شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
☑️ اوخشاما – بیاتی
.
ننه ننه ! ئورکده یارا گئتدین
آیری دوشوب اوزاق دیاره گئتدین
یاشاییشین شیرینلیگی ای آنا
قویدون بیزی آناسیز هارا گئتدین؟
.
.
.
.
ننه ننه مقصده چاتان ننه
آخشام چاغی گون کیمی باتان ننه
آرزیسی قلبینده جوان وقتینده
بالالارین گؤزوندن آتان ننه
.
.
.
.
ننه ننه غمونده دل داغلارام
ماتمونده اشکیم یوزه باغلارام
یاده ساللام سنله گئچن گونلری
هی ننه وای سؤیلییرم آغلارام
.
.
.
#فاطمیه_شهادت
#ختم_خوانی
#مادر
#اوخشاما
#ترکی
☑️ اوخشاما – بیاتی
.
ننه ننه ! ئورکده یارا گئتدین
آیری دوشوب اوزاق دیاره گئتدین
یاشاییشین شیرینلیگی ای آنا
قویدون بیزی آناسیز هارا گئتدین؟
.
.
.
.
ننه ننه مقصده چاتان ننه
آخشام چاغی گون کیمی باتان ننه
آرزیسی قلبینده جوان وقتینده
بالالارین گؤزوندن آتان ننه
.
.
.
.
ننه ننه غمونده دل داغلارام
ماتمونده اشکیم یوزه باغلارام
یاده ساللام سنله گئچن گونلری
هی ننه وای سؤیلییرم آغلارام
.
.
.
#فاطمیه_شهادت
#ختم_خوانی
#مادر
#اوخشاما
#ترکی
#ختم_خوانی
#پدر
مجلس پدر مداح حاج صفر صادقی منش از اصفهان.
فلک از دست تو دارم شکایت.
آخرش هم اشعار ترکی.
فلک از دست تو دارم شکایت
ندونم با که گویم این حکایت
زدی تیری به قلبم با خدنگی
که از دردش بنالم تا قیامت
چه دردی و غمی شد همنوازم
که هم باید بسوزم هم بسازم
خوش آن که گل بودی و بلبل
تو گفتی صبر کن کردم تحمل
الهی بشکنه بازوی تقدیر
گل از بلبل جدا شد بلبل از گل
خدایا فصل گل فصل خزان شد
سیه در پیش چشمانم جهان شد
مسلمانان غم دل با که گویم
که بابای گلم در گل نهان شد
کسی در زندگی بابا نمیشه
عزیزی مثل او پیدا نمیشه
صفای خانه و کاشانه بابا
گل یکدانه ی گلخانه بابا
#پدر
مجلس پدر مداح حاج صفر صادقی منش از اصفهان.
فلک از دست تو دارم شکایت.
آخرش هم اشعار ترکی.
فلک از دست تو دارم شکایت
ندونم با که گویم این حکایت
زدی تیری به قلبم با خدنگی
که از دردش بنالم تا قیامت
چه دردی و غمی شد همنوازم
که هم باید بسوزم هم بسازم
خوش آن که گل بودی و بلبل
تو گفتی صبر کن کردم تحمل
الهی بشکنه بازوی تقدیر
گل از بلبل جدا شد بلبل از گل
خدایا فصل گل فصل خزان شد
سیه در پیش چشمانم جهان شد
مسلمانان غم دل با که گویم
که بابای گلم در گل نهان شد
کسی در زندگی بابا نمیشه
عزیزی مثل او پیدا نمیشه
صفای خانه و کاشانه بابا
گل یکدانه ی گلخانه بابا
۲۰۱۰-۰۱-۲۱ ۰۷:۴۴:۵۴
هنرمند ناشناس
#ختم_خوانی
#پدر
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.💥💥💥
مجلس پدر . مداح حاج صفر صادقی منش از اصفهان💥💥💥💥💥💥
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
تصنیف بسیار زیبا و روضه ارباب بی کفن
آقا اباعبداله الحسین (ع)
#پدر
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.💥💥💥
مجلس پدر . مداح حاج صفر صادقی منش از اصفهان💥💥💥💥💥💥
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
💥💥💥💥💥💥💥💥💥
تصنیف بسیار زیبا و روضه ارباب بی کفن
آقا اباعبداله الحسین (ع)
#روضه
#ختم_خوانی
روضه مناسب مجلس چهلم...
