This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنرانی انگیزشی مارتین لوتر کینگ شش ماه قبل از ترور، در 26 اکتبر 1967 با گروهی از دانش آموزان در دبیرستان بارات جونیور فیلادلفیا
دوستانی که علاقمند به خواندن کتاب
در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور هستند
نسخه شنیداری این کتاب
با صدای دلنشین آقای حسام ایپکچی (پادکست انسانک)
و با توضیحات بی نظیر ایشان
در کانال خودشان قابل شنیدن است :
https://tttttt.me/mey_podcast/3
در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور هستند
نسخه شنیداری این کتاب
با صدای دلنشین آقای حسام ایپکچی (پادکست انسانک)
و با توضیحات بی نظیر ایشان
در کانال خودشان قابل شنیدن است :
https://tttttt.me/mey_podcast/3
Forwarded from پادکست می | Mey
Mey-001.mp3
11 MB
جرعه اول : خوانش ِتألیفی
این جرعه نخست از مِی است که میگوشید.
آنچه خواهید شنید:
◦ آدمی و لذت ِکشف
◦ بکرپیمایی در تفکر
◦ منابع پادکست می
◦ مثلث خوانش تألیفی
● تقدیم از: حسام ایپکچی
◦ خُم اول: حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
♪ موسیقی: با آبهای روان – مهدی پاکنژاد
• تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹
این اپیزود را در شنوتو | کستباکس | انکر بشنوید
@Mey_podcast | © @Ensanak
این جرعه نخست از مِی است که میگوشید.
آنچه خواهید شنید:
◦ آدمی و لذت ِکشف
◦ بکرپیمایی در تفکر
◦ منابع پادکست می
◦ مثلث خوانش تألیفی
● تقدیم از: حسام ایپکچی
◦ خُم اول: حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
♪ موسیقی: با آبهای روان – مهدی پاکنژاد
• تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹
این اپیزود را در شنوتو | کستباکس | انکر بشنوید
@Mey_podcast | © @Ensanak
همه شما عزیزان رو به سهم خودمون در خانه تکانی فرهنگی دعوت میکنیم به این فراخوان که درصورت همسویی فضای کار، در طرح حمایت محیطزیستی "هما" شرکت کنید.👇👇
Forwarded from گلونی | Golvani
هما، حمایت مالی دیوار از طرحهای محیطزیستی
برای اطلاع از جزئیات و اقدام به ثبتنام به سایت هما سر بزنید:
https://homa.divar.news/
حمایتهای مالی در سه گروه قابل دریافت است. حتما با دقت بخوانید. 🌱
راههای ارتباطی:
اینستاگرام هما
پشتیبانی تلگرام هما:
@homagrant
برای اطلاع از جزئیات و اقدام به ثبتنام به سایت هما سر بزنید:
https://homa.divar.news/
حمایتهای مالی در سه گروه قابل دریافت است. حتما با دقت بخوانید. 🌱
راههای ارتباطی:
اینستاگرام هما
پشتیبانی تلگرام هما:
@homagrant
*هیچوقت عوض نشو*
رفتم توی مغازه کامپیوتری گفتم: ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد
مغازهدار گفت: باشه یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه Lcd سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟
گفتم بله لطفاً، خیلی احتیاج دارم
گفت فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین.
با خودم گفتم خوب یه ۷۰۰ ۸۰۰ تومنی افتادم تو خرج و روز بعدش رفتم و خلاصه تبلت رو سالم بهم تحویل داد.
گفتم هزینهش چقدر میشه
گفت: هیچی، چیز مهمی نبود فقط کابل فِلَتش شل شده بود، سفت کردم همین
تشکر کردم و اومدم بیرون... نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. میتونست هر هزینهای رو به من اعلام کنه و منم خودم رو آماده کرده بودم...
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود. یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش. گذاشتم رو پیشخوان و بهش گفتم:
*دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره... لطفاً هیچوقت عوض نشو*
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد.
گفت؛ جَوُون حرف پدرم رو بهم زدی که چند وقت پیش فوت شد اونم میگفت *همیشه خوب باش و عوض نشو حتی اگه همه بهت بدی کنن*
در راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر در آدمها به تدریج اتفاق میافته. تنها چیزی که میتونه ما رو در مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه...
*آدمِ خوب! هیچ وقت عوض نشو...*
*از هزاران، یکنفر اهل دل اند*
*مابقی تندیسی از آب و گِل اَند*
تقدیم به تمام خوبان و کسانی که در مسیر خوبی هستند.
بیائیم همیشه بجای نشر حوادث و بدیها نیکی ها و انسانیت ها رو بیشتر نشربدیم!
🌀🌿🌀
رفتم توی مغازه کامپیوتری گفتم: ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد
مغازهدار گفت: باشه یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه Lcd سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟
گفتم بله لطفاً، خیلی احتیاج دارم
گفت فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین.
با خودم گفتم خوب یه ۷۰۰ ۸۰۰ تومنی افتادم تو خرج و روز بعدش رفتم و خلاصه تبلت رو سالم بهم تحویل داد.
گفتم هزینهش چقدر میشه
گفت: هیچی، چیز مهمی نبود فقط کابل فِلَتش شل شده بود، سفت کردم همین
تشکر کردم و اومدم بیرون... نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. میتونست هر هزینهای رو به من اعلام کنه و منم خودم رو آماده کرده بودم...
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود. یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش. گذاشتم رو پیشخوان و بهش گفتم:
*دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره... لطفاً هیچوقت عوض نشو*
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد.
گفت؛ جَوُون حرف پدرم رو بهم زدی که چند وقت پیش فوت شد اونم میگفت *همیشه خوب باش و عوض نشو حتی اگه همه بهت بدی کنن*
در راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر در آدمها به تدریج اتفاق میافته. تنها چیزی که میتونه ما رو در مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه...
*آدمِ خوب! هیچ وقت عوض نشو...*
*از هزاران، یکنفر اهل دل اند*
*مابقی تندیسی از آب و گِل اَند*
تقدیم به تمام خوبان و کسانی که در مسیر خوبی هستند.
بیائیم همیشه بجای نشر حوادث و بدیها نیکی ها و انسانیت ها رو بیشتر نشربدیم!
🌀🌿🌀
Forwarded from Abarsin ابرسین
لطفا من و دوستانم رو نخرین !
~~~~~؛
🦎 زندهگیری حیوانات از زیستگاههای طبیعی، قاچاق و سپس خرید و فروش غیرقانونی آنان امری است که متاسفانه این روزها به راحتی در فضای مجازی، داخل مترو، بازارچههای نوروزی و کنار خیابانهای شهر، صورت میگیرد:
به بهانهی سفره هفتسین
و عیدی برای کودکان !!!
