This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چهلم پدر
😭😭😭
به یاد اون روزا که بابایی داشتیم
☘☘☘☘
چِهــل روزه که روی
ماهِ تــورو ندیــدم
هرچــی غمُ دردتـو
ماتم تُو کشیــــدم
◾️◾️
چهل روزه به چشمام
ندیــــــدم آرامشی
نیسـتی که باز دوباره
دست روسـرم بکشی
😭😭
چل روزِ بــــی تودنیا
روی ســــــرم خرابه
رفتــــنت از کنـــارم
بابا مِـثِ سـَــرابـــه
◾️◾️
چل روزِمـــــــاتـم تو
روی دلم نِشــستــــه
درد فـِــــراق دوریـت
قامَتَمو شکـــــــسته
😭😭
چـل روزِ آرزومـــــــه
یه بـــار تو رو ببـــینم
یه بوســـــه از رُخِ تو
بابا جونـم بِچیــــــنم
◾️◾️
چل روزِ که میــــدونی
از تو بابا جـــــداییـم
از وقتی که تو رفتـــی
یتـــــیمُ بــی بابائیم
😭😭
نایــی برام نـمــــونده
از بَـس که غصه خوردم
ببیــــن کنارِ قبـــــرت
یه دســـــته گل آوردم
◾️◾️
ببین که از فِراقــــــت
چی اومـــــده به روزم
دارم کـنار قـــــــبـرت
مِثِ یه شمــع میسوزم
😭😭
از این زمــــونه سیـرم
نزار زبــــون بگیــــرم
ثـــــِروت من تو بودی
حالا ببــین فقیـــــرم
◾️◾️
وقتی نــگاه خَســــتَم
به عکــــس تو می اُفته
دلــــم میـــگــیره بابا
از حرفــــای نَگــُــفته
😭😭
نزاری حَســــرت به دل
بمــــــونــم ای بابایی
بیــــاکـه اِنْـقـَده مــن
نَـگَـم بابا کجــــــایی
@khatm14
#چهلم پدر
😭😭😭
به یاد اون روزا که بابایی داشتیم
☘☘☘☘
چِهــل روزه که روی
ماهِ تــورو ندیــدم
هرچــی غمُ دردتـو
ماتم تُو کشیــــدم
◾️◾️
چهل روزه به چشمام
ندیــــــدم آرامشی
نیسـتی که باز دوباره
دست روسـرم بکشی
😭😭
چل روزِ بــــی تودنیا
روی ســــــرم خرابه
رفتــــنت از کنـــارم
بابا مِـثِ سـَــرابـــه
◾️◾️
چل روزِمـــــــاتـم تو
روی دلم نِشــستــــه
درد فـِــــراق دوریـت
قامَتَمو شکـــــــسته
😭😭
چـل روزِ آرزومـــــــه
یه بـــار تو رو ببـــینم
یه بوســـــه از رُخِ تو
بابا جونـم بِچیــــــنم
◾️◾️
چل روزِ که میــــدونی
از تو بابا جـــــداییـم
از وقتی که تو رفتـــی
یتـــــیمُ بــی بابائیم
😭😭
نایــی برام نـمــــونده
از بَـس که غصه خوردم
ببیــــن کنارِ قبـــــرت
یه دســـــته گل آوردم
◾️◾️
ببین که از فِراقــــــت
چی اومـــــده به روزم
دارم کـنار قـــــــبـرت
مِثِ یه شمــع میسوزم
😭😭
از این زمــــونه سیـرم
نزار زبــــون بگیــــرم
ثـــــِروت من تو بودی
حالا ببــین فقیـــــرم
◾️◾️
وقتی نــگاه خَســــتَم
به عکــــس تو می اُفته
دلــــم میـــگــیره بابا
از حرفــــای نَگــُــفته
😭😭
نزاری حَســــرت به دل
بمــــــونــم ای بابایی
بیــــاکـه اِنْـقـَده مــن
نَـگَـم بابا کجــــــایی
@khatm14
روضه مناسب مجلس چهلم...
اي طبيب جان زينب يا حسين
تو به نيزه من به محمل يا حسين
آمدم منزل به منزل يا حسين
ياد تو در قلب زينب يا حسين
قافله سر دو راهي رسيد. بشير آمد خدمت امام سجاد(ع) يا بن رسول اللّه يك راه مدينه مي رود يك راه كربلا مي رود كدام را برويم؟
امام سجاد(ع) فرمود: بشير
قافله سالار ما عمّه ام زينب است برويد از عمّه ام زينب سؤال كنيد,
بشير مي گويد آمدم خدمت دختر علي, زينب(س). بي بي جان مدينه برويم يا كربلا؟
تا زينب نام كربلا را شنيد اشك از چشمانش جاري شد فرمود: بشير ما را كربلا ببريد, چهل روز است عزيزان مان را نديديم, نگذاشتند ما مجلس عزا برايشان بگيريم...
( خانواده محترم ( فلانی ) اگه شما برای
(((پدرتون ، مادرتون ، برادرتون ... یا هر کس که مرحوم شده * متناسب با همون مرحومی که فوت کرده میگین * )))
ختم و هفتم و چهلم گرفتید اما دلها بسوزه برای دختر حیدر که چهل روز فقط با سر برادر درد دل میکرد ...
تا میخواستند برای حسین ناله بزنند با تازیانه...)))))
قافله را حركت دادند به طرف كربلا, همين كه نزديك كربلا رسيدند, دختر امام حسين كنار عمه اش زينب بود صدا زد عمّه جان بوي بابايم به مشامم مي رسد.
اين ناقه ها فرود آمدند, امّا در اوّلين بار (دوّم محرّم بود) وقتي مي خواستند فرود بيايند جوانان بني هاشم آمدند هر يكي از يك طرف اين زن و بچه ها را پياده مي كردند با حترام وارد زمين كربلا شدند
امّا روز اربعين وقتي خواستند فرود بيايند ديگر بچه ها كسي را ندارند لذا از بالاي ناقه ها خودشان را به زمين انداختند هر كدام قبري را در آغوش گرفتند. هر يكي سوي مزاري مي دويد ناگهان بانوي قد خميده ای اومد خودشو انداخت بالای قبر برادر صدا به ناله بلند کرد برادر جان کجا بودی چهل روز ببینی با زینب چکار کردند...
برادر جان از اینکه تنها آمدم شرمندتم داداش
آخه رقیه تو رو تو خرابه ها...
ناگهان بانوي قد خميده اي
قد خميده مو پريشان خسته اي
گفت يا رب من چه سازم يا كريم
رو سوي قبر كه باشم يا رحيم
ناگهان آمد به خود با شور وشين
ديد بنشسته برسر قبر حسین
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
اي طبيب جان زينب يا حسين
تو به نيزه من به محمل يا حسين
آمدم منزل به منزل يا حسين
ياد تو در قلب زينب يا حسين
قافله سر دو راهي رسيد. بشير آمد خدمت امام سجاد(ع) يا بن رسول اللّه يك راه مدينه مي رود يك راه كربلا مي رود كدام را برويم؟
امام سجاد(ع) فرمود: بشير
قافله سالار ما عمّه ام زينب است برويد از عمّه ام زينب سؤال كنيد,
بشير مي گويد آمدم خدمت دختر علي, زينب(س). بي بي جان مدينه برويم يا كربلا؟
تا زينب نام كربلا را شنيد اشك از چشمانش جاري شد فرمود: بشير ما را كربلا ببريد, چهل روز است عزيزان مان را نديديم, نگذاشتند ما مجلس عزا برايشان بگيريم...
( خانواده محترم ( فلانی ) اگه شما برای
(((پدرتون ، مادرتون ، برادرتون ... یا هر کس که مرحوم شده * متناسب با همون مرحومی که فوت کرده میگین * )))
ختم و هفتم و چهلم گرفتید اما دلها بسوزه برای دختر حیدر که چهل روز فقط با سر برادر درد دل میکرد ...