اي طبيب جان زينب يا حسين
تو به نيزه من به محمل يا حسين
آمدم منزل به منزل يا حسين
ياد تو در قلب زينب يا حسين
قافله سر دو راهي رسيد. بشير آمد خدمت امام سجاد(ع) يا بن رسول اللّه يك راه مدينه مي رود يك راه كربلا مي رود كدام را برويم؟
امام سجاد(ع) فرمود: بشير
قافله سالار ما عمّه ام زينب است برويد از عمّه ام زينب سؤال كنيد,
بشير مي گويد آمدم خدمت دختر علي, زينب(س). بي بي جان مدينه برويم يا كربلا؟
تا زينب نام كربلا را شنيد اشك از چشمانش جاري شد فرمود: بشير ما را كربلا ببريد, چهل روز است عزيزان مان را نديديم, نگذاشتند ما مجلس عزا برايشان بگيريم...
( خانواده محترم ( فلانی ) اگه شما برای
(((پدرتون ، مادرتون ، برادرتون ... یا هر کس که مرحوم شده * متناسب با همون مرحومی که فوت کرده میگین * )))
ختم و هفتم و چهلم گرفتید اما دلها بسوزه برای دختر حیدر که چهل روز فقط با سر برادر درد دل میکرد ...
تا میخواستند برای حسین ناله بزنند با تازیانه...)))))
قافله را حركت دادند به طرف كربلا, همين كه نزديك كربلا رسيدند, دختر امام حسين كنار عمه اش زينب بود صدا زد عمّه جان بوي بابايم به مشامم مي رسد.
اين ناقه ها فرود آمدند, امّا در اوّلين بار (دوّم محرّم بود) وقتي مي خواستند فرود بيايند جوانان بني هاشم آمدند هر يكي از يك طرف اين زن و بچه ها را پياده مي كردند با حترام وارد زمين كربلا شدند
امّا روز اربعين وقتي خواستند فرود بيايند ديگر بچه ها كسي را ندارند لذا از بالاي ناقه ها خودشان را به زمين انداختند هر كدام قبري را در آغوش گرفتند. هر يكي سوي مزاري مي دويد ناگهان بانوي قد خميده ای اومد خودشو انداخت بالای قبر برادر صدا به ناله بلند کرد برادر جان کجا بودی چهل روز ببینی با زینب چکار کردند...
برادر جان از اینکه تنها آمدم شرمندتم داداش
آخه رقیه تو رو تو خرابه ها...
ناگهان بانوي قد خميده اي
قد خميده مو پريشان خسته اي
گفت يا رب من چه سازم يا كريم
رو سوي قبر كه باشم يا رحيم
ناگهان آمد به خود با شور وشين
ديد بنشسته برسر قبر حسین
#ختم_خوانی
روضه مناسب مجلس چهلم...
اي طبيب جان زينب يا حسين
تو به نيزه من به محمل يا حسين
آمدم منزل به منزل يا حسين
ياد تو در قلب زينب يا حسين
قافله سر دو راهي رسيد. بشير آمد خدمت امام سجاد(ع) يا بن رسول اللّه يك راه مدينه مي رود يك راه كربلا مي رود كدام را برويم؟
امام سجاد(ع) فرمود: بشير
قافله سالار ما عمّه ام زينب است برويد از عمّه ام زينب سؤال كنيد,
بشير مي گويد آمدم خدمت دختر علي, زينب(س). بي بي جان مدينه برويم يا كربلا؟
تا زينب نام كربلا را شنيد اشك از چشمانش جاري شد فرمود: بشير ما را كربلا ببريد, چهل روز است عزيزان مان را نديديم, نگذاشتند ما مجلس عزا برايشان بگيريم...