🐢 ترغیب دیگران به شکار و صید جانوران وحشی و فروش آنها از طریق فضای مجازی به عنوان مصادیق محتوای مجرمانه تلقی میشود و عاملین پخش تصاویر شکار و خرید و فروش گونههای حیاتوحش با همکاری مراجع قضایی و پلیس فتا، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
🐍 امسال سیزدهمین سالی است که موسسه خزندهشناسان پارس، در ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست در کشور، شناسایی و حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض دوزیستان و خزندگان،... فعالیت دارد.
در روزگاری که صداقت و فعالیت علمیِ درست و پژوهشِ قابل استناد با نتایج مورد تایید بینالمللی کم است، این موسسه و پژوهشگران بسیاری، در ایران به راه پژوهشی خود ادامه میدهند و حقیقتا باید به تکتک این عزیزان بابت عشق بیدریغشان در مسیر فرهنگسازی و آموزش حفظ محیط زیست دستمریزاد گفت.
🔸️از مهندس پرهام بیهقی، میلاد خسروی، پوریا قلیچخانی، باربد صفایی عزیز و کامران کشیری خیلی ممنونیم که در تهیه این پست و استوری، محتوای ما را بازبینی کردند.
🔸️و از دوست عزیزمان سیامک درفشی (راهنمای پرندهنگری و طراح هنرمند پوستر "حیاتوحش خریدنی نیست") هم خیلی ممنونیم که نسخهای از پوستر را برای ما ارسال کرد.
به هرشکل.... یادمان باشد !
دستیابی به این مهم، فقط با اراده و کمک جمعی است.
امید که امسال هم زحمات حافظین حیاتوحش، نتایج پرباری برای ایران قشنگمان بهمراه داشته باشد.
@abarsingroup
🦎 زندهگیری حیوانات از زیستگاههای طبیعی، قاچاق و سپس خرید و فروش غیرقانونی آنان امری است که متاسفانه این روزها به راحتی در فضای مجازی، داخل مترو، بازارچههای نوروزی و کنار خیابانهای شهر، صورت میگیرد:
به بهانهی سفره هفتسین
و عیدی برای کودکان !!!
🐢 ترغیب دیگران به شکار و صید جانوران وحشی و فروش آنها از طریق فضای مجازی به عنوان مصادیق محتوای مجرمانه تلقی میشود و عاملین پخش تصاویر شکار و خرید و فروش گونههای حیاتوحش با همکاری مراجع قضایی و پلیس فتا، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
🐍 امسال سیزدهمین سالی است که موسسه خزندهشناسان پارس، در ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست در کشور، شناسایی و حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض دوزیستان و خزندگان،... فعالیت دارد.
در روزگاری که صداقت و فعالیت علمیِ درست و پژوهشِ قابل استناد با نتایج مورد تایید بینالمللی کم است، این موسسه و پژوهشگران بسیاری، در ایران به راه پژوهشی خود ادامه میدهند و حقیقتا باید به تکتک این عزیزان بابت عشق بیدریغشان در مسیر فرهنگسازی و آموزش حفظ محیط زیست دستمریزاد گفت.
🔸️از مهندس پرهام بیهقی، میلاد خسروی، پوریا قلیچخانی، باربد صفایی عزیز و کامران کشیری خیلی ممنونیم که در تهیه این پست و استوری، محتوای ما را بازبینی کردند.
🔸️و از دوست عزیزمان سیامک درفشی (راهنمای پرندهنگری و طراح هنرمند پوستر "حیاتوحش خریدنی نیست") هم خیلی ممنونیم که نسخهای از پوستر را برای ما ارسال کرد.
به هرشکل.... یادمان باشد !
دستیابی به این مهم، فقط با اراده و کمک جمعی است.
امید که امسال هم زحمات حافظین حیاتوحش، نتایج پرباری برای ایران قشنگمان بهمراه داشته باشد.
@abarsingroup
Forwarded from Abarsin ابرسین
حیات_وحش_فروشی_نیست_موسسه_ابرسین.pdf
18.6 MB
Forwarded from شکوفایی با ادبیات
نزدیک به هزار سال پیش در چنین روزی فردوسی سرایش شاهنامه را به پایان رسانید و آن را به ایرانیان پیشکش کرد:
سر آمد کنون قصۀ یزدگَرد
به ماهِ سپندارمذ روزِ اَرد (=۲۵امِ اسفند)
ز هجرت شده پنج هشتاد بار (= سال ۴۰۰)
به نامِ جهانداورِ کردگار
چو این نامورنامه آمد به بُن
زِ من روی کشور شود پر سخُن
ازان پس نمیرم که من زنده ام
که تخمِ سخن را پراکنده ام
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
آفرین و درود بر روان پاکِ فردوسیِ جاویدنام.
سر آمد کنون قصۀ یزدگَرد
به ماهِ سپندارمذ روزِ اَرد (=۲۵امِ اسفند)
ز هجرت شده پنج هشتاد بار (= سال ۴۰۰)
به نامِ جهانداورِ کردگار
چو این نامورنامه آمد به بُن
زِ من روی کشور شود پر سخُن
ازان پس نمیرم که من زنده ام
که تخمِ سخن را پراکنده ام
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
آفرین و درود بر روان پاکِ فردوسیِ جاویدنام.
آیا «مرگ مدرسه» فرا رسیده است؟
✍️قاسم یزدانپناه
مقدمه
آیا مدرسه، به شکلی که ما میشناسیم، در حال نابودی است؟
اعلام اخیر دونالد ترامپ مبنی بر انحلال وزارت آموزش و پرورش آمریکا و سپردن کنترل آموزش به ایالتها و والدین، نشانهای از تغییرات عمیق در نظام آموزشی غرب است. ترامپ معتقد است که دولت نباید در آموزش دخالت کند و سیستم مدارس دولتی ناکارآمد است. در همین راستا، او از مدلهایی مانند مدارس خصوصی، آموزش خانگی و برنامههای نوآورانه آموزشی حمایت میکند.
همزمان، ایلان ماسک، کارآفرین پیشرو، مدتهاست که مدارس سنتی را ناکارآمد میداند. او با تأسیس مدرسه Ad Astra و سپس مدرسه X، مدل جدیدی از آموزش را معرفی کرده که بر حل مسئله، یادگیری عملی و کنار گذاشتن روشهای سنتی تأکید دارد.
آیا این تحولات، آغاز یک عصر جدید آموزشی هستند؟ آیا مدارس دولتی و سیستم آموزشی کلاسیک به پایان خود نزدیک شدهاند؟
مروری کوتاه بر تاریخ آموزش و پرورش:
مدرسه در عصر کشاورزی و صنعتی: از خانواده تا کارخانه
در گذشتههای دور، یادگیری در دل خانوادهها و از طریق رابطه استاد و شاگرد انجام میشد. اما با انقلاب صنعتی، نیاز به نیروی کار تخصصی موجب شد که مدارس عمومی، شبیه کارخانهها طراحی شوند:
_برنامه درسی یکسان برای همه
_ساعتهای مشخص، زنگهای کلاس، امتحانات استاندارد
_تربیت نیروی کار مطیع و سازگار با ساختار صنعتی
این مدل، تا قرن بیستم کارآمد بود، اما با ورود به عصر دیجیتال، مدارس با بحران ناکارآمدی روبهرو شدند.
چالشهای مدارس در عصر دیجیتال:
۱. سرعت تغییرات از مدارس پیشی گرفته است.
در حالی که هوش مصنوعی، رباتیک و فناوریهای نوین سرعت تحولات را افزایش دادهاند، ساختار سنتی مدارس همچنان مبتنی بر حفظیات و شیوههای قدیمی است.
۲. فارغالتحصیلان بیمهارت و منفعلاند.
بسیاری از فارغالتحصیلان حتی مهارتهای ابتدایی حل مسئله و تفکر انتقادی را ندارند. مدارسی که روزگاری برای تربیت نیروی انسانی کارآمد طراحی شده بودند، امروز نمیتوانند پاسخگوی نیازهای بازار کار مدرن باشند.
۳. بحران کرونا و تحول آموزش
شیوع کرونا نشان داد که مدارس سنتی انعطافپذیر نیستند. آموزش آنلاین به سرعت گسترش یافت و نشان داد که روشهای جدید، کارآمدتر و کمهزینهتر از مدلهای سنتی هستند.
آمریکا و حذف وزارت آموزش و پرورش: سیاستی برای پایان مدارس دولتی؟
ترامپ، که سیاستهای او مبتنی بر کاهش نفوذ دولت در اقتصاد و جامعه است، وعده داده که وزارت آموزش و پرورش آمریکا را منحل کند. او معتقد است که مدارس دولتی، ناکارآمد، پرهزینه و ایدئولوژیک هستند و باید کنترل آموزش را به ایالتها و خانوادهها سپرد.
این تغییر چه معنایی دارد؟
۱. افزایش مدارس خصوصی و غیردولتی: اگر دولت نقش کمتری در آموزش داشته باشد، مدارس خصوصی، آموزش آنلاین و روشهای جایگزین رشد خواهند کرد.
۲. افزایش آموزش خانگی: بسیاری از والدین آمریکایی در سالهای اخیر، بهویژه بعد از کرونا، ترجیح دادهاند فرزندانشان را در خانه آموزش دهند. با حذف وزارت آموزش، این روند شتاب خواهد گرفت.
۳. تمرکززدایی از آموزش: ایالتها و حتی مناطق کوچکتر، بدون مداخله فدرال، میتوانند مدلهای آموزشی خود را پیاده کنند. این میتواند به تنوع آموزشی منجر شود، اما از سوی دیگر، باعث نابرابری نیز خواهد شد.
۴. کاهش کنترل بر محتوای آموزشی: مدارس دولتی، تحت نظارت دولت فدرال، مجبور بودند استانداردهای آموزشی خاصی را رعایت کنند. با انحلال این وزارتخانه، مدارس آزادتر خواهند بود تا برنامههای درسی خود را تنظیم کنند.
این سیاست، اگر اجرایی شود، میتواند سیستم آموزشی آمریکا را به کلی متحول کند و مدلهای جدید را جایگزین مدارس سنتی کند.
آیا مدل ایلان ماسک، جایگزین مدارس دولتی خواهد شد؟
ایلان ماسک، که خود منتقد سیستم آموزشی سنتی است، مدرسه X را برای فرزندانش و کودکان کارمندان منتخب شرکتهایش ایجاد کرده است.
ویژگیهای مدرسه X:
_بدون کلاسهای استاندارد: دانشآموزان بر اساس علاقه و تواناییهای خود یاد میگیرند، نه بر اساس سن و مقطع تحصیلی.
_تمرکز بر حل مسئله: به جای حفظیات، دانشآموزان روی چالشهای واقعی دنیای فناوری و مهندسی کار میکنند.
_بدون امتحان و نمره: یادگیری مبتنی بر پروژههای عملی است، نه نمرههای استاندارد.
_تأکید بر علوم، ریاضیات و فناوری: آموزش بر پایه ریاضیات، فیزیک، برنامهنویسی و هوش مصنوعی طراحی شده است.
ایلان ماسک اعتقاد دارد که مدارس سنتی وقت دانشآموزان را هدر میدهند و باید آموزش بر اساس مهارتهای واقعی و نیازهای آینده شکل بگیرد.
مدارس آینده: هوش مصنوعی، متاورس و یادگیری سفارشیشده
✍️قاسم یزدانپناه
مقدمه
آیا مدرسه، به شکلی که ما میشناسیم، در حال نابودی است؟
اعلام اخیر دونالد ترامپ مبنی بر انحلال وزارت آموزش و پرورش آمریکا و سپردن کنترل آموزش به ایالتها و والدین، نشانهای از تغییرات عمیق در نظام آموزشی غرب است. ترامپ معتقد است که دولت نباید در آموزش دخالت کند و سیستم مدارس دولتی ناکارآمد است. در همین راستا، او از مدلهایی مانند مدارس خصوصی، آموزش خانگی و برنامههای نوآورانه آموزشی حمایت میکند.
همزمان، ایلان ماسک، کارآفرین پیشرو، مدتهاست که مدارس سنتی را ناکارآمد میداند. او با تأسیس مدرسه Ad Astra و سپس مدرسه X، مدل جدیدی از آموزش را معرفی کرده که بر حل مسئله، یادگیری عملی و کنار گذاشتن روشهای سنتی تأکید دارد.
آیا این تحولات، آغاز یک عصر جدید آموزشی هستند؟ آیا مدارس دولتی و سیستم آموزشی کلاسیک به پایان خود نزدیک شدهاند؟
مروری کوتاه بر تاریخ آموزش و پرورش:
مدرسه در عصر کشاورزی و صنعتی: از خانواده تا کارخانه
در گذشتههای دور، یادگیری در دل خانوادهها و از طریق رابطه استاد و شاگرد انجام میشد. اما با انقلاب صنعتی، نیاز به نیروی کار تخصصی موجب شد که مدارس عمومی، شبیه کارخانهها طراحی شوند:
_برنامه درسی یکسان برای همه
_ساعتهای مشخص، زنگهای کلاس، امتحانات استاندارد
_تربیت نیروی کار مطیع و سازگار با ساختار صنعتی
این مدل، تا قرن بیستم کارآمد بود، اما با ورود به عصر دیجیتال، مدارس با بحران ناکارآمدی روبهرو شدند.
چالشهای مدارس در عصر دیجیتال:
۱. سرعت تغییرات از مدارس پیشی گرفته است.
در حالی که هوش مصنوعی، رباتیک و فناوریهای نوین سرعت تحولات را افزایش دادهاند، ساختار سنتی مدارس همچنان مبتنی بر حفظیات و شیوههای قدیمی است.
۲. فارغالتحصیلان بیمهارت و منفعلاند.
بسیاری از فارغالتحصیلان حتی مهارتهای ابتدایی حل مسئله و تفکر انتقادی را ندارند. مدارسی که روزگاری برای تربیت نیروی انسانی کارآمد طراحی شده بودند، امروز نمیتوانند پاسخگوی نیازهای بازار کار مدرن باشند.
۳. بحران کرونا و تحول آموزش
شیوع کرونا نشان داد که مدارس سنتی انعطافپذیر نیستند. آموزش آنلاین به سرعت گسترش یافت و نشان داد که روشهای جدید، کارآمدتر و کمهزینهتر از مدلهای سنتی هستند.
آمریکا و حذف وزارت آموزش و پرورش: سیاستی برای پایان مدارس دولتی؟
ترامپ، که سیاستهای او مبتنی بر کاهش نفوذ دولت در اقتصاد و جامعه است، وعده داده که وزارت آموزش و پرورش آمریکا را منحل کند. او معتقد است که مدارس دولتی، ناکارآمد، پرهزینه و ایدئولوژیک هستند و باید کنترل آموزش را به ایالتها و خانوادهها سپرد.
این تغییر چه معنایی دارد؟
۱. افزایش مدارس خصوصی و غیردولتی: اگر دولت نقش کمتری در آموزش داشته باشد، مدارس خصوصی، آموزش آنلاین و روشهای جایگزین رشد خواهند کرد.
۲. افزایش آموزش خانگی: بسیاری از والدین آمریکایی در سالهای اخیر، بهویژه بعد از کرونا، ترجیح دادهاند فرزندانشان را در خانه آموزش دهند. با حذف وزارت آموزش، این روند شتاب خواهد گرفت.
۳. تمرکززدایی از آموزش: ایالتها و حتی مناطق کوچکتر، بدون مداخله فدرال، میتوانند مدلهای آموزشی خود را پیاده کنند. این میتواند به تنوع آموزشی منجر شود، اما از سوی دیگر، باعث نابرابری نیز خواهد شد.
۴. کاهش کنترل بر محتوای آموزشی: مدارس دولتی، تحت نظارت دولت فدرال، مجبور بودند استانداردهای آموزشی خاصی را رعایت کنند. با انحلال این وزارتخانه، مدارس آزادتر خواهند بود تا برنامههای درسی خود را تنظیم کنند.
این سیاست، اگر اجرایی شود، میتواند سیستم آموزشی آمریکا را به کلی متحول کند و مدلهای جدید را جایگزین مدارس سنتی کند.
آیا مدل ایلان ماسک، جایگزین مدارس دولتی خواهد شد؟
ایلان ماسک، که خود منتقد سیستم آموزشی سنتی است، مدرسه X را برای فرزندانش و کودکان کارمندان منتخب شرکتهایش ایجاد کرده است.
ویژگیهای مدرسه X:
_بدون کلاسهای استاندارد: دانشآموزان بر اساس علاقه و تواناییهای خود یاد میگیرند، نه بر اساس سن و مقطع تحصیلی.
_تمرکز بر حل مسئله: به جای حفظیات، دانشآموزان روی چالشهای واقعی دنیای فناوری و مهندسی کار میکنند.
_بدون امتحان و نمره: یادگیری مبتنی بر پروژههای عملی است، نه نمرههای استاندارد.
_تأکید بر علوم، ریاضیات و فناوری: آموزش بر پایه ریاضیات، فیزیک، برنامهنویسی و هوش مصنوعی طراحی شده است.
ایلان ماسک اعتقاد دارد که مدارس سنتی وقت دانشآموزان را هدر میدهند و باید آموزش بر اساس مهارتهای واقعی و نیازهای آینده شکل بگیرد.
مدارس آینده: هوش مصنوعی، متاورس و یادگیری سفارشیشده
با تحولات جدید، آموزش در حال حرکت به سمت مدلهای خلاقانه است:
_ هوش مصنوعی، نقش معلمان سنتی را کاهش خواهد داد.
_مدارس مجازی و متاورسی، جای کلاسهای فیزیکی را میگیرند.
_ دانشآموزان، بر اساس مهارتهای فردی خود، مسیر یادگیریشان را انتخاب خواهند کرد.
آیا مدرسه واقعاً مرده است؟
مدرسه، به شکل سنتی، در حال فروپاشی است. اما این به معنای پایان آموزش نیست. آینده آموزش به سوی مدلهای خلاقانه، هوشمند و شخصیسازیشده حرکت میکند.
اگر نظامهای آموزشی خود را با تحولات جدید سازگار نکنند، همان سرنوشتی را خواهند داشت که مکتبخانهها در عصر صنعتی داشتند: نابودی!
منابع:
۱. The Times. (2025). What does the Department of Education do? Retrieved from: https://www.thetimes.co.uk/article/what-does-the-department-of-education-do-lk7st3hl6
۲. Infographics.ir. (2024). مدرسه ویژه ایلان ماسک (Ad Astra). Retrieved from: https://infographics.ir/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%81%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%B3%DA%A9
۳. BBC News. (2025). Trump's education policy and the future of US schools. Retrieved from: https://www.bbc.com/news/us-education-trump
۴. MIT Technology Review. (2024). The impact of AI on education: personalized learning and the classroom of the future. Retrieved from: https://www.technologyreview.com/2024/ai-in-education
۵. Harvard Business Review. (2023). Why traditional schools fail in the digital age. Retrieved from: https://hbr.org/2023/why-schools-are-failing
_ هوش مصنوعی، نقش معلمان سنتی را کاهش خواهد داد.
_مدارس مجازی و متاورسی، جای کلاسهای فیزیکی را میگیرند.
_ دانشآموزان، بر اساس مهارتهای فردی خود، مسیر یادگیریشان را انتخاب خواهند کرد.
آیا مدرسه واقعاً مرده است؟
مدرسه، به شکل سنتی، در حال فروپاشی است. اما این به معنای پایان آموزش نیست. آینده آموزش به سوی مدلهای خلاقانه، هوشمند و شخصیسازیشده حرکت میکند.
اگر نظامهای آموزشی خود را با تحولات جدید سازگار نکنند، همان سرنوشتی را خواهند داشت که مکتبخانهها در عصر صنعتی داشتند: نابودی!
منابع:
۱. The Times. (2025). What does the Department of Education do? Retrieved from: https://www.thetimes.co.uk/article/what-does-the-department-of-education-do-lk7st3hl6
۲. Infographics.ir. (2024). مدرسه ویژه ایلان ماسک (Ad Astra). Retrieved from: https://infographics.ir/%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%81%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%B3%DA%A9
۳. BBC News. (2025). Trump's education policy and the future of US schools. Retrieved from: https://www.bbc.com/news/us-education-trump
۴. MIT Technology Review. (2024). The impact of AI on education: personalized learning and the classroom of the future. Retrieved from: https://www.technologyreview.com/2024/ai-in-education
۵. Harvard Business Review. (2023). Why traditional schools fail in the digital age. Retrieved from: https://hbr.org/2023/why-schools-are-failing
Thetimes
What does the Department of Education do and will it be dismantled?
Will the US Department of Education be dismantled?
Forwarded from عرفان نظرآهاری
🌱 هر زباله یک گناه است
هر زباله، یک گناه است. با هر زباله که می سازیم گناهی مرتکب می شویم. گناهانمان را در کوه و جنگل و دشت و دمن می ریزیم. در کوچه و خیابان و رودخانه و جویخانه.
گناهانمان را می ریزیم در حلق پرندگان، در نَفَس آسمان.
گناهانمان را می پاشیم به صورتِ مادرمان زمین و سیلی می زنیم به شفقتِ خاک و به مهربانیِ آب.
🌱
ما به جهنم نمی رویم ما خودمان دوزخیم.
گناهانمان دست و پایمان را گرفته، وبال گردنمان شده است، وبالِ همه چیز.
زندگیِ ما شکنجه ای است برای بی پناهترین و معصوم ترین آفریدگان خدا.
به پشت سرت نگاه کن! ببین چقدر نفرینِ گیاه و پرنده و آب و خاک پشتمان است.
عاق والدینمان، عاق زمین و آسمان، ما را گرفته است...
🌱
سیزدهم فروردین، روز گناهان کبیره ما ایرانیان است.
تو اما در آن روز گناه نکن!
تو اما گناهی را از زمین بردار!
تو می دانی که نیکوکاران به بهشت نمی روند، نیکوکاران بهشت را می سازند.
حتی در جهنم و حتی در میان جماعت دوزخیان تو یک نفر بهشت باش!
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌱#تو_یک_نفر_بهشت_باش
🌱@erfannazarahari
♻️پیش از روز واقعه به اشتراک بگذارید
www.nooronaar.ir
هر زباله، یک گناه است. با هر زباله که می سازیم گناهی مرتکب می شویم. گناهانمان را در کوه و جنگل و دشت و دمن می ریزیم. در کوچه و خیابان و رودخانه و جویخانه.
گناهانمان را می ریزیم در حلق پرندگان، در نَفَس آسمان.
گناهانمان را می پاشیم به صورتِ مادرمان زمین و سیلی می زنیم به شفقتِ خاک و به مهربانیِ آب.
🌱
ما به جهنم نمی رویم ما خودمان دوزخیم.
گناهانمان دست و پایمان را گرفته، وبال گردنمان شده است، وبالِ همه چیز.
زندگیِ ما شکنجه ای است برای بی پناهترین و معصوم ترین آفریدگان خدا.
به پشت سرت نگاه کن! ببین چقدر نفرینِ گیاه و پرنده و آب و خاک پشتمان است.
عاق والدینمان، عاق زمین و آسمان، ما را گرفته است...
🌱
سیزدهم فروردین، روز گناهان کبیره ما ایرانیان است.
تو اما در آن روز گناه نکن!
تو اما گناهی را از زمین بردار!
تو می دانی که نیکوکاران به بهشت نمی روند، نیکوکاران بهشت را می سازند.
حتی در جهنم و حتی در میان جماعت دوزخیان تو یک نفر بهشت باش!
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌱#تو_یک_نفر_بهشت_باش
🌱@erfannazarahari
♻️پیش از روز واقعه به اشتراک بگذارید
www.nooronaar.ir
Forwarded from مدرسه اکسیژن (Ali Hokmabadi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چی بهتر از یه تحسین خوب میتونه نوروز رو مبارک کنه؟
چند شب پیش، اتفاقی چشمم به این ابراز زیبا افتاد که هومن حاج عبداللهی داشت با یه حس قشنگ و صمیمی از علیرضا خمسه *قدردانی* میکرد. اونجا بود که به فکر فرو رفتم: چقدر یه تشکر ساده میتونه عمیق و اثرگذار باشه.
هومن از رفتار و منش علیرضا گفت .
این لحظه انقدر برام قشنگ بود که دلم خواست با شما هم به اشتراکش بذارم.
سال نوتون به نیکی و سرزندگی 🫶
https://www.aparat.com/OxygenSchool
چند شب پیش، اتفاقی چشمم به این ابراز زیبا افتاد که هومن حاج عبداللهی داشت با یه حس قشنگ و صمیمی از علیرضا خمسه *قدردانی* میکرد. اونجا بود که به فکر فرو رفتم: چقدر یه تشکر ساده میتونه عمیق و اثرگذار باشه.
هومن از رفتار و منش علیرضا گفت .
این لحظه انقدر برام قشنگ بود که دلم خواست با شما هم به اشتراکش بذارم.
سال نوتون به نیکی و سرزندگی 🫶
https://www.aparat.com/OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای سیزده به در
🙏🙏
🙏🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه روز طبیعت و جشن سیزدهبهدر
هفت سال پیش بود که درخت آرزوهای محیط زیستی رو در فروشگاه هایپراستار صبا اجرا کردیم.
استقبال شد و ایدههای قشنگی در تعامل با مشتریان خلق شد و از بین اونها ایده کیسههای پارچهای به اجرا در اومد.
خوش بگذره بهتون 🙏
هفت سال پیش بود که درخت آرزوهای محیط زیستی رو در فروشگاه هایپراستار صبا اجرا کردیم.
استقبال شد و ایدههای قشنگی در تعامل با مشتریان خلق شد و از بین اونها ایده کیسههای پارچهای به اجرا در اومد.
خوش بگذره بهتون 🙏
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سالن اجتماعات دانشگاه شریف، همه ایرانیان به این کلیپ گوش کنند، آیا سخنرانی علمی و کوتاه تا کنون به این ارزشمندی شنیده اید؟ آیا کسی از ما حاضر است با خانواده خودش بنشیند و به این سخنرانی کوتاه گوش کند؟ درسی برای همه خانواده ها و نسل جدید، سخنرانی کوتاهی که لازمست در ابتدای هر نشستی، هر سمینار و جلسه ای برای حضار بیان شود. کدام سخن به این مفیدی برای نجات کشور بیان می شود؟ نسل جدید نیاز به آموزشی متفاوت از تربیت نسل کنونی برای مواجهه با بحران های پیش رو دارند. همه برای ایران تلاش کنیم و بی تفاوت نباشیم.
زیر دوش نایست؛ سدها آب ندارند
صرفه جویی در آب شرب به لحاظ ارزشهای اجتماعی و امنیتی آن همواره دغدغه کنشگران آب بوده و بارها چه سدها آب داشته و چه نداشته اند بر آن تأکید داشته اند.
امااین روزها عجیب است. مگر نه این که سدسازان مدعی بودند سد می سازیم تا کشور در مضیقه آب نباشد؟
در 30 سال گذشته وزارت نیرو هزاران میلیارد از منابع کشور را صرف سدسازی و انتقال آب بین حوضه ای کرد. با انتقال آب سرشاخه های کارون به زاینده رود ، با قمرود و با دهها پروژه دیگر نه تنها مورفولوژی کشور را تغییر داد و اکوسیستم متصل به رودخانه های دائمی را خشکاندند بلکه موجب آسیبهای اجتماعی فراوانی شدند که هرگز در مورد آن نه مسؤلیت پذیرفته و نه جایی اسمی از آن می آورند. و همین مسیر فاجعه بار را که به خشکاندن دریاچه ارومیه، بختگان و گاوخونی منتهی شد را بااین بار با هدف قرار دادن اکوسیستم دنا و ساختن سد ماندگان ادامه میدهند.
چرا با وجود این همه سد؛ مردم باید در ناامنی آبی باشند؟
اگر فقط بخش کوچکی از میلیاردها تومانی که در سدسازی های سوداگرانه و غیرضروری هزینه و باعث خشکیدن رودخانه هایی شد که میلیونها سال امنیت سرزمین ما را حفظ کرده با بودند؛ در حفاظت از منابع آب زیرزمینی و آبخوانها هزینه می شد آیا امروز ما به این وضعیت فاجعه بار رسیده بودیم؟
چرا اولین چاه غیرمجاز را پر نکردند و چشم بر بعدی ها هم بستند؟چرا جهادکشاورزی هنوز درحال تشویق کشاورزان به کشت محصولات آب بری همچون برنج و چغندرقند و یونجه است؟ حجم ضایعات آب کشاورزی در ایران یک و نیم برابر آبی است که مردم در بخش خانگی مصرف می کنند و تازه 30 درصد همین آب خانگی هم به دلیل فرسودگی زیرساختها هدر می رود!!
راستی چه میشد هزینه چند تا این سدهای ترین در بازچرخانی و بهبود سیستم فاضلاب هزینه میشد؟ صنایع آب بر مستقر در استانهای نیمه خشک و کویری چگونه آب مورد نیازشان تامین می کنند؟
بدیهی است که در مصرف آب شرب به دلیل ارزشهای بهداشتی و امنیتی و سلامت باید صرفه جویی کرد؛ اما این که متولیان آب کشور که خود بانی تخریب هولناک منابع آب سطحی و زیرزمینی کشورند جای مدعی نشسته و توپ تقصیر را در زمین مردم و آسمان و بارشها می اندازند واقعا حیرت انگیز است!!!
مردم ایران قرنها پیشتاز صرفه جویی در آب، بویژه در استان های کم آب بودند؛ اما پروژههای انتقال آب بین حوضه ای این عادت و فرهنگ را نابود کرد. مردمی که برای خیر عمومی و اعتقاد به ارزش های آب به عنوان امر دینی، آب انبار و قنات وقف می کردند به جایی رساندید که آب در زندگی روزمره شان بی ارزش ترین کالا قلمداد کرده و اگر بهای آن از یک تخم مرغ و یک کیلو گوجه فرنگی که برای آن 300 لیتر آب مصرف شده، بیشتر باشد اعتراض می کنند!!
این به معنای این نیست که باید آب را گران کرد؛ به معنای این است که کسی برای آب ارزش قائل نیست و هدر دادن آن هم کمتر کسی را آزار میدهد!!
کسانی که دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، زاینده رود ، زهره، گاوخونی، هورالعظیم و صدها رودخانه فرعی و حیاتی را خشکاندند، کسانی که چشم بر بیش از 900 هزار چاه غیرمجاز بستند و یه عنوان متولیان حفاظت از آبهای زیرزمینی و سطحی چشم بر طرحهای مخرب جهاد کشاورزی و برداشتهای بی رویه آب بستند ، چشم بر صنعت و تخریب گری هايش بستند و با تأمین آب به هر طریق ممکن حتی آنها را همراهی کردند و سرزمین داغدیده مان به این روزهای سخت رساندند آیا در جایگاهی هستند که به مردم در مورد مصرف آب امر و نهی کنند و هشدار دهند؟
امسال سال مواجهه با عملکردها در حوزه آب است. همه آنچه انجام شده پیش روی ماست. حتی در همین روزهای سخت و با وجود صدها کارشناس کاربلد دلسوز وطن، رفع بحرانهایی که نام ناترازی بر آن نهاده اند را به یک کارشناس الهیات سپرده اند!!
زاگرس نشینان می پرسند واقعا با این همه سد خالي چرا حکمرانان دوباره بر ساخت سد و انتقال آب بین حوضه ای اصرار می ورزند؟
چرا دولتی ها بر تخریب دنا به عنوان ذخیره گاه برف و تضمین کننده حیات زاگرس با ساخت سد ماندگان و انتقال آب بین حوضه ای اصرار دارند؟
هرچند مردم خود در میانه چالش خوب میدانند جز خودشان کسی را ندارند که به دادشان برسد و باید خود به داد خود برسند و تنها با صرفه جویی در مصرف آب است که می توانند از این تابستان خشک گذر کنند./آب و جامعه
کانال آب
@water_bio
صرفه جویی در آب شرب به لحاظ ارزشهای اجتماعی و امنیتی آن همواره دغدغه کنشگران آب بوده و بارها چه سدها آب داشته و چه نداشته اند بر آن تأکید داشته اند.
امااین روزها عجیب است. مگر نه این که سدسازان مدعی بودند سد می سازیم تا کشور در مضیقه آب نباشد؟
در 30 سال گذشته وزارت نیرو هزاران میلیارد از منابع کشور را صرف سدسازی و انتقال آب بین حوضه ای کرد. با انتقال آب سرشاخه های کارون به زاینده رود ، با قمرود و با دهها پروژه دیگر نه تنها مورفولوژی کشور را تغییر داد و اکوسیستم متصل به رودخانه های دائمی را خشکاندند بلکه موجب آسیبهای اجتماعی فراوانی شدند که هرگز در مورد آن نه مسؤلیت پذیرفته و نه جایی اسمی از آن می آورند. و همین مسیر فاجعه بار را که به خشکاندن دریاچه ارومیه، بختگان و گاوخونی منتهی شد را بااین بار با هدف قرار دادن اکوسیستم دنا و ساختن سد ماندگان ادامه میدهند.
چرا با وجود این همه سد؛ مردم باید در ناامنی آبی باشند؟
اگر فقط بخش کوچکی از میلیاردها تومانی که در سدسازی های سوداگرانه و غیرضروری هزینه و باعث خشکیدن رودخانه هایی شد که میلیونها سال امنیت سرزمین ما را حفظ کرده با بودند؛ در حفاظت از منابع آب زیرزمینی و آبخوانها هزینه می شد آیا امروز ما به این وضعیت فاجعه بار رسیده بودیم؟
چرا اولین چاه غیرمجاز را پر نکردند و چشم بر بعدی ها هم بستند؟چرا جهادکشاورزی هنوز درحال تشویق کشاورزان به کشت محصولات آب بری همچون برنج و چغندرقند و یونجه است؟ حجم ضایعات آب کشاورزی در ایران یک و نیم برابر آبی است که مردم در بخش خانگی مصرف می کنند و تازه 30 درصد همین آب خانگی هم به دلیل فرسودگی زیرساختها هدر می رود!!
راستی چه میشد هزینه چند تا این سدهای ترین در بازچرخانی و بهبود سیستم فاضلاب هزینه میشد؟ صنایع آب بر مستقر در استانهای نیمه خشک و کویری چگونه آب مورد نیازشان تامین می کنند؟
بدیهی است که در مصرف آب شرب به دلیل ارزشهای بهداشتی و امنیتی و سلامت باید صرفه جویی کرد؛ اما این که متولیان آب کشور که خود بانی تخریب هولناک منابع آب سطحی و زیرزمینی کشورند جای مدعی نشسته و توپ تقصیر را در زمین مردم و آسمان و بارشها می اندازند واقعا حیرت انگیز است!!!
مردم ایران قرنها پیشتاز صرفه جویی در آب، بویژه در استان های کم آب بودند؛ اما پروژههای انتقال آب بین حوضه ای این عادت و فرهنگ را نابود کرد. مردمی که برای خیر عمومی و اعتقاد به ارزش های آب به عنوان امر دینی، آب انبار و قنات وقف می کردند به جایی رساندید که آب در زندگی روزمره شان بی ارزش ترین کالا قلمداد کرده و اگر بهای آن از یک تخم مرغ و یک کیلو گوجه فرنگی که برای آن 300 لیتر آب مصرف شده، بیشتر باشد اعتراض می کنند!!
این به معنای این نیست که باید آب را گران کرد؛ به معنای این است که کسی برای آب ارزش قائل نیست و هدر دادن آن هم کمتر کسی را آزار میدهد!!
کسانی که دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، زاینده رود ، زهره، گاوخونی، هورالعظیم و صدها رودخانه فرعی و حیاتی را خشکاندند، کسانی که چشم بر بیش از 900 هزار چاه غیرمجاز بستند و یه عنوان متولیان حفاظت از آبهای زیرزمینی و سطحی چشم بر طرحهای مخرب جهاد کشاورزی و برداشتهای بی رویه آب بستند ، چشم بر صنعت و تخریب گری هايش بستند و با تأمین آب به هر طریق ممکن حتی آنها را همراهی کردند و سرزمین داغدیده مان به این روزهای سخت رساندند آیا در جایگاهی هستند که به مردم در مورد مصرف آب امر و نهی کنند و هشدار دهند؟
امسال سال مواجهه با عملکردها در حوزه آب است. همه آنچه انجام شده پیش روی ماست. حتی در همین روزهای سخت و با وجود صدها کارشناس کاربلد دلسوز وطن، رفع بحرانهایی که نام ناترازی بر آن نهاده اند را به یک کارشناس الهیات سپرده اند!!
زاگرس نشینان می پرسند واقعا با این همه سد خالي چرا حکمرانان دوباره بر ساخت سد و انتقال آب بین حوضه ای اصرار می ورزند؟
چرا دولتی ها بر تخریب دنا به عنوان ذخیره گاه برف و تضمین کننده حیات زاگرس با ساخت سد ماندگان و انتقال آب بین حوضه ای اصرار دارند؟
هرچند مردم خود در میانه چالش خوب میدانند جز خودشان کسی را ندارند که به دادشان برسد و باید خود به داد خود برسند و تنها با صرفه جویی در مصرف آب است که می توانند از این تابستان خشک گذر کنند./آب و جامعه
کانال آب
@water_bio
*داستان کوتاه امروز :*
لطفا این داستان سراسر مدیریتی را چندین بار بخوانید:
خاطره ای از صمدعلی سالکی زاده سفیر سابق ایران در فرانسه.
پاییز سال 1373 در هفته اول ورود به پاریس در فروشگاه زنجیره ای Auchane (شبیه فروشگاه های شهروند خودمان) در مرکز خرید بزرگ و معروف چهار فصل ( quatre tepmps Les) در محله لادفانس پاریس، پس از خرید رفتم سر صندوق.
بیش از 40 صندوق داشت و بیشترشان شلوغ بودند، لذا صندوقی را که خلوت تر بود انتخاب کردم و در صف ایستادم.
همان طور که در صف بودم و اطراف را ورانداز میکردم احساس کردم اطرافیان به طور نامتعارفی به من نگاه می کنند. از آنجا که همواره آدم مرتبی بودم متعجب شدم و برای احتیاط سروپای خودم را ورانداز کردم و خوشبختانه عیب و ایراد محسوسی پیدا نکردم! در این مدت چند نفری هم پشت سر من به صف اضافه شده بودند ولی کمی کلافه به نظر می رسیدند.
چند دقیقه که گذشت خانم جوانی از آخر صف آمد و بدون اینکه خم به ابرو بیاورد راست و مستقیم جلوتر از من خودش را در صف جا زد!
اول خواستم با تذکر کوچکی او را متوجه اشتباهش بکنم، ولی به رسم اینکه خانم ها مقدم هستند، خویشتنداری کردم و البته از این گذشت و ایثار، کلی هم به خود بالیدم!
همان طور که به صندوق نزدیکتر می شدم، توجهم به نوشته ها و تابلوهایی که بالای سر صندوقدار نصب بود، جلب شد.
نوشته ها شامل اطلاع رسانی های مختلفی بودند. از تبلیغ برخی کالاها تا تخفیف برخی دیگر و...
تا اینکه جمله روی یکی از تابلوها توجهم را جلب و مرا برای لحظاتی میخکوب کرد.
روی آن تابلو نوشته بود: "در این صندوق اولویت با کهنسالان و خانمهای باردار است."
من که تازه متوجه علت نگاههای تعجب آمیز اطرافیان شده بودم؛ بلافاصله به خودم آمدم و با عبارت ببخشیدی توام با یک لبخند از آن صف بیرون زدم و دنبال صندوق دیگری گشتم.
همان نزدیکی ها دو سه تا صندوق دیگر دیدم که از بقیه خلوت تر بودند.
تا خواستم خودم را به آنها برسانم دوباره شک کرده و از اشتباه قبلی درس گرفتم و اول رفتم تابلوهای بالای صندوق را خواندم و دیدم نوشته است : "صندوق سریع، ویژه مشتریانی که کمتر از 10 قلم خرید کرده اند! "
من که خریدم بیشتر از اینها بود لاجرم یکی از صندوقهای معمولی را انتخاب و با رضایت کامل، در صف آن ایستادم.