تا میخواستند برای حسین ناله بزنند با تازیانه...)))))
قافله را حركت دادند به طرف كربلا, همين كه نزديك كربلا رسيدند, دختر امام حسين كنار عمه اش زينب بود صدا زد عمّه جان بوي بابايم به مشامم مي رسد.
اين ناقه ها فرود آمدند, امّا در اوّلين بار (دوّم محرّم بود) وقتي مي خواستند فرود بيايند جوانان بني هاشم آمدند هر يكي از يك طرف اين زن و بچه ها را پياده مي كردند با حترام وارد زمين كربلا شدند
امّا روز اربعين وقتي خواستند فرود بيايند ديگر بچه ها كسي را ندارند لذا از بالاي ناقه ها خودشان را به زمين انداختند هر كدام قبري را در آغوش گرفتند. هر يكي سوي مزاري مي دويد ناگهان بانوي قد خميده ای اومد خودشو انداخت بالای قبر برادر صدا به ناله بلند کرد برادر جان کجا بودی چهل روز ببینی با زینب چکار کردند...
برادر جان از اینکه تنها آمدم شرمندتم داداش
آخه رقیه تو رو تو خرابه ها...
ناگهان بانوي قد خميده اي
قد خميده مو پريشان خسته اي
گفت يا رب من چه سازم يا كريم
رو سوي قبر كه باشم يا رحيم
ناگهان آمد به خود با شور وشين
ديد بنشسته برسر قبر حسین
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
Audio
مجلس یادبود پدر
🕌مهدیه اعظم سمنان
🎤 بانواي كربلايي علي سلماني
🕌مهدیه اعظم سمنان
🎤 بانواي كربلايي علي سلماني
Forwarded from 🌺🌺قنبری🌺🌺
مجلس ترحیم پدر (1)
یا ایّهَا العَزیز مَسَّنا وَ اَهلَنَا الضُّرّ و جِئنا بِبِضاعَه مُزجاه فَاُوفِ لَنَا الکَیل وَ تَصَدَّق عَلَینا اِنَّ اللهَ یَجزِی المُتَصَدَّقین.
یا فاطمه ای منشأ خیر و برکات
مهر تو بود قبولی صوم و صلات
فرمود نبی : خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات
*
گره فتاده به کارم گره گشایی کن
به یک نگاه،دلِ خسته را خدایی کن
دعای گوشه نشینان بلا بگردانت
مرا خلاص زداغ غم جدایی کن
بخوان انا ابن علی رابه صبح روزظهور
ضریحِ فاطمه را ظهر،رونمایی کن
*
مرگ گیرد ز تو جان را چه بخواهی چه نخواهی می برد عمر گران را چه بخواهی چه نخواهی
تا که غفلت کنی از بندگی حق به قیامت نبری خط امان را چه بخواهی چه نخواهی
غفلت از روز حسابت مکن ای دوست که بینی سنجش سود و زیان را چه بخواهی چه نخواهی
تا بهار است بچین از چمن عمر گلی را که ببینی تو خزان را چه بخواهی چه نخواهی
تا الف قامتی، ای به عمل کوش که حشر نگری قدّ کمان را چه بخواهی چه نخواهی
من ژولیده دل از پرده دل گویم باز مرگ گیرد ز تو جان را چه بخواهی چه نخواهی
***
پدر لطف خدا روی زمین است
همیشه لایق صد آفرین است
"پدر"مشکل گشای خانواده
پدریک قهرمان فوق العاده
پدر لطف خدا بر بندگان است
پدر آیینه آیندگان است
یا ایّهَا العَزیز مَسَّنا وَ اَهلَنَا الضُّرّ و جِئنا بِبِضاعَه مُزجاه فَاُوفِ لَنَا الکَیل وَ تَصَدَّق عَلَینا اِنَّ اللهَ یَجزِی المُتَصَدَّقین.