( خانواده محترم ( فلانی ) اگه شما برای
(((پدرتون ، مادرتون ، برادرتون ... یا هر کس که مرحوم شده * متناسب با همون مرحومی که فوت کرده میگین * )))
ختم و هفتم و چهلم گرفتید اما دلها بسوزه برای دختر حیدر که چهل روز فقط با سر برادر درد دل میکرد ...
تا میخواستند برای حسین ناله بزنند با تازیانه...)))))
قافله را حركت دادند به طرف كربلا, همين كه نزديك كربلا رسيدند, دختر امام حسين كنار عمه اش زينب بود صدا زد عمّه جان بوي بابايم به مشامم مي رسد.
اين ناقه ها فرود آمدند, امّا در اوّلين بار (دوّم محرّم بود) وقتي مي خواستند فرود بيايند جوانان بني هاشم آمدند هر يكي از يك طرف اين زن و بچه ها را پياده مي كردند با حترام وارد زمين كربلا شدند
امّا روز اربعين وقتي خواستند فرود بيايند ديگر بچه ها كسي را ندارند لذا از بالاي ناقه ها خودشان را به زمين انداختند هر كدام قبري را در آغوش گرفتند. هر يكي سوي مزاري مي دويد ناگهان بانوي قد خميده ای اومد خودشو انداخت بالای قبر برادر صدا به ناله بلند کرد برادر جان کجا بودی چهل روز ببینی با زینب چکار کردند...
برادر جان از اینکه تنها آمدم شرمندتم داداش
آخه رقیه تو رو تو خرابه ها...
ناگهان بانوي قد خميده اي
قد خميده مو پريشان خسته اي
گفت يا رب من چه سازم يا كريم
رو سوي قبر كه باشم يا رحيم
ناگهان آمد به خود با شور وشين
ديد بنشسته برسر قبر حسین
شهادت حضرت صادق
#ختم خوانی جوان
آروزی پدر
پدر وظیفه اش تو خانواده با مادر فرق می کنه، پدر می خواد از پسر مرد بسازه، لذا جلوه ی جلالیّه و قهریّه در وجود اوست، نباید بچه سست بار بیاد، لذا همه ی عشقش را نمی تونه نشون بده، کم کم پسر به سن بلوغ می رسد، دیگر پدر و پسر یکدیگر را دیر می بوسد، وقتی به سن جوانی رسید، پدر با خودش می گوید، انشاءالله وقتی خواست مسافرت برود می بوسمش، وقتی سربازی بره می بوسمش، از سفر برگشت می بوسمش، شب عروسی می بوسمش، دنبال بهانه می گردد.
بعضی ها می گند شاید به این دلیل بود، وقتی علی اکبر (علیه السّلام) جنگ کرد، برگشت سمت ابی عبدالله (علیه السّلام)، صدا زد: بابا تشنگی مرا دارد می کشد. چون آقا دلش برای بوسه کردن علی تنگ بود، دنبال بهانه می گشت علی را ببوسد.
فرمود: علی جان ! دهانت را باز کن، زبان در دهان علی گذاشت، شاید هم می خواست علی سیراب شود، اما علی اکبر (علیه السّلام) دید زبان بابا از او خشک تر است، لذا خجالت کشید، رفت طرف میدان، دیگه علی از آب دم نزد.
یک مسئولیت بزرگ روی دوش جوان است، جوان دوست دارد اگه مریض شد، بابا نفهمه، اگه زمین خورد، زخمی شد، بابا ناراحت نشه، علی اکبر با خودش می گه بابا من را ببین طاقت نداره، ناراحت می شه.
منبع:کتاب گلواژه های روضه
آروزی پدر
پدر وظیفه اش تو خانواده با مادر فرق می کنه، پدر می خواد از پسر مرد بسازه، لذا جلوه ی جلالیّه و قهریّه در وجود اوست، نباید بچه سست بار بیاد، لذا همه ی عشقش را نمی تونه نشون بده، کم کم پسر به سن بلوغ می رسد، دیگر پدر و پسر یکدیگر را دیر می بوسد، وقتی به سن جوانی رسید، پدر با خودش می گوید، انشاءالله وقتی خواست مسافرت برود می بوسمش، وقتی سربازی بره می بوسمش، از سفر برگشت می بوسمش، شب عروسی می بوسمش، دنبال بهانه می گردد.