همان طور که در صف بودم احساس کردم صف های صندوقهای سمت راست و چپ انگار سریع تر از صف صندوق ما حرکت می کند. فکر کردم شاید صندوقی که من در صف آن ایستاده ام خراب شده است و باید صبر کرد تا سرصندوقدار ناظر (سوپروایزر) بیاید و مشکل را حل کند. اما دیدم صندوق دارد کار می کند و مشکلی نیست...
وقتی بالاخره نوبت من شد و رسیدم جلو دیدم به گردن صندوقدار جوان یک نوشته آویزان است که روی آن نوشته است: "صندوقدار تازه کار و مبتدی( کارآموز) ، از صبر و حوصله مشتریان عزیز ممنونیم."
این سه نکته متوالی، مرا یاد اصل کرامت انسانی انداخت و به درایت مدیر فروشگاه احسنت گفتم.
رفاه حال همه مشتریان را در نظر گرفته و آنجا که نقصانی در ارائه خدمات وجود داشت، قبل از اینکه کسی علت کندی کار صندوق را بپرسد او پیشاپیش خود را مسئول دانسته و به عنوان وظیفه پاسخگویی، علت آن را توضیح داده است.
در این صورت، مشتریانی که بیش از حد معمول وقت شان در صف صندوق تلف می شد، نه با عصبانیت و فشار روحی روانی و اعتراض، بلکه با رضایت و قدرشناسی صندوق را ترک می کردند و آن صندوقدار تازه کار نیز بدون هیچ اضطراب و فشار و یا احساس خجالت به آرامی کارش را انجام می داد و از همه مهم تر اینکه: عامه مردم از طریق فرهنگ سازی، تحمل و مدارا و صبر و حوصله را می آموختند و به آن عادت می کردند.
اين داستان را بخوانيم، در حوزه عمل خود بكار بنديم و انتشار دهیم.
خانه تکاتی فرهنگی
لطفا این داستان سراسر مدیریتی را چندین بار بخوانید:
خاطره ای از صمدعلی سالکی زاده سفیر سابق ایران در فرانسه.
پاییز سال 1373 در هفته اول ورود به پاریس در فروشگاه زنجیره ای Auchane (شبیه فروشگاه های شهروند خودمان) در مرکز خرید بزرگ و معروف چهار فصل ( quatre tepmps Les) در محله لادفانس پاریس، پس از خرید رفتم سر صندوق.
بیش از 40 صندوق داشت و بیشترشان شلوغ بودند، لذا صندوقی را که خلوت تر بود انتخاب کردم و در صف ایستادم.
همان طور که در صف بودم و اطراف را ورانداز میکردم احساس کردم اطرافیان به طور نامتعارفی به من نگاه می کنند. از آنجا که همواره آدم مرتبی بودم متعجب شدم و برای احتیاط سروپای خودم را ورانداز کردم و خوشبختانه عیب و ایراد محسوسی پیدا نکردم! در این مدت چند نفری هم پشت سر من به صف اضافه شده بودند ولی کمی کلافه به نظر می رسیدند.
چند دقیقه که گذشت خانم جوانی از آخر صف آمد و بدون اینکه خم به ابرو بیاورد راست و مستقیم جلوتر از من خودش را در صف جا زد!
اول خواستم با تذکر کوچکی او را متوجه اشتباهش بکنم، ولی به رسم اینکه خانم ها مقدم هستند، خویشتنداری کردم و البته از این گذشت و ایثار، کلی هم به خود بالیدم!
همان طور که به صندوق نزدیکتر می شدم، توجهم به نوشته ها و تابلوهایی که بالای سر صندوقدار نصب بود، جلب شد.
نوشته ها شامل اطلاع رسانی های مختلفی بودند. از تبلیغ برخی کالاها تا تخفیف برخی دیگر و...
تا اینکه جمله روی یکی از تابلوها توجهم را جلب و مرا برای لحظاتی میخکوب کرد.
روی آن تابلو نوشته بود: "در این صندوق اولویت با کهنسالان و خانمهای باردار است."
من که تازه متوجه علت نگاههای تعجب آمیز اطرافیان شده بودم؛ بلافاصله به خودم آمدم و با عبارت ببخشیدی توام با یک لبخند از آن صف بیرون زدم و دنبال صندوق دیگری گشتم.
همان نزدیکی ها دو سه تا صندوق دیگر دیدم که از بقیه خلوت تر بودند.
تا خواستم خودم را به آنها برسانم دوباره شک کرده و از اشتباه قبلی درس گرفتم و اول رفتم تابلوهای بالای صندوق را خواندم و دیدم نوشته است : "صندوق سریع، ویژه مشتریانی که کمتر از 10 قلم خرید کرده اند! "
من که خریدم بیشتر از اینها بود لاجرم یکی از صندوقهای معمولی را انتخاب و با رضایت کامل، در صف آن ایستادم.
همان طور که در صف بودم احساس کردم صف های صندوقهای سمت راست و چپ انگار سریع تر از صف صندوق ما حرکت می کند. فکر کردم شاید صندوقی که من در صف آن ایستاده ام خراب شده است و باید صبر کرد تا سرصندوقدار ناظر (سوپروایزر) بیاید و مشکل را حل کند. اما دیدم صندوق دارد کار می کند و مشکلی نیست...
وقتی بالاخره نوبت من شد و رسیدم جلو دیدم به گردن صندوقدار جوان یک نوشته آویزان است که روی آن نوشته است: "صندوقدار تازه کار و مبتدی( کارآموز) ، از صبر و حوصله مشتریان عزیز ممنونیم."
این سه نکته متوالی، مرا یاد اصل کرامت انسانی انداخت و به درایت مدیر فروشگاه احسنت گفتم.
رفاه حال همه مشتریان را در نظر گرفته و آنجا که نقصانی در ارائه خدمات وجود داشت، قبل از اینکه کسی علت کندی کار صندوق را بپرسد او پیشاپیش خود را مسئول دانسته و به عنوان وظیفه پاسخگویی، علت آن را توضیح داده است.
در این صورت، مشتریانی که بیش از حد معمول وقت شان در صف صندوق تلف می شد، نه با عصبانیت و فشار روحی روانی و اعتراض، بلکه با رضایت و قدرشناسی صندوق را ترک می کردند و آن صندوقدار تازه کار نیز بدون هیچ اضطراب و فشار و یا احساس خجالت به آرامی کارش را انجام می داد و از همه مهم تر اینکه: عامه مردم از طریق فرهنگ سازی، تحمل و مدارا و صبر و حوصله را می آموختند و به آن عادت می کردند.
اين داستان را بخوانيم، در حوزه عمل خود بكار بنديم و انتشار دهیم.
خانه تکاتی فرهنگی