پدرم هر وقتی منو تو خونه میدید یه کاری ازم میخواست یه روزایی بود که چیزی به ذهنش نمیرسید یه چوب پرت میکرد میگفت بدو بیارش.
January 2
در خانهی ما چه میگذرد؟
مامانم: من ۹ ماه شما رو تو شکمم حمل کردم، دو سال شیر دادم بهتون و چند سال جوونیمو پای بزرگ کردنتون گذاشتم.
من: برین خداروشکر کنین معتاد نشدم.
خواهرم: برین خداروشکر کنین خراب نشدم.
بابام: کنترل تلوزیونو ندیدین؟!
مامانم: من ۹ ماه شما رو تو شکمم حمل کردم، دو سال شیر دادم بهتون و چند سال جوونیمو پای بزرگ کردنتون گذاشتم.
من: برین خداروشکر کنین معتاد نشدم.
خواهرم: برین خداروشکر کنین خراب نشدم.
بابام: کنترل تلوزیونو ندیدین؟!
January 3
January 3
تو زندگی یاد بگیرین هیچوقت شبیه انگشت کوچیک پا نباشین، یعنی برای جلب توجه خودتون رو به در و دیوار نکوبین...
January 3
هیچوقت در زندگیتون قطعی نگید یه گوهی رونمیخورید، چون دنیا همچین اون گوه رو به خوردتون میده که خودتونم باورتون نمیشه انتخاب خودتون بوده
January 3
ولی یروز با فامیلامون یه عکس میذارم اینستا
زیرش مینویسم.یه روز کیری با یه مشت آدم تخمی.
زیرش مینویسم.یه روز کیری با یه مشت آدم تخمی.
January 3
January 4
January 4
بالا رفتن سن مزایا و معایبی داره؛
کلمات رو از نزدیک نمیبینی، ولی خارکسهها رو از دور تشخیص میدی.
کلمات رو از نزدیک نمیبینی، ولی خارکسهها رو از دور تشخیص میدی.
January 4
January 4
مامان من اگه بخواد بره تراپی قبلش چند سال رو خودش کار میکنه روانش سالم بشه که جلو تراپیست یه وقت مشکلدار به نظر نرسه زشت باشه
January 4
January 4
اگه ازم بپرسن چی اصلِ زندگیه؟
میگم تعادل. تعادل تو تفریح، تعادل تو کار، درس، رفاقت، رابطه...
میگم تعادل. تعادل تو تفریح، تعادل تو کار، درس، رفاقت، رابطه...
January 4
January 4
January 5
January 5
January 5
January 5