یا فاطمه ای منشأ خیر و برکات
مهر تو بود قبولی صوم و صلات
فرمود نبی : خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات
*
گره فتاده به کارم گره گشایی کن
به یک نگاه،دلِ خسته را خدایی کن
دعای گوشه نشینان بلا بگردانت
مرا خلاص زداغ غم جدایی کن
بخوان انا ابن علی رابه صبح روزظهور
ضریحِ فاطمه را ظهر،رونمایی کن
*
مرگ گیرد ز تو جان را چه بخواهی چه نخواهی می برد عمر گران را چه بخواهی چه نخواهی
تا که غفلت کنی از بندگی حق به قیامت نبری خط امان را چه بخواهی چه نخواهی
غفلت از روز حسابت مکن ای دوست که بینی سنجش سود و زیان را چه بخواهی چه نخواهی
تا بهار است بچین از چمن عمر گلی را که ببینی تو خزان را چه بخواهی چه نخواهی
تا الف قامتی، ای به عمل کوش که حشر نگری قدّ کمان را چه بخواهی چه نخواهی
من ژولیده دل از پرده دل گویم باز مرگ گیرد ز تو جان را چه بخواهی چه نخواهی
***
پدر لطف خدا روی زمین است
همیشه لایق صد آفرین است
"پدر"مشکل گشای خانواده
پدریک قهرمان فوق العاده
پدر لطف خدا بر بندگان است
پدر آیینه آیندگان است
Forwarded from 🌺🌺قنبری🌺🌺
"پدر"سرخ میکند صورت به سیلی (2)
رخ فرزندنگردد زرد و نیلی
هرآن شخصی پدر در خانه دارد
بداند نعمتی جانانه دارد
خوشا آنان پدر در خانه دارند
درون خانه یک پروانه دارند
*
ببار ای بارون ببار ،ابر بهارون بباردرشب تیره چون زولف یار بر دلم گریه کن ، خون ببار ای بارون
بابا رفتی از خونه ، غمت تودلم مهمونه
پرچم عزات روی دست کرده دل منو ویرونه ای بابا
بدون تو بی کسم بی تو به آخرمیرسم
تورفتی و هیچ کس دیگه نمیتونه بشه مونسم ای بابا
وقتی میشم بیقرار میام میشینم سر مزار
گریه میکنم من از داغ تو ،روزم شده چون شبهای تار، ای بابا
میخوام که فریاد کنم ، ناله هام و آزاد کنم
دلم آتیشه که نشد ، ایمانم و داماد کنم ای روزگار
*
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامبد بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان
رخ فرزندنگردد زرد و نیلی
هرآن شخصی پدر در خانه دارد
بداند نعمتی جانانه دارد
خوشا آنان پدر در خانه دارند
درون خانه یک پروانه دارند
*
ببار ای بارون ببار ،ابر بهارون بباردرشب تیره چون زولف یار بر دلم گریه کن ، خون ببار ای بارون
بابا رفتی از خونه ، غمت تودلم مهمونه
پرچم عزات روی دست کرده دل منو ویرونه ای بابا
بدون تو بی کسم بی تو به آخرمیرسم
تورفتی و هیچ کس دیگه نمیتونه بشه مونسم ای بابا
وقتی میشم بیقرار میام میشینم سر مزار
گریه میکنم من از داغ تو ،روزم شده چون شبهای تار، ای بابا
میخوام که فریاد کنم ، ناله هام و آزاد کنم
دلم آتیشه که نشد ، ایمانم و داماد کنم ای روزگار
*
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامبد بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان
Forwarded from 🌺🌺قنبری🌺🌺
بابا چی گفتن ، اما یه چند بیت از وداع امام علی (3)
رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،
میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرا
رو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدند
در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون ،
میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه ،
جنازه ایی که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر شبانه میبردند
هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
کبوتر خونه من پر زدی از لونه من خدا نگهدار (2)
بیمار خانه ، بودی شکیبم من در نوای ، امن یجیبم
بگو چرا ای ، بانوی خانه بار سفر را ، بستی شبانه
ای لاله ی افسرده ام خدا نگهدار
ای یار سیلی خورده ام خدانگهدار
***
مه بابا چنده خار وییه وه مه گل بهار وییه وه امه افتخار وییه بابا ته فدا بوویم
امه سه زحمت بکشی دنیای محنت بکشی نفس راحت نکشی //
شه مهربون بابای دا ته دله با صفای دا ته رحم و ته وفای دا //
چنده بزوئی دس وپا /ونگ هاکردی جان خدا یاحسین زویی صدا تسه عزا دار بویمه
رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،
میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرا
رو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدند
در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون ،
میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه ،
جنازه ایی که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر شبانه میبردند
هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
کبوتر خونه من پر زدی از لونه من خدا نگهدار (2)
بیمار خانه ، بودی شکیبم من در نوای ، امن یجیبم
بگو چرا ای ، بانوی خانه بار سفر را ، بستی شبانه
ای لاله ی افسرده ام خدا نگهدار
ای یار سیلی خورده ام خدانگهدار
***
مه بابا چنده خار وییه وه مه گل بهار وییه وه امه افتخار وییه بابا ته فدا بوویم
امه سه زحمت بکشی دنیای محنت بکشی نفس راحت نکشی //
شه مهربون بابای دا ته دله با صفای دا ته رحم و ته وفای دا //
چنده بزوئی دس وپا /ونگ هاکردی جان خدا یاحسین زویی صدا تسه عزا دار بویمه
خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان .... سالم بود ، تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه ، اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد
هرگز کسي چون من تنِ بيسر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک آخ بمیرم بنی اسد دیدن امام زین العابدین تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردن دیدن که آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه همه بگید یا حسین ...
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)
@khatm14
هرگز کسي چون من تنِ بيسر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک آخ بمیرم بنی اسد دیدن امام زین العابدین تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردن دیدن که آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه همه بگید یا حسین ...
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)
@khatm14
نوحه در عزای پدر سبک شبانگاهان
کجایی ای نازنین پدرم پاره ی جگرم
به ره مانده دیدگان ترم تا رخت نگرم نور چشم ترم
شده روزم تیره تر زشبم مانده جان به لبم تا تو بازآیی
به بسته راه چاره شد پاره پاره شد قلب سوزانم
دو چشمم پر از ستاره شده
بی شماره شده درد پنهانم
نهادم من روبه روی زمین
در کنار همین تربت میمیرم
به دیدارم چون ستاره درآ
تادوباره تورا در بغل گیرم
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
کجایی ای نازنین پدرم پاره ی جگرم
به ره مانده دیدگان ترم تا رخت نگرم نور چشم ترم
شده روزم تیره تر زشبم مانده جان به لبم تا تو بازآیی
به بسته راه چاره شد پاره پاره شد قلب سوزانم
دو چشمم پر از ستاره شده
بی شماره شده درد پنهانم
نهادم من روبه روی زمین
در کنار همین تربت میمیرم
به دیدارم چون ستاره درآ
تادوباره تورا در بغل گیرم
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
بابا فراق روی ماهت آتشم زد
این دیده مانده به راهت آتشم زد م
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
بابا فراقت مرغ بی بال و پرم کرد
هجران تو بنگر چه خاکی بر سرم کرد
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
دارم شکایتها من از بشکسته بالی
باشد به خانه ای پدر جای تو خالی
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
بی تو شده خانه دگر غمخانه ما
من شمع سوزانم تویی پروانه ما
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
این دیده مانده به راهت آتشم زد م
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
بابا فراقت مرغ بی بال و پرم کرد
هجران تو بنگر چه خاکی بر سرم کرد
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
دارم شکایتها من از بشکسته بالی
باشد به خانه ای پدر جای تو خالی
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
بی تو شده خانه دگر غمخانه ما
من شمع سوزانم تویی پروانه ما
من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها
پدرم وای پدرم
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kZ7zDO9lndDg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ایدی زیر ارسال بفرمایید
@zs_313👈
@moslemi124 👈
بهترین روضه واشعارجدید محرم وصفردرکانال مجمع الذاکرین اهلبیت :شامل مدایح، مراثی ، روضه ها و اشعار ائمه⚡️⚡️.
