کیفرخواست.pdf
89.2 KB
🔴 صدور کیفرخواست دادسرا برای #محسن_عمرانی
بازپرسی شعبه هفتم دادسرای بوشهر در مورد پرونده دستگیری #محسن_عمرانی در اردیبهشت ۱۴۰۲ صدور رای، قرار نهایی، نمود
بازپرسی شعبه هفتم با قضاوت بازپرس مهدی مقاتلی در مورد اتهام: تحریک مردم به جنگ وکشتار و خونریزی .... قرار منع تعقیب صادر نمود
اما همان بازپرسی در مورد اتهام تبلیغ علیه نظام بزه انتسابی را محرز دانسته و پرونده را جهت رسیدگی و تعیین شعبه به دادستانی ارجاع داد
لازم به یادآوری محسن عمرانی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر، دارای دو پرونده باز و منتظر صدور رای در دادگاه انقلاب و شعبه ۱۰۴ کیفری است
کانون صنفی معلمان استان بوشهر، ضمن محکوم کردن این پروندهسازیها برای فعالین صنفی خواستار برچیدن فضای امنیتی بر فعالیت قانونی معلمان شد
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
بازپرسی شعبه هفتم دادسرای بوشهر در مورد پرونده دستگیری #محسن_عمرانی در اردیبهشت ۱۴۰۲ صدور رای، قرار نهایی، نمود
بازپرسی شعبه هفتم با قضاوت بازپرس مهدی مقاتلی در مورد اتهام: تحریک مردم به جنگ وکشتار و خونریزی .... قرار منع تعقیب صادر نمود
اما همان بازپرسی در مورد اتهام تبلیغ علیه نظام بزه انتسابی را محرز دانسته و پرونده را جهت رسیدگی و تعیین شعبه به دادستانی ارجاع داد
لازم به یادآوری محسن عمرانی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان استان بوشهر، دارای دو پرونده باز و منتظر صدور رای در دادگاه انقلاب و شعبه ۱۰۴ کیفری است
کانون صنفی معلمان استان بوشهر، ضمن محکوم کردن این پروندهسازیها برای فعالین صنفی خواستار برچیدن فضای امنیتی بر فعالیت قانونی معلمان شد
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#جنین_زند_آجویی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
🔴ما بی آن دو فقیریم و بی تبار
(برای دو معلم جنوب)
✍️: امراله نصرالهی
1_ هانا آرنت بر مفهوم «جهانیت» انسانها تأکیدی خاص داشت. از منظر او انسان بی قصه و بی داستان، انسان بی جهانی است. مرارت بدون روایت، انفعال سوژه را در پی خواهد داشت و سوژه ی منفعل محذوف تاریخ خواهد شد. انسانی که پای به جهان می گذارد، کار می کند، رنج می کشد، ستم می کشد، زندان می رود و ماحصل خود را در تحملی خنثی خلاصه می کند از نگاه آرنت هویتی ندارد. وجدانی هم اگر داشته باشد چون از قدرت زبان بی بهره است تمامی تن و روانش تنها به تحملی فروکاهنده برگزار می شود و شأنیت و جهانیت تاریخی خود را از دست می نهد تا همه ی کوشش اش در زمینه ای به نام «زحمت» هدر رود. آرنت برای گریز از این وضعیت «عمل سیاسی» را پیش پای انسان مدرن می نهد. عمل جایی است که مردمانی در قلمروی عمومی و با افق هایی مشترک و چه بسا نامشترک و متفاوت به کنشی اصیل روی می آورند. قلمروی که آرنت با خصیصه ی پیش بینی ناپذیری توضیح اش می دهد. در این فضاست که پیوند روایت و عمل، سخن و سیاست، شنیدن و شنیده شدن رقم می خورد و معنا می گیرد.
2_ آرنت حذف این قلمرو را که علی القاعده می بایست حوزه ی فعالیت «عمل سیاسی» بوده باشد؛ زیر سیطره و سلطه ی نظام ترور و ارعاب توتالیتاریسم محرز می انگاشت. آنجا که فضای عمومی ترک برمی دارد و شکسته می شود تا گسستی در گفت و گو و همسخنی آدمها حادث شود. محصول غیاب این فضا دو چیز خواهد بود؛ انزوا گرایی و از دست دادن حس روایت در جامعه ی بدون انجمن، پراکنده و بی شکل. چنین سیاقی جز به ظلمت نخواهد انجامید. همان که هانا آرنت هراسی بس بیگانه و غریب از او داشت. او اما در اندرون تاریک همین ظلمت بود که چراغ امیدش را برمی افروخت. هستی فسرده مان را گرم می نمود و ما را به پشتگرمی قهرمانی یا که کنش انسانی شجاع امیدوارمان می ساخت چرا که به زعم او در عصر ابتذال شر نیز می توان شجاع بود و علیه شرارت ایستاد و نگذاشت تا بی جان و بی جهان شوی.
3_ #محمود_ملاکی و #محسن_عمرانی برایم آنقدر «قهرمان» یا که اهل «عمل» هستند که مرا در مقدمه ی این نوشتار به دل آثار و افکار هانا آرنت پرتاب نمایند. این دو برایم مثال های واقعی و ارسال المثل های آن متفکران و کنشگرانی هستند که آرنت به امیدواری و شجاعت شان، تفکر نقادش را در عصر ابتذال شر شکل می داد. شجاعت به علاوه ی وجه فردیت عمل شان و درک ضرورت ملاحظاتی اخلاقی نسبت به این عمل در زمانه ی ظلمت مقوله هایی نیست که به آسانی بتوان از آن عبور کرد. در ظلمت بودن، در ظلمت زیستن و مهمتر علیه آن برخاستن. از سکون و انتزاع تفکر منزه بدر آمدن، قدسیت ایدئولوژیک استعلا و انزوا را شکستن و فریاد برآوردن که؛
اینک چراغ معجزه مردم!
و کو دل روشنی در پی روشنایی یا که بیداری شعله ی عصیانی به پوییدن چپ و راست و موجا موج توفان نابهنگامی. محسن که برایم جان و جهان یک «عمل» است و محمود که مصداق حرارتی بی پایان از همین «عمل» با جلایی از حس ناب آنارشیسمی که سرخی آشتی ناپذیر یک قلب در کانون آن جای گرفته است.
بر این مقوله باید جهانیت جنوب و مردمان جنوب را نیز افزود. به روایت نبرد دلوار و کلام بلند شاعر، آن پلنگ درّه ی دیزاشکن و قصه ی نخل های سوخته ی سرفراز و موج موج تشباد سوزان برفروخته از تنگستانی سوخته را. محسن و محمود از این تبار والایند. از خاکی که پای پُرتَرَکَشْ از خار خار خلیده ی دژخیم چون زخم ناسور است. این زخم تاریخیت و جهانیتی دارد که زبان داستان وجه بیانگرانه ی آن را در خود فرمی جاودان داده است. آنجا که درد باشد، قصه هست و آنجا که قصه باشد، جهانیت و جاودانگی در رگ و پی تاریخ، روان. محسن و محمود آن دو شارح شرحه شرحه ی درد و شاعر سراینده و قصه پرداز سخته ی رنج جنوب بوده اند. ما بی آن دو فقیریم و بی تبار.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#زن_زندگی_آزادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews
(برای دو معلم جنوب)
✍️: امراله نصرالهی
1_ هانا آرنت بر مفهوم «جهانیت» انسانها تأکیدی خاص داشت. از منظر او انسان بی قصه و بی داستان، انسان بی جهانی است. مرارت بدون روایت، انفعال سوژه را در پی خواهد داشت و سوژه ی منفعل محذوف تاریخ خواهد شد. انسانی که پای به جهان می گذارد، کار می کند، رنج می کشد، ستم می کشد، زندان می رود و ماحصل خود را در تحملی خنثی خلاصه می کند از نگاه آرنت هویتی ندارد. وجدانی هم اگر داشته باشد چون از قدرت زبان بی بهره است تمامی تن و روانش تنها به تحملی فروکاهنده برگزار می شود و شأنیت و جهانیت تاریخی خود را از دست می نهد تا همه ی کوشش اش در زمینه ای به نام «زحمت» هدر رود. آرنت برای گریز از این وضعیت «عمل سیاسی» را پیش پای انسان مدرن می نهد. عمل جایی است که مردمانی در قلمروی عمومی و با افق هایی مشترک و چه بسا نامشترک و متفاوت به کنشی اصیل روی می آورند. قلمروی که آرنت با خصیصه ی پیش بینی ناپذیری توضیح اش می دهد. در این فضاست که پیوند روایت و عمل، سخن و سیاست، شنیدن و شنیده شدن رقم می خورد و معنا می گیرد.