بعضی ها می گند شاید به این دلیل بود، وقتی علی اکبر (علیه السّلام) جنگ کرد، برگشت سمت ابی عبدالله (علیه السّلام)، صدا زد: بابا تشنگی مرا دارد می کشد. چون آقا دلش برای بوسه کردن علی تنگ بود، دنبال بهانه می گشت علی را ببوسد.
فرمود: علی جان ! دهانت را باز کن، زبان در دهان علی گذاشت، شاید هم می خواست علی سیراب شود، اما علی اکبر (علیه السّلام) دید زبان بابا از او خشک تر است، لذا خجالت کشید، رفت طرف میدان، دیگه علی از آب دم نزد.
یک مسئولیت بزرگ روی دوش جوان است، جوان دوست دارد اگه مریض شد، بابا نفهمه، اگه زمین خورد، زخمی شد، بابا ناراحت نشه، علی اکبر با خودش می گه بابا من را ببین طاقت نداره، ناراحت می شه.
منبع:کتاب گلواژه های روضه
#ختم_خوانی
یکی از محافلی که به مناسبت درگذشت عزیزان از دست رفته ، برگزار می گردد مجالس ختم است، معمولا این محافل به عنوان سوم ، هفتم ، چهلم و سالگرد برگزار می گردد ، که آداب مخصوص به خود را دارد.
چارچوب کلی برنامه مجالس ختم به شرح زیر است:
قرائت قرآن
مداحی
قرائت سوره الرحمن
سخنرانی
و عجل اللهم…
قرائت قرآن
مجالس ختم باقرائت قرآن آغاز می گردد و قبل از شروع قرآن معمول است که مناسبت برگزاری مجلس ذکر شده و برای شخص از دنیا رفته فاتحه و صلواتی قرائت می گردد.
نکات مورد توجه در قرائت قرآن
بهتر است بخش قرائت قرآن توسط قاریان محترم ـ که به قواعد صحیح قرائت آشنایی دارند ـ صورت بگیرد، ولی در صورت لزوم و نبودن قاری ، معمول است که ذاکرین اهلبیت(ع) به قرائت قرآن می پردازند.
از سوره ها و آیات مرتبط با مرگ ، قبر و قیامت استفاده شود. مثل؛
آیات ۱۸۵ ـ ۲۰۰ سوره آل عمران .
آیات ۹۷ ـ ۱۱۸ سوره مؤمنون.
آیات ۵۶ ـ ۶۹ سوره عنکبوت.
آیات ۴۲ ـ ۷۵ سوره زمر.
سوره ق.
سوره واقعه.
روخوانی ، روانخوانی و تجوید صحیح رعایت شود.
آیات ، با نغمات و دستگاههای قرآنی قرائت گردد نه با الحان مداحی. چراکه در روایات نقل شده است که قرآن را با الحان و آوای عرب تلاوت نمایید.[۱]
قرائت قرآن، برای گرفتن فاتحه ، اعلام خیر مقدم ، تعارف به تناول میوه ها و … قطع نگردد.
خوب است از وقت قرائت قرآن ، زمانی برای خواندن ترجمه تفسیری آن اختصاص داده شود تا مستمعین از محتوای آیات قرائت شده بهره کافی را ببرند.
قبل از شروع قرائت ، برای پیشگیری از صحبت و بی توجهی احتمالی مستمعین هنگام قرائت قرآن ، آیات و روایات مرتبط در اهمیت سکوت و توجه ، هنگام خوانده شدن قرآن ، بیان گردد. مثل آیه : «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۲]
یکی از محافلی که به مناسبت درگذشت عزیزان از دست رفته ، برگزار می گردد مجالس ختم است، معمولا این محافل به عنوان سوم ، هفتم ، چهلم و سالگرد برگزار می گردد ، که آداب مخصوص به خود را دارد.