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEN4p58eusMSW3FVKA
🏴🏴🏴🏴
متن زمزمه و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)⚡️⚡️
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEuX1X5v9mJs5Ez7NA
♠️♠️♠️♠️
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEN4p58eusMSW3FVKA
🏴🏴🏴🏴
متن زمزمه و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)⚡️⚡️
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEuX1X5v9mJs5Ez7NA
♠️♠️♠️♠️
سبک : شبانگاهان
شبانگاهان موج غصّه ی تو سینه را توفان میکند مادر
خیال دیدار روی گُلت دیده راگریان میکند مادر
چراغ شبهای این خانه نور بزمِ وفا رویِ ماهت بود
تو رفتی و داغِ هجرانت سینه را سوزان میکند مادر
زتو دارم هرچه را دارم
به یادت از دیده می بارم
مادر خوبم مادرخوبم
توبودی مونس برای دل و همنوای دل وقت تنهائی
سفرکردی توبسوی خدا روزمن گشته شام یلدائی
چه غوغائی میکند مادر در وجود من خاطرات تو
اگرچه کم با توبوده همه شادی دل وایّام رویائی
به یادت ازدیده میبارم
زتودارم هرچه رادارم
مادر خوبم مادرخوبم
شبانگاهان موج غصّه ی تو سینه را توفان میکند مادر
خیال دیدار روی گُلت دیده راگریان میکند مادر
چراغ شبهای این خانه نور بزمِ وفا رویِ ماهت بود
تو رفتی و داغِ هجرانت سینه را سوزان میکند مادر
زتو دارم هرچه را دارم
به یادت از دیده می بارم
مادر خوبم مادرخوبم
توبودی مونس برای دل و همنوای دل وقت تنهائی
سفرکردی توبسوی خدا روزمن گشته شام یلدائی
چه غوغائی میکند مادر در وجود من خاطرات تو
اگرچه کم با توبوده همه شادی دل وایّام رویائی
به یادت ازدیده میبارم
زتودارم هرچه رادارم
مادر خوبم مادرخوبم
#_متن _پدر_ختم خوانی ترکی
آتا جان هر گئجه گوندوز آدینی یاد ائلرم
آیریلیق دردینی هر کوی ده فریاد ائلرم
یانارام هر باخیشیم دا ، گؤررم، بوش یئرینی
آنامین باغرینی سن سیز نئجه دلشاد ائلرم
نییه گئتدین، بیزی قویدون بئله دونیا دا قالاخ
من نه دن گئتمه دیم ، هرگون دئییب، ایرادائلرم
بیلیرم گؤزلریم حسرت قالاجاق ، گؤرمیینه
یوخوما سن گلسن ، باغریمی من ، شاد ائلرم
نئجه دوزدو اورییم ، سالدی فلک آیریلیقی
مین کرن ، بنده چکیب، بند یدن آزاد ائلرم
گؤزله بیر گون چاتارام عهدیمه ، من ده گلرم
قازاراق من ده کوهول ، خاطيری فرهاد ائلرم
يانار هيحرانين اودون دا ، بالا آيدين قوجا دا
أيريليق دردى يامان دير، باغيريب داد ائلرم
آتا جان هر گئجه گوندوز آدینی یاد ائلرم
آیریلیق دردینی هر کوی ده فریاد ائلرم
یانارام هر باخیشیم دا ، گؤررم، بوش یئرینی
آنامین باغرینی سن سیز نئجه دلشاد ائلرم
نییه گئتدین، بیزی قویدون بئله دونیا دا قالاخ
من نه دن گئتمه دیم ، هرگون دئییب، ایرادائلرم
بیلیرم گؤزلریم حسرت قالاجاق ، گؤرمیینه
یوخوما سن گلسن ، باغریمی من ، شاد ائلرم
نئجه دوزدو اورییم ، سالدی فلک آیریلیقی
مین کرن ، بنده چکیب، بند یدن آزاد ائلرم
گؤزله بیر گون چاتارام عهدیمه ، من ده گلرم
قازاراق من ده کوهول ، خاطيری فرهاد ائلرم
يانار هيحرانين اودون دا ، بالا آيدين قوجا دا
أيريليق دردى يامان دير، باغيريب داد ائلرم
گذشت عمر
نیمه شب همدم من دیده ی گریان من است
ناله ی مرغ شب از حال پریشان من است
در همه عمر دمی خاطر من شاد نبود
گریه انگیز تر از مهر من آبان من است
خنده ها بر لب من بود و کس آگاه نشد
زین همه درد خموشانه که بر جان من است
به بهارم نرسیدی به خزانم بنگر
که به مویم اثر از برف زمستان من است
غافل از حق شدم و قافله ی عمر گذشت
ناله ام زمزمه ی روح پشیمان من است
گر به سرچشمه ی توحید رسم جاویدم
ورنه هر لحظه ی من نقطه ی پایان من است
در بر عشق بسی دم زدم از رتبت عقل
گفت خاموش که او طفل دبستان من است
شادروان مهدی سهیلی
نیمه شب همدم من دیده ی گریان من است
ناله ی مرغ شب از حال پریشان من است
در همه عمر دمی خاطر من شاد نبود
گریه انگیز تر از مهر من آبان من است
خنده ها بر لب من بود و کس آگاه نشد
زین همه درد خموشانه که بر جان من است
به بهارم نرسیدی به خزانم بنگر
که به مویم اثر از برف زمستان من است
غافل از حق شدم و قافله ی عمر گذشت
ناله ام زمزمه ی روح پشیمان من است
گر به سرچشمه ی توحید رسم جاویدم
ورنه هر لحظه ی من نقطه ی پایان من است
در بر عشق بسی دم زدم از رتبت عقل
گفت خاموش که او طفل دبستان من است
شادروان مهدی سهیلی
غزلی در پندیات
گذشت عمر تو چون برق و باد، بى خبرى
كه لحظه لحظه به آغوش مرگ رهسپرى
هزار سال فزون عمر كرد نوح نبى
كه گفت در تب حسرت : چه عمر مختصرى !
اسير رخوت اين خاكدان شوى تاچند ؟
بگير تا ملكوت حيات ، بال و پرى
ببين در آينه موى سپيد و چين جبين
نچيده اى ز درخت وجود خود ثمرى
دراى قافله ی مرگ مى رسد بر گوش
بكوش در طلب خير ، راهى سفرى
زلال معرفت و عشق را نمى نوشى
چرا كه تشنه ی جام مقام و سيم و زرى
(كميل) شيفته ی اين كلام "حافظ" شد
«ارادتى بنما تا سعادتى ببرى»
کمیل کاشانی
گذشت عمر تو چون برق و باد، بى خبرى
كه لحظه لحظه به آغوش مرگ رهسپرى
هزار سال فزون عمر كرد نوح نبى
كه گفت در تب حسرت : چه عمر مختصرى !
اسير رخوت اين خاكدان شوى تاچند ؟
بگير تا ملكوت حيات ، بال و پرى
ببين در آينه موى سپيد و چين جبين
نچيده اى ز درخت وجود خود ثمرى
دراى قافله ی مرگ مى رسد بر گوش
بكوش در طلب خير ، راهى سفرى
زلال معرفت و عشق را نمى نوشى
چرا كه تشنه ی جام مقام و سيم و زرى
(كميل) شيفته ی اين كلام "حافظ" شد
«ارادتى بنما تا سعادتى ببرى»
کمیل کاشانی
فشار قبر چیست؟
بخونید خیلی جالبه👍👍👍👍👍
استادالهی قمشه اي ، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:
که مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
استادالهی قمشه اي
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست.
بخونید خیلی جالبه👍👍👍👍👍
استادالهی قمشه اي ، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:
که مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
استادالهی قمشه اي
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست.