کیوان محمدی (بازمانده)
88 subscribers
78 photos
13 videos
31 links
فعال فضای مجازی

یادداشت هایی که تا به ذهنم میرسن مکتوبشون میکنم،بدون رعایت هیچ قاعده و قانونی
ادمین:
@bluefarr

instagram.com/keyvanmohammadiii
twitter.com/keyvanmohammadi
Download Telegram
این موضوع غیرت چه مرز های گشادی دارد. چه حماقت هایی که به اسم غیرت انجام نمی‌دهیم. چندسال پیش نمی دانم در کدام سایت بود که خواندم برادری در تهران رفته سراغ دوست پسر خواهرش و او را کشته...
به همین سادگی یک جوان ١٩ ساله شد قاتل و یک جوان دیگر با کلی آرزوی آشکار، دیگر نیست...
.
من فکر می کنم موضوع غیرت به شدت بر شانه‌های سنتی مرد ایرانی سنگینی می کند. یعنی از آن موضوعاتیست که به راحتی نمی شود از دستش خلاص شد اما باید شد. غیرت چیزی را به شما تحمیل می کند که با زندگی مدرن در تضاد است. دقت کنید، من دارم از غیرت به مفهوم سنتی آن حرف می زنم که به راحتی تبدیل به تسلط مرد سالارانه مردان خانواده بر زنان آن شده. مجوزی برای دخالت در زندگی شخصی زنان زندگیشان به آنها می دهد. یادم می آید با چند تن از بستگان برای تفریح به بیرون رفته بودیم. دخترکی از جمع با دوست پسرش مشغول صحبت شد، آن هم یواشکی و صدایی سراغ من آمد: «واکنش نشان بده و الا بی غیرتی» و در آخد غیرتم را روی دیوار خالی کردم. باید مرد ایرانی باشید تا بفهمید این لغت بی غیرت چطور مثل تازیانه تا عمق روحتان را می سوزاند و مجبور به واکنش های احمقانه تان می کند.
.
فکر می‌کنم باید دوباره از اول به خودمان نگاه کنیم و به عنوان مرد یاد بگیریم زنان ملک شخصی ما نیستند و خودشان دارای شعور و اختیارند و فرض صحیح این است که اگر لازم باشد خودشان از ما کمک می‌خواهند. یاد بگیریم این تساهل و تسامح نباید منجر به بی مرزی شود که آن هم مخاطرات خودش را دارد. یاد بگیریم مرز های شخصی خودمان را داشته باشیم و اخلاق شخصی خودمان را.... وقتش است یاد بگیریم که ما صاحب غیرتمان باشیم نه غیرت صاحب ما...
#کیوان_محمدی
@keyvantweet
پیام داده است و می‌گوید دارد می‌رود. فردا... چنان در اطرافم همه دارند می روند که ترس برم داشته اگر من نمی روم حتما یک عیبی دارم... دارید می روید. یکی یکی دارید می روید و من در عجبم که چرا نمی‌روم یا حتی به رفتن فکر هم نمی‌کنم.
.
می‌ترسم از بی ریشه شدن، از دوری، از اینکه جایی باشی که برای نوشتن هر چیزی آزاد باشی اما چیزی برای نوشتن نداشته باشی. از اینکه خیابان های اصفهان را از صفحه تلویزیون ببینی، از اینکه به روز مبادا کنار خانواده ات نباشی...من از همه این‌ها می ترسم!
.
اما ورای ترس، واقعیت دیگری هست. به درست و غلط یا چراییش کاری ندارم اما در هر حال من شادمانیم را با آبادی این خاک گره زده ام. من گرفتار این خاکم. خودم را اینجا تعریف کرده ام، شادمانی، اندوه و جنگ مقدس زندگی‌ام بودن در جریانی است که می‌خواهد ایرانش آزاد و آباد باشد. مساله به هبچ عنوان وطن پرستی نیست. مساله خود پرستی است. مساله لذت شخصی است. من از برداشتن یک قدم کوچک برای رشد این سرزمین غرق شعف می‌شوم. قدم کوچک که می‌گویم واقعا منظورم کوچک در حد همین نوشته های موجود در فضای مجازی، خبر رسانی و شرکت در هر کاری که بتوانم انجام دهم و حس کنم آگاهی جمعی مردم این کشور را یک اپسیلون افزایش داده ام.
.
مساله اصلا فداکاری نیست، مساله لذت است. لذت من و وجد من با این آب و خاک گره خورده. من اینجا با همه سختی‌ها و فشارها؛پ، عضوی از یک جمعم، ابراز وجود می‌کنم و آرمانی در دل دارم... آن بیرون جز حداکثر رفاه و امنیت چه چیزی انتظارم را می‌کشد؟ خوشبختی من اینجاست. در ماندن و مشارکت در برداشته شدن همین قدم های کوچک. تا روزی که مانع قدم برداشتن هایم نشوند؛ به رفتن فکر نمی‌کنم. از من مهاجر در نمی آید و دعا می‌کنم هرگز تبعیدی هم نباشم...خوب است که آدم تکلیفش با خودش روشن باشد: من به خاطر خودم و رضایت درونی‌ام می‌خواهم که بمانم، باید بمانم.