چارچوب کلی برنامه مجالس ختم به شرح زیر است:
قرائت قرآن
مداحی
قرائت سوره الرحمن
سخنرانی
و عجل اللهم…
قرائت قرآن
مجالس ختم باقرائت قرآن آغاز می گردد و قبل از شروع قرآن معمول است که مناسبت برگزاری مجلس ذکر شده و برای شخص از دنیا رفته فاتحه و صلواتی قرائت می گردد.
نکات مورد توجه در قرائت قرآن
بهتر است بخش قرائت قرآن توسط قاریان محترم ـ که به قواعد صحیح قرائت آشنایی دارند ـ صورت بگیرد، ولی در صورت لزوم و نبودن قاری ، معمول است که ذاکرین اهلبیت(ع) به قرائت قرآن می پردازند.
از سوره ها و آیات مرتبط با مرگ ، قبر و قیامت استفاده شود. مثل؛
آیات ۱۸۵ ـ ۲۰۰ سوره آل عمران .
آیات ۹۷ ـ ۱۱۸ سوره مؤمنون.
آیات ۵۶ ـ ۶۹ سوره عنکبوت.
آیات ۴۲ ـ ۷۵ سوره زمر.
سوره ق.
سوره واقعه.
روخوانی ، روانخوانی و تجوید صحیح رعایت شود.
آیات ، با نغمات و دستگاههای قرآنی قرائت گردد نه با الحان مداحی. چراکه در روایات نقل شده است که قرآن را با الحان و آوای عرب تلاوت نمایید.[۱]
قرائت قرآن، برای گرفتن فاتحه ، اعلام خیر مقدم ، تعارف به تناول میوه ها و … قطع نگردد.
خوب است از وقت قرائت قرآن ، زمانی برای خواندن ترجمه تفسیری آن اختصاص داده شود تا مستمعین از محتوای آیات قرائت شده بهره کافی را ببرند.
قبل از شروع قرائت ، برای پیشگیری از صحبت و بی توجهی احتمالی مستمعین هنگام قرائت قرآن ، آیات و روایات مرتبط در اهمیت سکوت و توجه ، هنگام خوانده شدن قرآن ، بیان گردد. مثل آیه : «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۲]
🌾 #ختم_خوانی
🌾#پدر
🌾#گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
🌾#مجلس پدر . مداح 🎤#حاج صفر صادقی منش
🌾
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
🌾🌾
🌾#پدر
🌾#گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
🌾#مجلس پدر . مداح 🎤#حاج صفر صادقی منش
🌾
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
🌾🌾
Telegram
attach 📎
. .:
🌾 #ختم_خوانی
🌾#پدر
🌾#گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
🌾#مجلس پدر .
🌾
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
#روضه در عزای پدر
امروز به یاد دخترای...
این بابا بسوز برای رقیه سه ساله حسین
برا یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی
عزیزان داغ دیده شما خیلی دلخوشی ها دارین
اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد
همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن
لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی
پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا
زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن
کسی شما رو تازیانه نزد اما بمیرم
برا سه ساله ی امام حسین ع
یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی بابا شو ببینه
آی مردم مگه قرآن سفازش بچه یتیم ونکرده
شما بگین مگه بجه یتیم سنگش میزنن
پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن
دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم
آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت
وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود
دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش خوردن
صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم
سر بابام از روی زمبن
عمه جون دیگه دست وپام رمق نداره
آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت باهاش درد دل میکنه
بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگ
ای گردنت رو بریده بابا بابا
خیی بابا بابا کی پیشونیتو شکسته بابا بابا
بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا..
عجب رسمیه. .....
مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست
او پسر گم کرده بود وما پدر گم کرده ایم
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر
روح پاکت ای پدر با امیر الموءمنبن محشور باد
خانه ی قبرت زالطاف خدا پر نوز باد
عزیزان سوقندی شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برا آخرین بار کجا بابارو دیدین
آخرین بار کجا با بابا وداع کردین
قربون بچه های حسین برم وقتی آقا برا آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد
اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت
نمی کنی یه وخ اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست وپای منو گرفته
تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است
آخه مردم دختر خیلی باباییه
همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند
بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالاءیند
گفت بابا جون نمیزارم بری بابا
بابابیا برا آخرین بار منو روزانوت بنشون بابا
دست نوازش به سرم بکش بابا
آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا
گذشت ماجرا
رقیه خواهرا عمه ها هم نشسته بودن
یه وخ صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن
همه به خیال این که باباشون اومده
از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم
خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه
همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه
ای وای ای وای...
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده
#پدر
رفتی از این دنیا _ بابا دلم خون است
می گریم از بهرت _ حالم چو مجنون است
میسوزم و میگریم از فقدان بابا
خواهم شوم یک شب به خواب مهمان بابا
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
بابا پس از مرگت _ماندم به آه و غم
رفتی سفر عمرم _بی تو نگر شد کم
در مرگ بابا اشک من گشته روانه
بی تو صفائی نیست پدر جان بین خانه
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
غمخوار من بودی _بابا در این دوران
پشتم دگر بشکست _ بنگر مرا نالان
کجا دگر پیدا کنم مانند بابا
قربان پینه بستهٔ دستان بابا
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
ای کاش پدر جانم _ بودی کنار من
میکردمت خدمت _ای غمگسار من
بودی تو تا پیشم پدر من غم نداشتم
با بودنت هیچ چی به عالم کم نداشتم
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
هر جمعه می آیم _بابا مزار تو
اشک روان سازم _بابا نثار تو
دیگر نخواهم بعد تو این زندگانی
گوید( صفا) اف باد به تو ای دار فانی
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
🌾 #ختم_خوانی
🌾#پدر
🌾#گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
🌾#مجلس پدر .
🌾
گلی خوشبو تر از بابا ندیدم.
رخی نیکوتر از بابا ندیدم.
بگردیدم به دنیا را شب و روز.
کسی را بهتر از بابا ندیدم.
هنوز باور ندارم رفته باشی.
میان گور تنگی خفته باشی.
کجا رفتی کجا رفتی عزیزم.
هنوز باور ندارم مرده باشی.
عزیزم رفتنت را باورم نیست.
جدائی گفتنت را باورم نیست.
دیار آخرت سامان گرفتی.
کفن پوشیدنت را باورم نیست.
نه از دل میروی نه میکنی یاد.
#روضه در عزای پدر
امروز به یاد دخترای...
این بابا بسوز برای رقیه سه ساله حسین
برا یتیم باید خیلی گریه کنی خیلی زار بزنی
عزیزان داغ دیده شما خیلی دلخوشی ها دارین
اگر چه بابا از دست دادین اما کسی به شما بی احترامی نکرد
همه ی مردم اومدن به شما تسلیت گفتن
لحظه ای که پشت سر تابوت بابا میرفتی
پاهات رمق نداشت این خواهرا این مادرا
زیر بغلاتونو گرفتن شما رو تسلیت دادن
کسی شما رو تازیانه نزد اما بمیرم
برا سه ساله ی امام حسین ع
یه دختر بگه بابا اما سر بریده ی بابا شو ببینه
آی مردم مگه قرآن سفازش بچه یتیم ونکرده
شما بگین مگه بجه یتیم سنگش میزنن
پس چرا رقیه ی سه ساله رو سنگش میزدن
دیدین یه دختر که باباش سفر میره یا فرزند شهید این عزیزان که بابا ندارن بعضی صبحها که پامیشن میگن مادر دیشب خواب بابا رو دیدم
آخ بمیرم رقیه هم سر رو خاک خرابه گذاشت
وقتی از خواب بیدار شد ظاهرا خواب باباشو دیده بود
دلش بهونه ی بابا گرفته اما سر بریده ی بابا رو براش خوردن
صدا زد عمه جان کمک کن تا که بردارم
سر بابام از روی زمبن
عمه جون دیگه دست وپام رمق نداره
آخ بمیرم سروگرفت رو سینه گذاشت باهاش درد دل میکنه
بابا ی خوبم بابای مهربونم آخ کی رگ
ای گردنت رو بریده بابا بابا
خیی بابا بابا کی پیشونیتو شکسته بابا بابا
بابا چرا چند شب(وقته) خبر از بچه هات نگرفتی بابا..
