تا صـدای گـلـوله ها آمد
زیر لب گفت آه ... امنیت
باخودش گفت می رسدحتماً...
کمـکی از بسیـج باغیـرت

می رسد تا دوباره آرامـش
میهمانِ دل حَـزیـن باشـد
بی خیال حواشی و داعش
باید این خاک بهترین باشد

یادش آمد که چندسالی هست
می زند حرف لغو و بیهوده
ما چرا غصه یِ کسی بخوریم
سهمـِمان خواب ناز و آسوده

بی خیال عراق و سوریه
خاک و خـُلها کجا و موی سرم!!
بی خیال حریم همـسایه
عجب از این مدافعان حرم

به کجا می روند ؟؟ بیکارند!!
بی گمان پول خوب می گیرند
چقـَدَر کارشان عـَبـَث باشد
خودکشی می کنند ... می میرند

این سیاستمـدار حالا با ...
امنیـّت آشـنا شده آری
خوب فهمیـده یار اوبوده
هرکـسی کرده در حرم کاری

دشمـنی را که خارج از این خاک
ریـشه اش را نزد تعامـل ها
تا دل مجـلسش نفـوذ کـند
تا بریـزد به هـم تعـادل ها

خوش به حـال مدافعان حرم
که نفهمیـده یِ تو فهمیدند
جان سـپردند روی پای حسین
خـاک پای نـگـار بوسیدنـد

۹۶/۳/۱۷
#مجلس_حرم_مدافع_حرم
#حسین_ایمانی

#آقای_کریمم

ما با #حسن به عشق #حسین آشنا شدیم

ما از مدینه راهی کرب و بلا شدیم

#من_حسینی_شده_ی_دست_امام_حسنم

یا کریم اهل بیت💚

عرق از چهره ی خود پاک که میکرد حسن

یک قطره چکید از رخ او، یوسف شد...

@javananeghasem
@sadeghsalehiy