هر کدام تان که می‌روید سفرتان خوش، دلتان شاد؛ من اما می‌خواهم بمانم. من اینجاست که رویایی در دل دارم، آرمانی در سر، نوری در چشم...من فقط اینجاست که معنا دارم؛ برای همین می‌مانم...

#کیوان_محمدی

@keyvantweet
۱۰ سال قرنطینه نه برای جان،

برای شرف...

@keyvantweet
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دلنوشته ای برای مهندس موسوی

متن و دکلمه: کیوان محمدی

@keyvantweet
Forwarded from رادیو چهرازی
دکلمورو دوست داشتین؟
Anonymous Poll
76%
بله
24%
خیر
هنوز گاهی مچ خودم را می‌گیرم که مشغول حرف زدن با تو هستم: گلایه می‌کنم، روزم را توضیح می‌دهم، ناز می‌کشم، اغوا می‌کنم.
دیروز اما بعد از برگشتن از کار یک لحظه خودم را در موقعیتی یافتم که دست راستم را برده‌ام سمت صورتت و با پشت انگشت‌ها، گونۀ چپت را آرام و ملایم نوازش می‌کنم. می‌فهمی نوازش کردن صورت آدمی که نیست یعنی چه؟ می‌دانی دست کشیدن بر تنی که حضور ندارد چگونه است؟
من همه امیدم حالا فقط به خیال توست، به تو که نیستی اما هستی. همه امیدم به خیال توست که بفهمی، بدانی. برایت گفته بودم آدمی به جایی می‌رسد که از زندگان امید بر می‌دارد؟ رسیده‌ام به آن‌جا گمانم.
تولدت مبارک
@keyvantweet
این موضوع غیرت چه مرز های گشادی دارد. چه حماقت هایی که به اسم غیرت انجام نمی‌دهیم. چندروز پیش خواندم که پدری در تالش بالای سر رخت خواب دخترش که روز قبلش با دوست پسرش فرار کرده بود رفته و او را کشته است.
.
به همین سادگی یک پدر! (اگر بتوان گفت پدر) شد قاتل و یک جوان دیگر با کلی آرزوی آشکار، دیگر نیست...
.
من فکر می کنم موضوع غیرت به شدت بر شانه‌های سنتی مرد ایرانی سنگینی می کند. یعنی از آن موضوعاتیست که به راحتی نمی شود از دستش خلاص شد اما باید شد. غیرت چیزی را به شما تحمیل می کند که با زندگی مدرن در تضاد است. دقت کنید، من دارم از غیرت به مفهوم سنتی آن حرف می زنم که به راحتی تبدیل به تسلط مرد سالارانه مردان خانواده بر زنان آن شده. مجوزی برای دخالت در زندگی شخصی زنان زندگیشان به آنها می دهد. یادم می آید با چند تن از بستگان برای تفریح به بیرون رفته بودیم. دخترکی از جمع با دوست پسرش مشغول صحبت شد، آن هم یواشکی و صدایی سراغ من آمد: «واکنش نشان بده و الا بی غیرتی» و در آخد غیرتم را روی دیوار خالی کردم. باید مرد ایرانی باشید تا بفهمید این لغت بی غیرت چطور مثل تازیانه تا عمق روحتان را می سوزاند و مجبور به واکنش های احمقانه تان می کند.
.
فکر می‌کنم باید دوباره از اول به خودمان نگاه کنیم و به عنوان مرد یاد بگیریم زنان ملک شخصی ما نیستند و خودشان دارای شعور و اختیارند و فرض صحیح این است که اگر لازم باشد خودشان از ما کمک می‌خواهند. یاد بگیریم این تساهل و تسامح نباید منجر به بی مرزی شود که آن هم مخاطرات خودش را دارد. یاد بگیریم مرز های شخصی خودمان را داشته باشیم و اخلاق شخصی خودمان را....
.
شاید قتل #رومینا درسی باشد برای همه آنهایی که سنگینی واژه بی غیرت آزارشان داده تا بدانند باید از خودشان شروع کنند؛ و بدانیم که دختر فامیل، دوست دخترمان، خواهرمان، مادرمان و یا حتی همسرمان، ملک شخصی ما نیستند. باید یاد بگیریم که ما صاحب غیرتمان باشیم نه غیرت صاحب ما...
.
#کیوان_محمدی
@keyvantweet
شطرنج بازها خوب می‌دانند چه می‌خواهم بگویم. زمانی هست در بازی شطرنج که نوبت حرکت توست، اما نمی‌توانی بازی کنی؛ راه حرکت تمام مهره‌هایت بسته است و اگر هم مهره‌ای را جا به جا کنی، شاهت کیش می‌شود، پس نمی‌توانی بازی کنی و مجبوری نوبتت را واگذار کنی به رقیب.

چنان حقارت بار است این آچمز شدن که آدم ترجیح می‌دهد مات شود، اما آچمز نشود.

این روزها آچمزِ آچمزم. شطرنج بازها خوب می‌دانند چه می‌گویم...

#کیوان_محمدی
Forwarded from یو توئیت
‏چقد بده تو این دنیا واسه کسی مهم نباشی

*رگیلون*

@Youtwitte
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی در بیست‌ و پنج بهمن هزار و سیصد و سی بر سر مزار محمد مسعود روزنامه‌نگار، تیر محمد مهدی عبد خدائی از فدائیان اسلام به قلب نافذ دکتر فاطمی، مدیر مسئول روزنامه باختر امروز خورد، در حقیقت این تیر مرتجع ترین انسان‌های زمان بود که داشت اصحاب قلم را میکشت.
.
وقتی در بحبوحه بحران دولت دکتر مصدق از او خواستند استعفا بدهد و استغفار کند تا آسیب نبیند گفت که "اگر من امروز استغفار کنم، دیگر هیچ‌کس در این مملکت حرف هیچ‌کس را باور نمی‌کند. جواب جوان‌های مملکت را در آینده تاریخ چه کسی خواهد داد؟"
.
وقتی به خارج رفت تا مداوا کند بسیاری گفتند دیگر باز نمی‌گردد، وقتی برگشت گفتند بیگانه ها حمایتش می‌کنند، وقتی متواری بود گفتند بیگانه ها فراری‌اش دادند، وقتی دستگیر شد گفتند از زندان نجاتش می‌دهند، وقتی در حین انتقال به زندان توسط شعبان بی مخ، لات‌ها و چاقو کش‌ها با دشنه و چاقو آش لاش شد گفتند این هم بازی دیگر است....
.
اما وقتی اعدام شد این همه دهان یاوه بسته شد تا فرزند وطن در خون غلط بزند....

#کیوان_محمدی
@keyvantweet
یکی از نفرت ‌انگیز‌ترین اعمال جهان، تلاش برای عوض کردن آدمی به آنچیزی است که ما می‌خواهیم. مثلا تحت فشارش بگذاریم که برود وزن کم کند، پول در بیاورد، برون ‌گرا باشد، هنرمند شود یا... با این اقدامات گویی پیامی آشکار به وی مخابره می‌کنیم که تو دوست‌ داشتنی نیستی مگر اینکه آن جوری باشب که من می‌خواهم. آدم‌ها را بخاطر همان چیزی که هستند باید خواست و دوست داشت؛ یعنی بین دوست نداشتن و دوست داشتن مشروطش، آن اولی اولویت است.
.
فکر می‌کنم روابطمان هم مثل آدم ها هستند؛ برابر تغییر مقاومت می کنند، می خواهند همان‌طوری پذیرفته شوند که هستند و حضور مشروط را قبول نمی‌کنند.
.
آدم یک رابطه را با همه مختصاتش، یا می‌پذیرد یا می‌آید از آن خارج می‌شود. تلاش مداوم برای تغییر ویژگی‌های یک رابطه همان قدر غیر منصفانه است که تلاش برای تغییر آدم سر دیگر آن.
.
پ.ن: نمی‌خواهم بگویم سیاست «همین است که هست» درست است؛ آدم ها مدام در حال تغییرند، که اگر تغییر نکنند یا تن به تغییر ندهند مرده و مردابی بیش نیستند، اما فرق است بین آدمی که تغییر کند تا کامل‌تر شود و آدمی که مجبور است تغییر کند تا دوست داشته شود. آن حالت اول در بطن خودش عشق دارد و امنیت و این حالت دوم پر از رنج است و ناامنی.

#کیوان_محمدی
@keyvantweet
اگه می‌تونستی کتاب باشی، دوست داشتی چه کتابی باشی؟
https://tttttt.me/BiChatBot?start=sc-103431-ZPUnC4I
سختی عشق است که آن را شیرین می‌کند و رشد می‌دهد. بزرگت می کند و شگفتا که رنج سختی را می کشی و خوشی، دوری و نزدیکی، نیستی و هستی.

همه اضداد، همه اضداد در عشقند. اصلا مگر عشق چیزی جز همین رقص بزرگ دو جرم کیهانی است بدون اینکه هیچ کدامشان آن دیگری را ببلعند؟

اگر از من بپرسی برایت می‌گویم که بی واهمه نرسیدن، قلب عاشق آن چنان که باید نمی‌لرزاند.

آدم باید تکلیفش را معلوم کند که میخواهد فقط برسد یا می‌خواهد هر بار لرزش قلبش را با زیبا ترین سمفنی جهان حس کند؟ حالا اگر رسید چه بهتر....

می‌دانم که جواب این سوال را زود می‌فهمی... می‌دانم می‌دانم...
.
#کیوان_محمدی
@keyvantweet
Live stream finished (4 seconds)
Live stream finished (5 minutes)