عجب رسمیه. .....
مرگ بابا کمتر از آه دل یعقوب نیست
او پسر گم کرده بود وما پدر گم کرده ایم
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
ای بهار جاودانی ای پدر یادت بخیر
روح پاکت ای پدر با امیر الموءمنبن محشور باد
خانه ی قبرت زالطاف خدا پر نوز باد
عزیزان سوقندی شما هم داغ بابا دیدین اما بگین ببینم برا آخرین بار کجا بابارو دیدین
آخرین بار کجا با بابا وداع کردین
قربون بچه های حسین برم وقتی آقا برا آخرین بار اومد تو خیمه ها خداحافظیشو کرد
اومد سوار بر ذوالجناح شد هر چه کرد دید اسب حرکت نمی کنه چته ذوالجناح چرا حرکت
نمی کنی یه وخ اسب آقا با سر اشاره ای به پایین کرد یعنی آقا یکی دست وپای منو گرفته
تا آقا نگاه کرد دید سکینه دختر نازدانه اش است
آخه مردم دختر خیلی باباییه
همه عالم میدونن که دخترا بابا ییند
بابا نیاد نمی خوابند منتظر لالاءیند
گفت بابا جون نمیزارم بری بابا
بابابیا برا آخرین بار منو روزانوت بنشون بابا
دست نوازش به سرم بکش بابا
آخه امروز یه جور دیگه خداحافظی میکنی بابا
گذشت ماجرا
رقیه خواهرا عمه ها هم نشسته بودن
یه وخ صدای ذوالجناح بابا رو شنیدن
همه به خیال این که باباشون اومده
از خیمه بیرون اومدن آخ بمیرم
خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه
همچین که اومد دید اسب بابا اومده اما بابا نیومده یال اسب بابا خونیه
ای وای ای وای...
بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است
هنگام وداع تو ز بس که گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده
#پدر
رفتی از این دنیا _ بابا دلم خون است
می گریم از بهرت _ حالم چو مجنون است
میسوزم و میگریم از فقدان بابا
خواهم شوم یک شب به خواب مهمان بابا
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
بابا پس از مرگت _ماندم به آه و غم
رفتی سفر عمرم _بی تو نگر شد کم
در مرگ بابا اشک من گشته روانه
بی تو صفائی نیست پدر جان بین خانه
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
غمخوار من بودی _بابا در این دوران
پشتم دگر بشکست _ بنگر مرا نالان
کجا دگر پیدا کنم مانند بابا
قربان پینه بستهٔ دستان بابا
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
ای کاش پدر جانم _ بودی کنار من
میکردمت خدمت _ای غمگسار من
بودی تو تا پیشم پدر من غم نداشتم
با بودنت هیچ چی به عالم کم نداشتم
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
هر جمعه می آیم _بابا مزار تو
اشک روان سازم _بابا نثار تو
دیگر نخواهم بعد تو این زندگانی
گوید( صفا) اف باد به تو ای دار فانی
رفتی ز دنیا گشتم عزادار
بابای مظلوم خدا نگهدار
#ختم خوانی برادر
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
#ختم خوانی برادر
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
#ختم_خوانی
تشییع جنازه
آی مردم اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله...
محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید.
چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در 5 جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.
حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است.
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود، کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
بحار الانوار ، جلد42 ، صفحه293
🖤🖤🖤🖤🖤
تشییع جنازه
آی مردم اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله...
محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید.
چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در 5 جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.
حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است.
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود، کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
بحار الانوار ، جلد42 ، صفحه293
🖤🖤🖤🖤🖤