جوادهاشمی"تربت"
1.61K subscribers
1.81K photos
106 videos
8 files
1.4K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
👆
جلسه‌ی ادبی_مهدوی #التجا

چهارشنبه
۲۲ آذر ۱۴۰۲ شمسی
۶ونیم تا ۸ونیم شب

دفتر #محمل

@javadhashemi_torbat

http://www.instagram.com/javadhashemi69
دیشب (سه‌شنبه ۲۱ آذر)، به همّت آقا #روح‌الله_گایینی (شاعر)، مصاحبه‌ای با حاج #مهدی_اکبری در دفتر #محمل انجام گرفت.

موضوع بحث، شعر #مهدوی بود.

این عکس و دو سه عکس بعدی بابت این دیدار است.

آقا #ابوالفضل_جدیان_شربیانی (شاعر و ذاکر) هم حضور داشت.


#مهمان
#محمل
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
.🏴🏴🏴
.
.
سه روز روضه‌ی فاطمیّه

نذر فرج


#روضه
#جواد_هاشمی_تربت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◼️ مجموعه #نوای_حرم

🎞 (به کی بگم من عزیز جونم...)

🎤 کربلایی نریمان پناهی

📆 روضه هفتگی ۱۴۰۱/۱۰/۹

📍آستان مقدس امامزاده معصوم (ع)

[ @Nariman_Panahii ]
گودال | کربلایی نریمان پناهی
◼️ مجموعه #نوای_حرم 🎞 (به کی بگم من عزیز جونم...) 🎤 کربلایی نریمان پناهی 📆 روضه هفتگی ۱۴۰۱/۱۰/۹ 📍آستان مقدس امامزاده معصوم (ع) [ @Nariman_Panahii ]
به سبک "نمردم آخر"
(از سبک‌های اخیری که آقا #نریمان خوانده‌اند)

گوشواره:
🖤فاطمه‌جانم
فاطمه‌جان فاطمه‌جانم🖤

●۱
《به کی بگم من؟》
عزیز جونم‌و گرفتند
همه توونم‌و گرفتند
بهار خونه‌مو گرفتند
●۲
《عزیز حیدر!》
منی که جز تو رو ندارم
غم تو رو دَووم نیارم
یه بار دیگه بیا کنارم
●۳
《خودت می‌دونی》
دلم به عشق تو اسیره
صبوری رو نمی‌پذیره
علی بدون تو می‌میره
●۴
《علی رو کشته》
اشک حسن، نور دو عینت
بغض گلوی زینبینت
بهونه می‌گیره حسینت

😭😭😭
《تعجیل فرج، گریه》
😭😭😭

#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#زمزمه
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
یکی از ذکرهای قدیمی، همین است که نباید با آمدن شورهای جدید، فراموش شود؛ پیام دارد:


🥀🥀
کشتند زهرا را
🥀🥀

😭😭😭😭

#لطمه

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها


نری و روی دلم پا نذاری
تنهایی‌مو به تماشا نذاری
اگه اصرار می‌کنی برو ولی
فاطمه جان! علی رو جا نذاری

😭😭😭
نمی‌خوای پیشم بشینی؟ پس بمون
گل اشکامو بچینی؟ پس بمون
عروسی هیچ کدوم از گلاتو
نمی‌خوای باشی ببینی؟ پس بمون


(بند ۱: سروده‌ی ۱۴۰۱
بند ۲: سروده‌ی ۱۴۰۲)

#دوبیت
#عامیانه
#فولکلوریک
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
به شبنم اُنس دارد، لاله‌رخساری که من دارم
سر از بستر نگیرد، سروْرفتاری که من دارم

کنار ماه خود، شب تا سحر با مهر بنشینم
ندارد هیچ اختر، چشم بیداری که من دارم

ز چشم نیمه‌بازش بر ندارم چشم و می‌دانم
«نگاهش عافیت‌بخش است، بیماری که من دارم»

بهشت‌‌آرا گلی بر گلشن من سایه افکنده
که با او رشک فردوس است، گلزاری که من دارم

به زمزم ناز دارد، کوثرِ اشکی که او دارد
ز گردون سر برآرد، آهِ غم‌باری که من دارم

اگر در دل غمی آید؛ وگر غم بر غم افزاید
علی را غم نمی‌شاید، ز غم‌خواری که من دارم


(سروده‌ی سال ۱۳۸۷)


¤مصراع داخل گیومه از #احمد_ساجدی.

▫️🥀نذر فرج، صلوات🥀▫️

#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها

چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد
آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد

پروانه‌وار دور تو گشتم ولی دریغ
پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد

با بودنت، سلام علی یک جواب داشت
آن یک سلام هم پس از این بی‌جواب شد

با من حساب داشت عدو از غدیر خم
از من، تو را گرفت و دگر بی‌حساب شد

یاد جوانی تو، مرا پیر می‌کند
آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟

خانه‌نشینِ روزم و خانه به دوشِ شب
گر چه علی بدون تو، خانه خراب شد

گلچین به طعنه گفت که دیدی به دست من
هم غنچه‌ی تو پرپر و هم گل، گلاب شد

دیگر شبی به خواب، دو چشمم نمی‌رود
چون چشم تو برای همیشه به خواب شد

(سروده‌ی سال ۱۳۷۸)


#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #گزارش_ویدئویی

🔹 #روضه | هر چند کهنه، پیراهنی داشتی چه شد؟
🔹 حاج #سید_رضا_نریمانی

#فاطمیه _ شب ششم؛ ۲٣ آذر ماه ١۴٠۲
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه‌السّلام، هیأت فدائیان حسین علیه‌السّلام



هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟

ای یوسف عزیز! چه کردند گرگ‌ها؟
آخر تو "کهنه‌پیرهنی" داشتی؛ چه شد؟

جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟

ای از دیار، دور که تا دیر می‌روی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟

خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟

هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نام‌آوران صف‌شکنی داشتی؛ چه شد؟

تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمه‌‌گاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟

بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟

#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (۸ بیت بعد از شهادت)

●گریه‌نامه●

ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبان‌گیر من

کار من، هنگام و بی هنگام، اشک
صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک

خود ببین حال پریشان مرا
گریه‌ی سر در گریبان مرا

گفتنی بسیار دارد چشم من
گریه‌ی سرشار دارد چشم من

سر برآر از خاک و با چشم خدای
خود ببین این گریه‌های های‌های

سر برآر و بنگر این دل‌خسته را
گریه‌ی آهسته و پیوسته را

هر کجا یاد از تو می‌آرد علی
سر به دوش گریه بگذارد علی

مردمان را گریه شد درمان درد
گریه امّا درد من درمان نکرد




#جواد_هاشمی_تربت
#گریه‌نامه

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعرخوانی مجری (#جواد_هاشمی_تربت) در جلسه‌ی سال گذشته‌ی فرات (دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ شمسی، فرات ۲۰۵) و نقد استاد #سید_مهدی_حسینی_رکن‌آبادی



#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ_تصویری

🎞 واحد (خواندم حدیث...)

🎤 کربلایی مجید پناهی

📆 جمعه ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۲

📍آستان مقدس امامزاده معصوم (ع)

[ @Nariman_Panahii ]
هر شب به روزگار خودم گریه می‌کنم
بر صبح و شام تار خودم گریه می‌کنم

تنها كنار قبر دلآرام می‌روم
آرام در كنار خودم گریه می‌کنم

خود را به دست خویش سپردم به خاک و خود
آهسته بر مزار خودم گریه می‌کنم

بی او چهار فصل دو چشم من ابری است
همواره بر بهار خودم گریه می‌کنم

بی او قرار نیست که بی گریه سر شود
من بر سر قرار خودم گریه می‌کنم

بر داغ او به گریه‌ی مردم نیاز نیست
آری؛ هزارباره خودم گریه می‌کنم

هر روز منتظر که دوباره ببینمش
هر شب به انتظار خودم گریه می‌کنم

این، خاک نیست؛ دفتر شعر جدایی است
هجده قصیده‌واره خودم گریه می‌کنم




✔️قافیه‌های ابیات ۶ و ۸ شنیداری است.
✔️سروده‌ی سال ۱۳۹۳ یا ۱۳۹۴.

🥀عجّل لولیّک الفرج یا الله!🥀۹

#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
ابیاتی از #نظمی_تبریزی که در کتاب #جرس_فریاد_می‌دارد آورده‌ایم.

این شاعر در چند روز قبل، شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ بدرود حیات گفت.


در فکر گلی بودم و گلزار خریدم 
گل خواست دلم، خرمن و خروار خریدم

در گلشن فردوس برین هم نفروشند 
این طرفه گلی را که من از خار خریدم

دیدم که به کف مایه و مقدار ندارم 
بهر دو جهان مایه و مقدار خریدم 

در جلوه‌گری، غیرتِ خورشیدِ سپهر است 
ماهی که من از کوچه و بازار خریدم 

حیف است که با درهم و دینار بسنجم 
هر چند که با درهم و دینار خریدم

سودایی از این‌گونه که دیده است به عالم؟ 
کم دارم و این دولت بسیار خریدم 

خلق دو جهان گر بخورد غبطه، عجب نیست 
چیزی که خدا بود خریدار، خریدم 

شاید که چو من ، راهبی اسلام برآرد 
چون رأس حسین از کف کفّار خریدم
 
در ماتمش از دیده چرا خون نفشانم؟ 
آخر سر یار است ز اغیار خریدم 

دیگر نکنم واهمه‌‌ی حشر که این سر 
شمعی است که از بهر شب تار خریدم 

از سرّ حقیقت، مگر آگه شوم امشب 
زر دادم و گنجینه ‌ی اسرار خریدم

"نظمی"! ز هنر هر چه به بازار جهان بود
سنجیدم و این طبع گهربار خریدم

"نظمی تبریزی"


او را در مقبرة الشّعرای تبریز به خاک سپردند.


#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat