهرا(س) 3
🌴بر آینهٔ جمال داور صلوات
🌴بر آبروی آل پیمبر صلوات
🌴بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🌴از سوی خدا سوره کوثر صلوات
(#دعای_فرج)
#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم
▪️صورت خود را به دیوار می گذارم
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
◾️یار 18ساله ام کو؟
▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
🥀غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
🥀اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
🥀اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
🥀میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
🥀آخ خدا مادرم را کجا میبرن
🥀گمانم برای شفا میبرن
🌾آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
🌾دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
🌾سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
🌾وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)
آخ..
🌾فلک صبرو قرارم را گرفتی
🌾به شام تیره یارم را گرفتی
🌾علی میگفت زیر لب در آن شب
🌾همه دارو ندارم را گرفتی
🌾تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
🌾آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
🌾سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
🌾رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
🌾بخدا زهرا غریبه..
🌾بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
◼️آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
◼️علی بعد از تو یا زهرا غریبه
◼️در این دنیای فانی غم نصیبه
◼️تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
◼️که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
◼️کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
◼️سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
◼️آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🥀منیم آنام حیالیدی
🥀مدینین مارالیدی
🥀یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
🥀لای لای نّنّه ام 4
🌾الهی یانمیوم نِجّه
🌾شرارِ محنتُ غَمَه
🌾منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🌾سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🌾سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام4
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#روضه_حضرت_زهرا(س)
#سالگرد_مادر
#دفتری_حضرت_زهرا(س) 3
🌴بر آینهٔ جمال داور صلوات
🌴بر آبروی آل پیمبر صلوات
🌴بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🌴از سوی خدا سوره کوثر صلوات
(#دعای_فرج)
#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم
▪️صورت خود را به دیوار می گذارم
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
◾️یار 18ساله ام کو؟
▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
🥀غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
🥀اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
🥀اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
🥀میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
🥀آخ خدا مادرم را کجا میبرن
🥀گمانم برای شفا میبرن
🌾آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
🌾دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
🌾سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
🌾وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)
آخ..
🌾فلک صبرو قرارم را گرفتی
🌾به شام تیره یارم را گرفتی
🌾علی میگفت زیر لب در آن شب
🌾همه دارو ندارم را گرفتی
🌾تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
🌾آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
🌾سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
🌾رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
🌾بخدا زهرا غریبه..
🌾بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
◼️آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
◼️علی بعد از تو یا زهرا غریبه
◼️در این دنیای فانی غم نصیبه
◼️تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
◼️که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
◼️کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
◼️سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
◼️آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🥀منیم آنام حیالیدی
🥀مدینین مارالیدی
🥀یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
🥀لای لای نّنّه ام 4
🌾الهی یانمیوم نِجّه
🌾شرارِ محنتُ غَمَه
🌾منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🌾سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🌾سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام4
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#متن سالگرد فوت مادر
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال از عروج ناباورانهات گذشت
این یک سال به ما بی تو یک قرن گذشت
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده،
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت
یک سال از پرواز معصومانهاش گذشت
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما شکل میگیرد؛
یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه پاکش را دیگر نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
لالایی مادر مهربونم، لالایی مادر عزیزم.
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
#شعر سالگرد فوت مادر
❈❈❈
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، ای شببوی شبهای بی بوی من
کجایی ای منِ من؟
کجایی ای من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو ای مادرم…
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
متن سالگرد فوت مادر کوتاه
متن سالگرد فوت مادر کوتاه و سوزناک
❈❈❈
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
پول در جیبمان دوام نمیآورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
💔 شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
متن سالگرد مادر فوت شده
شعر و متن سالگرد مادر فوت شده
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
💔شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت
کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است
همیشه عاشقت هستم
شبها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤
یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران، رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
روزهای دلتنگیمان را
به یاد خوبیها و مهربانیهایش سپری میکنیم
و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحهای
به روح پاکش گرامی میداریم
❈❈❈
یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمیپیچد
و ناباورانه جای خالیات را نگاه میکنیم و به آستانه در چشم دوختهایم
اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت.
ای کاش میتوانستیم احساسمان را بیان کنیم.
اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند،
باز هم نمیتوانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!
❈❈❈
یک سال از عروج ناباورانهات گذشت
این یک سال به ما بی تو یک قرن گذشت
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده،
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت
یک سال از پرواز معصومانهاش گذشت
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک میریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم
❈❈❈
یک سال میگذرد و میسوزیم و به هر جا مینگریم، خاطرهای از مادر در خیال ما شکل میگیرد؛
یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست دادهایم
و نگاه پاکش را دیگر نمییابیم.
چه سخت است فراق کسی که یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.
❈❈❈
لالایی مادر مهربونم، لالایی مادر عزیزم.
راست میگن فرشتهها نمی تونن رو زمین بمونن.
جای فرشتهها تو آسمونه.
مادرم، یک سال از آسمانی شدنت گذشت. خانه بی نور شد…
❈❈❈
#شعر سالگرد فوت مادر
#سالگرد فوت مادر
#شعر سالگرد فوت مادر
❈❈❈
گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیم
رسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سالها محنت کشیدیم
❈❈❈
اولین سالگرد پرگشودن توست؛
«حمد و سوره» گُلی به گلشن توست …
❈❈❈
کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، ای شببوی شبهای بی بوی من
کجایی ای منِ من؟
کجایی ای من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو ای مادرم…
❈❈❈
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظهها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچهها را پایید.
مثل آن روز که میآمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
آه یک سال گذشت مادرم و تو همچنان نیستی!
❈❈❈
سالی گذشت و باغ دلم برگ و بار نداشت
من ماندم و شبی که هوای سحر نداشت
متن سالگرد فوت مادر کوتاه
متن سالگرد فوت مادر کوتاه و سوزناک
❈❈❈
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
❈❈❈
نبودنِ تــو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست…
کلاه روی سَرمان نمیایستد!
شعر نمیچسبد…
پول در جیبمان دوام نمیآورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب………….
” ما یکسال است که بیتو فقیر شدهایم ” مادر….
❈❈❈
💔 شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
❈❈❈
متن سالگرد مادر فوت شده
شعر و متن سالگرد مادر فوت شده
❈❈❈
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادر
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
❈❈❈
💔شعر سالگرد فوت مادر 💔
❈❈❈
شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت
کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است
همیشه عاشقت هستم
شبها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر
❈❈❈
مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق، غصه به دلهاست هنوز
دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رویاست هنوز
🖤🖤🖤🖤
#سالگرد #چهلم
شده#یکسال که من باباندارم
#چهل روزه که من بابا ندارم
به روی قبر او سرمی گزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیها ز دوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغت چرا چاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
****
▪️فلک از کف ربودی پدرم را
◾️ شرار غم زدی این پیکرم را
▪️گلمرا ای فلک بردی ز دستم
◾️به هجران تو ای بابا نشستم
▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره
◾️ندارم از فراقت راه چاره
▪️عزیز جان من بابا کجایی
◾️چرا کردی زما بابا جدایی
▪️مرا با خون دل تو پروری
◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی
▪️نخواهی رفت از این قلب زارم
◾️خدا داند زداغت داغدارم
▪️ دعای خیر کن بابا برایم
◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم
▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم
◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم
▪️بیا بار دیگر در خانه بابا
◾️دلی از غصه چون خوناب دارم
حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،....ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،....ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیلی دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشییع کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🔺 حسینم به کجایی
🔻 که مُردم زجدایی
هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین..
#سالگرد
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شده#یکسال که من باباندارم
#چهل روزه که من بابا ندارم
به روی قبر او سرمی گزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیها ز دوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغت چرا چاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
****
▪️فلک از کف ربودی پدرم را
◾️ شرار غم زدی این پیکرم را
▪️گلمرا ای فلک بردی ز دستم
◾️به هجران تو ای بابا نشستم
▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره
◾️ندارم از فراقت راه چاره
▪️عزیز جان من بابا کجایی
◾️چرا کردی زما بابا جدایی
▪️مرا با خون دل تو پروری
◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی
▪️نخواهی رفت از این قلب زارم
◾️خدا داند زداغت داغدارم
▪️ دعای خیر کن بابا برایم
◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم
▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم
◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم
▪️بیا بار دیگر در خانه بابا
◾️دلی از غصه چون خوناب دارم
حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،....ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،....ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیلی دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشییع کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🔺 حسینم به کجایی
🔻 که مُردم زجدایی
هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین..
#سالگرد
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#سالگرد
🏴#دشتی_پدر
✍شاعر:خ علیمحمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شده یکسال من بابا ندارم
انیس ومونس شبها ندارم
گذشته سالگردی از فراقش
خمیده قامتم از سوز داغش
ندارد خانه بی بابا صفایی
به لب دارم پدر جانم کجایی
کجایی ای چراغ خانه ما
کجایی گرمی کاشانه ما
ستون خیمه جانم توبودی
پدر، شمع شبستانم تو بودی
نظر هر سوی اندازم به خانه
دلم گیرد برای تو بهانه
شده یکسال دلِ من بیقراره
سپهر زندگانی تاره تاره
شده یکسال دلم تنگ است بابا
سیاهی بهترین رنگ است بابا
مزار تو شده راه عبورم
شده سنگ غمت، سنگ صبورم
شده یکسال زهجرت در فغانم
بریزد اشک خون از دیدگانم
شده یکسال اما چون چهل سال
ز فرزند تو برگشته ست اقبال
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#دشتی_پدر
✍شاعر:خ علیمحمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شده یکسال من بابا ندارم
انیس ومونس شبها ندارم
گذشته سالگردی از فراقش
خمیده قامتم از سوز داغش
ندارد خانه بی بابا صفایی
به لب دارم پدر جانم کجایی
کجایی ای چراغ خانه ما
کجایی گرمی کاشانه ما
ستون خیمه جانم توبودی
پدر، شمع شبستانم تو بودی
نظر هر سوی اندازم به خانه
دلم گیرد برای تو بهانه
شده یکسال دلِ من بیقراره
سپهر زندگانی تاره تاره
شده یکسال دلم تنگ است بابا
سیاهی بهترین رنگ است بابا
مزار تو شده راه عبورم
شده سنگ غمت، سنگ صبورم
شده یکسال زهجرت در فغانم
بریزد اشک خون از دیدگانم
شده یکسال اما چون چهل سال
ز فرزند تو برگشته ست اقبال
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.
#سالگرد
#پدر
سالگرد پدر #جوان
#روضه_سالگرد_پدر_جوان☑️
شده یکسال بابارفته از دست
زِ داغش پشت من از غصه بشکست
شده یکسال بنالم از غم او
دگر آشفته حالم از غم او
شده یکسال از این غم هی بنالم
بابایم رفته و افسرده حالم
شده یکسال که از داغش غمینم
به کنجی از غمش دائم نشینم
در اینجا کربلا آمد به یادم
حسین سرجدا آمد به یادم
◾️مراسم امروز به یاد و بمناسبت یکمین سالگرد درگذشت پدر و برادر عزیزمون شادروان ......... برپا شده که در سن جوانی اجل بهش مهلت نداد تا بچه هاشو سر و سامون بده، خانواده محترم ...... خدا صبرتون بده داغ پدر جوان دیدن داغ برادر جوان دیدین داغ همسر جوان دیدین به واللهِ خیلی سَخته بزار حرف دل بچه هاشو بگم یکسال بابا جون صدای نازنینت رو نشنیدیم ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم آی مردم بخدا چه روزهای خوشی کنار بابا و مامان داشتیم، اما الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین بابا رو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون بدون بابا صفایی نداره، نمیدونم اون لحظه ی آخر که بابام جون داد چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفاش این بوده جان شما و جان عزیزانم مخصوصا بچه هام😭😭😭خانواده ی داغداره ........ یادتونه اون لحظه ای که داشتند سنگهای لحد رو میزاشتن گفتین بزارید یه بار دیگه صورت نازنین شو ببینم و ببوسم میدونم هنوز باورتون نشده که دیگه بابا ندارید هنوز باورتون نشده که دیگه برادرتون رفته ،چهل روز گذشت اما چه سخت و جانسوز گذشت، بزار یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
شما بدن نازنین پدر و برادتون قابل شناسایی بود اما دلها بسوزه برای اون بدنی که بنی اسد وقتی اومدن نمی شناختن ، نه سر در بدن داشت، نه لباسی بر تن داشت ، بدن قطعه قطعه بود آنچه نقل شده است، امام سجاد بدنِ بی سر بابا رو میان قبر گذاشت خم شد لبها رو به رگهای بریده گذاشت همه بگید یا حسییییین😭😭😭 هر کجای این مکان مقدس ایستاده ای دست ادب به سینه بزن و بگو :
السلامُ عَلی الحسین
و عَلی علی بن الحسین
وعَلی اولاد الحسین
وعَلی اصحاب الحسین(ع)
.......
روضه دفتری سومین سالگرد پدر
🏴#پدر
🏴#روضه_سومین_سالگرد_پدر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شده سه سال که بابارفته از دست
زِ داغش پشت من از غصه بشکست
سه ساله که بنالم از غم او
دگر آشفته حالم از غم او
سه ساله من از این غم هی بنالم
بابایم رفته و افسرده حالم
سه ساله که من از داغش غمینم
به کنجی از غمش دائم نشینم
در اینجا کربلا آمد به یادم
حسین سرجدا آمد به یادم
◾️مراسم امشب به یاد و بمناسبت سومین سالگرد درگذشت پدری مهربان و دلسوز و غیرتمند بنام حاج حیدر علی ایکدر برپا شده شب جمعه ست شب زیارتی سیدالشهدا ان شاءالله که امشب این پدر عزیز مهمان سفره ی اباعبدالله الحسین هستن خانواده محترم ایکدر سه ساله داغ بابا دیدین بزار حرف دل بچه هاشو بگم سه ساله بابا جون صدای نازنینت رو نشنیدیم ،سه ساله خنده های زیباتو ندیدیم، سه ساله که غم دنیا رو دلمون سنگینی میکنه ، سه ساله ک تنها تکیه گاهمون رو از دست دادیم، آی مردم بخدا چه روزهای خوشی کنار بابا و مامان داشتیم، داغ مادر هم به داغمون افزوده شد ، الهی کسی همچون ما داغ پدر و مادرشو نبینه، الان سه ساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین بابا رو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون بدون بابا صفایی نداره، سه ساله که چراغ خونه ی بابا خاموشه ، کاش یه بار دیگه بابا دست نوازش بر سر ما بکشه، بخدا بعد از سه سال دلمون خیلی برا بابا تنگ شده، نمیدونم اون لحظه ی آخر که بابام جون داد چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفاش این بوده جان شما و جان عزیزانم مخصوصا بچه هام، بزار حرف دل پسرتون داریوش رو بگم که خیلی بیقراره بابا و مامان هستن،،،بابا و مامان خیلی دلتنگتونم بعد از بابام دلم به مادرم خوش بود که اونم از دستم رفت، بابا و مامان خیلی دلم هواتونو کرده کاش کنارم بودین😭😭😭خانواده محترم ایکدر یادتونه اون لحظه ای که داشتند سنگهای لحد رو میزاشتن گفتین بزارید یه بار دیگه صورت نازنین شو ببینم و ببوسم میدونم هنوز باورتون نشده که دیگه بابا ندارید ، سه سال گذشت اما چه سخت و جانسوز گذشت، بزار یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
شما بدن نازنین پدرتون قابل شناسایی بود اما دلها بسوزه برای اون بدنی که بنی اسد وقتی اومدن نمی شناختن ، نه سر در بدن داشت، نه لباسی بر تن داشت ، بدن قطعه قطعه بود آنچه نقل شده است، امام سجاد بدنِ بی سر بابا رو میان قبر گذاشت خم شد لبها رو به رگهای بریده گذاشت همه بگید یا حسییییین😭😭😭 هر کجای این مجلس و محفل ایستاده ای دست ادب به سینه بزن و بگو :
السلامُ عَلی الحسین
و عَلی علی بن الحسین
وعَلی اولاد الحسین
وعَلی اصحاب الحسین(ع)
.https://tttttt.me/khatm14
#سالگرد
#پدر
سالگرد پدر #جوان
#روضه_سالگرد_پدر_جوان☑️
شده یکسال بابارفته از دست
زِ داغش پشت من از غصه بشکست
شده یکسال بنالم از غم او
دگر آشفته حالم از غم او
شده یکسال از این غم هی بنالم
بابایم رفته و افسرده حالم
شده یکسال که از داغش غمینم
به کنجی از غمش دائم نشینم
در اینجا کربلا آمد به یادم
حسین سرجدا آمد به یادم
◾️مراسم امروز به یاد و بمناسبت یکمین سالگرد درگذشت پدر و برادر عزیزمون شادروان ......... برپا شده که در سن جوانی اجل بهش مهلت نداد تا بچه هاشو سر و سامون بده، خانواده محترم ...... خدا صبرتون بده داغ پدر جوان دیدن داغ برادر جوان دیدین داغ همسر جوان دیدین به واللهِ خیلی سَخته بزار حرف دل بچه هاشو بگم یکسال بابا جون صدای نازنینت رو نشنیدیم ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم آی مردم بخدا چه روزهای خوشی کنار بابا و مامان داشتیم، اما الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین بابا رو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون بدون بابا صفایی نداره، نمیدونم اون لحظه ی آخر که بابام جون داد چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفاش این بوده جان شما و جان عزیزانم مخصوصا بچه هام😭😭😭خانواده ی داغداره ........ یادتونه اون لحظه ای که داشتند سنگهای لحد رو میزاشتن گفتین بزارید یه بار دیگه صورت نازنین شو ببینم و ببوسم میدونم هنوز باورتون نشده که دیگه بابا ندارید هنوز باورتون نشده که دیگه برادرتون رفته ،چهل روز گذشت اما چه سخت و جانسوز گذشت، بزار یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
شما بدن نازنین پدر و برادتون قابل شناسایی بود اما دلها بسوزه برای اون بدنی که بنی اسد وقتی اومدن نمی شناختن ، نه سر در بدن داشت، نه لباسی بر تن داشت ، بدن قطعه قطعه بود آنچه نقل شده است، امام سجاد بدنِ بی سر بابا رو میان قبر گذاشت خم شد لبها رو به رگهای بریده گذاشت همه بگید یا حسییییین😭😭😭 هر کجای این مکان مقدس ایستاده ای دست ادب به سینه بزن و بگو :
السلامُ عَلی الحسین
و عَلی علی بن الحسین
وعَلی اولاد الحسین
وعَلی اصحاب الحسین(ع)
.......
روضه دفتری سومین سالگرد پدر
🏴#پدر
🏴#روضه_سومین_سالگرد_پدر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شده سه سال که بابارفته از دست
زِ داغش پشت من از غصه بشکست
سه ساله که بنالم از غم او
دگر آشفته حالم از غم او
سه ساله من از این غم هی بنالم
بابایم رفته و افسرده حالم
سه ساله که من از داغش غمینم
به کنجی از غمش دائم نشینم
در اینجا کربلا آمد به یادم
حسین سرجدا آمد به یادم
◾️مراسم امشب به یاد و بمناسبت سومین سالگرد درگذشت پدری مهربان و دلسوز و غیرتمند بنام حاج حیدر علی ایکدر برپا شده شب جمعه ست شب زیارتی سیدالشهدا ان شاءالله که امشب این پدر عزیز مهمان سفره ی اباعبدالله الحسین هستن خانواده محترم ایکدر سه ساله داغ بابا دیدین بزار حرف دل بچه هاشو بگم سه ساله بابا جون صدای نازنینت رو نشنیدیم ،سه ساله خنده های زیباتو ندیدیم، سه ساله که غم دنیا رو دلمون سنگینی میکنه ، سه ساله ک تنها تکیه گاهمون رو از دست دادیم، آی مردم بخدا چه روزهای خوشی کنار بابا و مامان داشتیم، داغ مادر هم به داغمون افزوده شد ، الهی کسی همچون ما داغ پدر و مادرشو نبینه، الان سه ساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین بابا رو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون بدون بابا صفایی نداره، سه ساله که چراغ خونه ی بابا خاموشه ، کاش یه بار دیگه بابا دست نوازش بر سر ما بکشه، بخدا بعد از سه سال دلمون خیلی برا بابا تنگ شده، نمیدونم اون لحظه ی آخر که بابام جون داد چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفاش این بوده جان شما و جان عزیزانم مخصوصا بچه هام، بزار حرف دل پسرتون داریوش رو بگم که خیلی بیقراره بابا و مامان هستن،،،بابا و مامان خیلی دلتنگتونم بعد از بابام دلم به مادرم خوش بود که اونم از دستم رفت، بابا و مامان خیلی دلم هواتونو کرده کاش کنارم بودین😭😭😭خانواده محترم ایکدر یادتونه اون لحظه ای که داشتند سنگهای لحد رو میزاشتن گفتین بزارید یه بار دیگه صورت نازنین شو ببینم و ببوسم میدونم هنوز باورتون نشده که دیگه بابا ندارید ، سه سال گذشت اما چه سخت و جانسوز گذشت، بزار یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
شما بدن نازنین پدرتون قابل شناسایی بود اما دلها بسوزه برای اون بدنی که بنی اسد وقتی اومدن نمی شناختن ، نه سر در بدن داشت، نه لباسی بر تن داشت ، بدن قطعه قطعه بود آنچه نقل شده است، امام سجاد بدنِ بی سر بابا رو میان قبر گذاشت خم شد لبها رو به رگهای بریده گذاشت همه بگید یا حسییییین😭😭😭 هر کجای این مجلس و محفل ایستاده ای دست ادب به سینه بزن و بگو :
السلامُ عَلی الحسین
و عَلی علی بن الحسین
وعَلی اولاد الحسین
وعَلی اصحاب الحسین(ع)
.https://tttttt.me/khatm14
Telegram
ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
@moslemi124
ارتباط با مدیر☝️
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
@moslemi124
ارتباط با مدیر☝️