2_ آرنت حذف این قلمرو را که علی القاعده می بایست حوزه ی فعالیت «عمل سیاسی» بوده باشد؛ زیر سیطره و سلطه ی نظام ترور و ارعاب توتالیتاریسم محرز می انگاشت. آنجا که فضای عمومی ترک برمی دارد و شکسته می شود تا گسستی در گفت و گو و همسخنی آدمها حادث شود. محصول غیاب این فضا دو چیز خواهد بود؛ انزوا گرایی و از دست دادن حس روایت در جامعه ی بدون انجمن، پراکنده و بی شکل. چنین سیاقی جز به ظلمت نخواهد انجامید. همان که هانا آرنت هراسی بس بیگانه و غریب از او داشت. او اما در اندرون تاریک همین ظلمت بود که چراغ امیدش را برمی افروخت. هستی فسرده مان را گرم می نمود و ما را به پشتگرمی قهرمانی یا که کنش انسانی شجاع امیدوارمان می ساخت چرا که به زعم او در عصر ابتذال شر نیز می توان شجاع بود و علیه شرارت ایستاد و نگذاشت تا بی جان و بی جهان شوی.
3_ #محمود_ملاکی و #محسن_عمرانی برایم آنقدر «قهرمان» یا که اهل «عمل» هستند که مرا در مقدمه ی این نوشتار به دل آثار و افکار هانا آرنت پرتاب نمایند. این دو برایم مثال های واقعی و ارسال المثل های آن متفکران و کنشگرانی هستند که آرنت به امیدواری و شجاعت شان، تفکر نقادش را در عصر ابتذال شر شکل می داد. شجاعت به علاوه ی وجه فردیت عمل شان و درک ضرورت ملاحظاتی اخلاقی نسبت به این عمل در زمانه ی ظلمت مقوله هایی نیست که به آسانی بتوان از آن عبور کرد. در ظلمت بودن، در ظلمت زیستن و مهمتر علیه آن برخاستن. از سکون و انتزاع تفکر منزه بدر آمدن، قدسیت ایدئولوژیک استعلا و انزوا را شکستن و فریاد برآوردن که؛
اینک چراغ معجزه مردم!
و کو دل روشنی در پی روشنایی یا که بیداری شعله ی عصیانی به پوییدن چپ و راست و موجا موج توفان نابهنگامی. محسن که برایم جان و جهان یک «عمل» است و محمود که مصداق حرارتی بی پایان از همین «عمل» با جلایی از حس ناب آنارشیسمی که سرخی آشتی ناپذیر یک قلب در کانون آن جای گرفته است.
بر این مقوله باید جهانیت جنوب و مردمان جنوب را نیز افزود. به روایت نبرد دلوار و کلام بلند شاعر، آن پلنگ درّه ی دیزاشکن و قصه ی نخل های سوخته ی سرفراز و موج موج تشباد سوزان برفروخته از تنگستانی سوخته را. محسن و محمود از این تبار والایند. از خاکی که پای پُرتَرَکَشْ از خار خار خلیده ی دژخیم چون زخم ناسور است. این زخم تاریخیت و جهانیتی دارد که زبان داستان وجه بیانگرانه ی آن را در خود فرمی جاودان داده است. آنجا که درد باشد، قصه هست و آنجا که قصه باشد، جهانیت و جاودانگی در رگ و پی تاریخ، روان. محسن و محمود آن دو شارح شرحه شرحه ی درد و شاعر سراینده و قصه پرداز سخته ی رنج جنوب بوده اند. ما بی آن دو فقیریم و بی تبار.
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
#زن_زندگی_آزادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
🔹نشانی ارتباط با کانال:
🆔 @kashowranews