شب جمعه
به‌ روی تربت عشق
چو سجده می گذاریم
با غم و آه
دل خود را
به دستت می سپاریم
يا ابا عبدالله

سلام آقا
سلام بر تو که‌ یک آئینه حیدرنمایی
سلام بر تو که‌ تنها حجت پاک خدایی
بگو کی با اناالمهدی و
یک بانگ رسایی
ز روی چهره
پرده می گشایی

شیعه باید
در مسیر انتظار
بارها از جان خود هم
مايه بگذارد چنين
تا بیایی
ای نگار مه جبین

دائما با یاد تو
این زندگی سر می کنیم
نغمه های عشق از بر می کنیم
تو می آیی عاقبت یابن الحسن
اين سخن با عشق باور می کنیم

نگاهت را
سخاوتمندانه می بخشی به ما
تا دل ما گرم گردد
در مسیر عاشقی

سه شنبه شب
نسیم جمکرانت
به گوش عاشقان
با زمزمه گوید می‌ آیی
می‌ آیی پرده از رخ می گشایی
می آیی غم ز دلها می زدایی
گره از مشکل ما می گشایی

عشق تو
ريشه به جان ما گرفت
ای امیر و صاحب دنيا بیا

شب جمعه
چه دلتنگم
برای کربلایت
فراوان درد دل دارم برایت
بده اذنی به‌ پابوست بیایم
برات کربلایی کن عنایت

سلام آقا
دوباره جمعه و
ما همچنان
آواره کوی تو هستیم
سر راهت
غریبانه نشستیم
دعای عهد
می خوانیم بمانيم
سر آن عهد و پیمانی
که‌ روزی با تو بستیم

کاش می شد که
ظهورت را ببینیم
چهره زیبا و
غرق نورت را ببینیم
در میان شیعیان
قرن حاضر
مهدی زهرا
حضورت را ببینیم

با نگاهت لحظه ای
حاجت روایم می کنی؟
با تب خورشید چشمت
آشنایم می کنی؟

نام زیبای تو را
هدیه به جان ما نمود
آن خدایی که
تو هستی حجتش

سه شنبه شب
نسیم جمکرانت
می آید
چون نسیم نازک باد
و در گوش تمام شیعیانت
نمايد زمزمه
مهدی می آید

جهان در انتظار
روی زیبای
تو باشد در تلاطم
زمین و آسمان ها
دست و پا را
کرده اند گم

امشب به چشمان زمین
بنت امیرالمومنین
پا می گذارد تا شود
غمخوار و یار شاه دین

میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر تمامی شیعیان جهان تهنیت باد🌸

شب جمعه شد و
میلاد زینب س
بگیریم ذکر یا عباس بر لب
ز شوق کربلایت يا حسین جان
فضای سينه مان پیچده در تب

سلام آقا
سلام خورشید تابان ولایت
سلام ای مظهر عشق و هدایت
دل ما لک زده
آقا برایت
به آن دم که
اناالمهدی بگویی
برای صوت زیبای رسایت
رسد آن لحظه حتما بی کم و کاست
به گوش مردم عالم صدایت

همه در انتظاریم تا بیایی
دمادم بی قراریم تا بیایی
تمام لحظه ها را عاشقانه
به‌ دقت می‌ شماریم تا بیایی

چشمی که نبیند
روی تو بی ثمر است
بی ثمر و بی خبر و
در به در است‌
هیچ خبری
به‌ دل ما نمی نشیند چون‌ فقط
خبر از آمدن تو
خبر است

چشمم به در و
منتظر آمدنت می مانم
هر لحظه به دل نام تو را می خوانم
آخر به خدا
آمدنی هستی تو
اين نکته‌
به اعماق وجود می دانم