ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.71K subscribers
477 photos
279 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#زمینه_باشه_بابا_یادت_باشه
با نوای #کربلایی_حمید_علیمی
#حضرت_رقیه_س

باشه بابا یادت باشه
آخرشم نیومدی
رفتی و بی خداحافظی
دیگه حرم نیومدی

قول داده بودی که میای
کاشکی بهش عمل کمی
کاشکی بیای دختر تو
یه بار دیگه بغل کنی

◼️ بابا ◼️

ازت بی خبرم خبر داری یانه
شکست بال و پرم خبر داری یانه
چیشد موی سرت خبردارم بابا
چیشد موی سرم خبر داری یا نه

شبایی که گرسنه خوابیدم کجا بودی کجا بودی
هی از فرشته ها می‌پرسیدم کجا بودی کجابودی
تاکه یه روز میون اون بزمی که من بودم
توهم بودی
رو پنجه قدکشیدم و دیدم کجا بودی کجا بودی

با خیزرون میزدنت بابا بابا بابا
غریب گیر اوردنت بابا بابا بابا
چه بی بهونه زدنم بابا بابا بابا
یتیم گیر آوردم بابا بابا بابا

وای که بابا چقدر دلم برات تنگه
تو دست شامیا سنگه
سر حرم به خون رنگه

وای که بابا شبا گرسنه خوابیدم
سر تورو رو نیزه ها دیدم
لباتو از دور بوسیدم

من اگر گریه برایت نکنم میمیرم
من اگر سینه برایت نزنم میمیرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
مدیر تبادلات👈 @zzz_113
@moslemi124 👈ارتباط با مدیر 🍃 🍃
#نوحه حضرت علی اکبر

زینب کن دعا زنده نمانم
زینب رفته از دستم جوانم
خواهرم بنگر بی علی اکبر لرزه دارد زانوانم
یاری ام کن تا ماه لیلا را تا دمِ خیمه رسانم
ارباً اربا شد، اکبر من نقش صحرا شد، اکبر من

رفت و حاصل عمر مرا برد
مُردم تا که دیدم بر زمین خورد
لحظه ی آخر بر درِ خیمه از لبش تا بوسه چیدم
تشنه بود و آب از پدر می خواست من فقط خجلت کشیدم
یوسف خیمه، از بَرم رفت هر قدم جان از، پیکرم رفت

این دشت پُر شده از یاس پِرپَر
هر جا می روم افتاده اکبر
از زمین آرام پیکرش را چون در عبایم می گذارم
جا نماند تا بر زمین چیزی تکه ها را می شمارم
خسته و پیرم، بعد اکبر من زمین گیرم، بعد اکبر

موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #امشب_کربلا_را_غم_گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
مدیر تبادلات👈 @zzz_113
@moslemi124 👈ارتباط با مدیر 🍃 🍃
#حضرت_رقیه
🥀🥀🥀
@khatm14

آمدی جانم به قربان شما بابای من
مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من

چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند
نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من

جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا
من بدم می آید از طشت طلا بابای من
🥀🥀🥀
@khatm14

من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام
دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من

حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش
از گلویم در نمی آید صدا بابای من

باورش سخت است اما راه رفتن های من
سخت گردیده برایم بی عصا بابای من

ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است
چشم های بی حیا کشته مرا بابای من

تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای
می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من

خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی
خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من

از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم
بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من

حسن کردی
🥀🥀🥀
@khatm14
▪️بیت الاحزان،تمامی ِ عالمین است
▪️عزای سکینه ی بنت ُ الحسین است

▪️دل شیعه بر غمش مبتلا باشد
▪️این بانو یادگار کربلا باشد

▪️این بانوی غمدیده با دلی محزون
▪️دیده اسب بابا را با یال پر خون

▪️ناله زده با دل پر تاب و تبی
▪️یا جواد َ اَبی هَل سُقی َ اَبی

▪️این بانو دیده تن بی سر ِ بابا
▪️غرقه خاک و خون شده پیکر بابا

▪️تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
▪️تو قاصد پیام گلوی بریده ای

🥀۵ ربیع الاول سالروز وفات #حضرت_سکینه (س) دختر امام حسین (ع) تسلیت باد.
🥀🥀🥀🥀🥀

🕊🕊


#نوحه_ سینه زنی
#حضرت زهرا (س)

🥀
شمع خموش ما را، از خانه بردند (2)          تابوت مادرم را شبانه بردند (2)

                               ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)

مــــدینه در نـوای اَمّن یُجیب است (2)           مادر به خانه برگرد، بابا غریب است(2)

                               ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)

شهر مدینه دگر، زهـــــرا ندارد(2)            باغی که گل ندارد، صفا ندارد (2)

                               ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)

دادی به من مادرا با آه و زاری (2) پیراهن خونین خود.یادگاری (2)

ای لاله پرپرم ،مظلومه مادر ( 2)

کردی وصیت مرا در دمه آخر. ( 2) بوسم گلوی حسین با حال مضطر( 2)

ای لاله پرپرم ،مظلومه مادر. ( 2)

""""""""""""""""""
🥀#پیشنهاد_ دانلود
👌#مداح_ اهل_ بیت (ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
#التماس دعای فرج
🥀🥀🥀
#فراق
#دشتی
#فراق_همسر
#ره_توشه_مجالس_ختم
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها


    زبان حال مولا علی (ع)

زدے آتش بـه جــونم مهـربـونم
ز داغت اے گلم آروم  جــــونـم

نفـس بالا نـمے آیـد بـه ســیـنـه
چه سـخته بعد تو زنده بمـونـم

تورفتے من شـــدم تنـهاے تنـهـا
غریب وبے معیــن در بند غمـها

چو بر دیوار و در افتـد نگاهـم
تداعے مے شــــود داغ تـو زهـرا

تو مـردانـه به پـایـــم ایسـتادی
تو ایثـــار و وفـا را درس  دادی

خدا داند که جــــانـم براے آمـد
چو پشت در غـریــبانـه  فتـادی

زجا برخیز و بین افسرده حـالم
چگـونـه از غـمـت یکـدم نـنالــم

خجل هستم زروے همچوماهت
به جـان  زینــبت  بنمـا  حـلالـم

        
شعر:استادطاهرکاشانی
Moghadam-Shab8Moharram1392[04]
Javad Moghadam
▪️خاکت به سر دنیا که دنیامو گرفتی▪️
#جواد_مقدم
🎤 سبـک : سـنـگـیـن

#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام

#ختم جوان

بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم
 گلـي از گـلشن رويــت نچيدم
 
تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود
 جـوان بـودي نه وقت مردنت بود
 
عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود
 چه وقت زير خاك خوابيدنت بود
 
عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي 
بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي
 
فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي
 ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي
 
خـدايـا بـي سرو سامانم امشب
 اسيــر درد بـي پـايـانم امشب
 
گريز:
اگر شما ببينيد پدري كنار جسم بي جان جوانش ناله ميزند ، چه ميكنيد؟...
 
حتما به او تسليت مي گوييد ، اشك چشمانش را پاك مي كنيد ...
 
ولي بميرم براي پدري كه آمد كنار بدن پاره پاره ي علي اكبرش... 
 
لالـه اش را ديـد پرپر روي خاك 
قـطعه قـطعه ريز ريـز روي خاك
 
داد از كـف طـاقـت و از پـا فتاد 
صورتــش بـر صـورت اكبر نهاد
 
گـل كــجا و صـدمه ي آهن كجا 
من كــجا و خنده ي دشمن كجا 
 
 ديده بستي يا ز من دل كنده اي؟ 
دســت و پا زن تا ببينم زنده اي 
 
كوفيان چه كردند؟ تسليت دادند؟ اشك چشمان حسين را پاك كردند؟ نه ، تا اين پدر صورت به صورت علي گذاشت صداي هلهلـه ي كوفيـان بلنـد شـد ، 
ديدند بانويي مجلله از سوي خيمه ها آمد و زير بغلهاي حسين را گرفـت و بـه 
خيمه برگرداند ، همه گفتند: اين زن را چه كسي مي شناسد؟ جواب آمد: ايـن
دختر علي ( زينب س) است...
 
مي خواهم بگويم اينجا زينب زير بغل برادر را گرفت ، اي كاش مَحرمي هم بود و زينب را تسليت ميداد ، كجا؟ آن زمان كه لب به رگهاي بريده ي حنجر برادر 
 گذاشته بود... 
 
يـافـت آن گـل را ولي پرپر شده
 پـاره پـاره پـيـكري بي سر شده 
 
گفـت:آيـا يـوسـف زهــرا توئي
 آن كـه مـن گم كرده ام آيا توئي
 
گرچه سر تا پاي تو بوسيدني است
 ليـك يك جـا براي بوسه نيـست 

#محمد_مبشری

#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین