اندیشکده مطالعات جهان اسلام pinned «سلام علیکم همراهان عزیز همانطور که مستحضرید در نیمه ی سال جاری اندیشکده مطالعات جهان اسلام با مشکلاتی همانند کمبود نیروی انسانی، درگیری نیروی انسانی با بیماری کرونا و همینطور جابه جایی مواجه بود؛ متاسفانه در نیمه ی سال اول برخلاف گذشته فعالیت اندیشکده محدود…»
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
سلام علیکم همراهان عزیز همانطور که مستحضرید در نیمه ی سال جاری اندیشکده مطالعات جهان اسلام با مشکلاتی همانند کمبود نیروی انسانی، درگیری نیروی انسانی با بیماری کرونا و همینطور جابه جایی مواجه بود؛ متاسفانه در نیمه ی سال اول برخلاف گذشته فعالیت اندیشکده محدود…
ترامپ و انتخابات؛ کارزار فشار حداکثری یا چانه زنی منطقه ای؟
تا دقایقی دیگر گزارش تحلیلی موضوع رویکردهای انتخاباتی ترامپ در غرب آسیا را از کانال اندیشکده مطالعات جهان اسلام دنبال کنید/
@ircwis
تا دقایقی دیگر گزارش تحلیلی موضوع رویکردهای انتخاباتی ترامپ در غرب آسیا را از کانال اندیشکده مطالعات جهان اسلام دنبال کنید/
@ircwis
✍🏻 ترامپ و انتخابات؛ کارزار فشار حداکثری یا چانه زنی منطقه ای
ترامپ مدتی است برای انتخابات 2020 برنامه ریزی گسترده ای انجام داده است. اما تحلیل متن و فرا متن شبکه های اجتماعی نشان می دهد کارزار انتخاباتی او پس از اولین مناظره جدی اش با بایدن و پیروزی هریس در برابر پنس و سپس بیماری ترامپ فشارها بر کارزار حزب جمهوری خواه را افزایش داده است. فیل ها احساس ضعف شدیدی در برابر «الاغ» ها میکنند. در این گزارش کوتاه به بررسی عناوین و رئوس برنامه های ترامپ در منطقه ی غرب آسیا برای بدست آوردن برگ های برنده اشاره خواهیم کرد:
الف) مذاکرات صلح با تل اویو
این موضوع بیش از یک سال است که رسما به عنوان معامله قرن اعلام شدهاست. نتیجهی آن نیز در حد امارات، بحرین و عمان بود و با تمام فشارها دولتهایی چون عربستانسعودی، کشورهای شمال افریقا و قطر حاضر به اعلام رسمی پذیرش همکاری با تل اویو نشده است.
ب) مذاکرات صلح با طالبان
برگ برندهی دیگر ترامپ مذاکره با طالبان و تغییر آرایش دولت افغانستان با ادغام طالبان و دولتهای دو گانه در کابل است. ترامپ به دنبال ایناست تا پس از اعلام ماجرای قتل بن لادن، خود را ناجی افغانستان و حذف کننده عنوان طالبان از منطقهی آسیای مرکزی معرفیکند.
ج) ترور سرداران مقاومت
ترامپ سه سردار مقاومت را سال گذشته دیماه ترور کرد. ترور اول در بغداد موفق بود و ترور بعدی ناموفق؛ در ترور اول سرداران مقاومت یعنی شهیدان ابومهدی المهندس و قاسم سلیمانی به فیض شهادت نائل شدند و ترور بعدی با هوشیاری هدف ناموفق بود. هدف ترامپ برگ برندهای بود که او میخواست برای انتخابات رو کند. کما اینکه تحلیل متن سخنان تمامی اعضای کنگره و فرمانداران حامی ترامپ نشان میدهد، موضوع ترور حاج قاسم سلیمانی به عنوان اصلیترین دستاوردهای دولت ترامپ از عناوین پرتکرار بود.
د) بحران و تغییر دولتها
کودتای ناکام نظامی در بغداد توسط سرویس اطلاعاتی امارات، بحران های یک سال گذشتهی لبنان و جوکرها در عراق، ناآرامیها در آنکار و سایر بحرانهای منطقهای برای پروژهی تغییر هرچند ناکام ماند اما موجب شد تا دولتهای منطقهای برای تمرکز در امورات داخلی از بازیگری منطقهای اجتناب کند یا زهر آن گرفته شود. اصطلاحی که از آن به عنوان «بحرانِ بحران» یاد می گردد.
هـ) آمریکاییهای در زندان
یکی دیگر از موضوعاتی که ترامپ خواهان بکارگیری آن در انتخابات 2020 است، آزادی آمریکاییهای مستقر در زندانهای خاورمیانه است. دو شهروند آمریکایی که به جرم اقدام علیه مردم یمن در بازداشت انصار الله بودند با مذاکره و توافق چندروز قبل آزاد شدند. خبرها حاکی است آمریکا به دنبال آزادسازی دو شهروند دیگر آمریکایی در دمشق است. سفر مقام ارشد آمریکایی به این کشور پس از ده سال بدین سبب است.
ترامپ از برگهای فوق و موضوع مذاکره با ایران برای برخورد با بایدن استفاده خواهد کرد. برگهایی که اوباما برای مناظرات 2012 بعضا استفاده کرد و توانست رقیب جمهوری خواه خود را شکست دهد.
@ircwis
ترامپ مدتی است برای انتخابات 2020 برنامه ریزی گسترده ای انجام داده است. اما تحلیل متن و فرا متن شبکه های اجتماعی نشان می دهد کارزار انتخاباتی او پس از اولین مناظره جدی اش با بایدن و پیروزی هریس در برابر پنس و سپس بیماری ترامپ فشارها بر کارزار حزب جمهوری خواه را افزایش داده است. فیل ها احساس ضعف شدیدی در برابر «الاغ» ها میکنند. در این گزارش کوتاه به بررسی عناوین و رئوس برنامه های ترامپ در منطقه ی غرب آسیا برای بدست آوردن برگ های برنده اشاره خواهیم کرد:
الف) مذاکرات صلح با تل اویو
این موضوع بیش از یک سال است که رسما به عنوان معامله قرن اعلام شدهاست. نتیجهی آن نیز در حد امارات، بحرین و عمان بود و با تمام فشارها دولتهایی چون عربستانسعودی، کشورهای شمال افریقا و قطر حاضر به اعلام رسمی پذیرش همکاری با تل اویو نشده است.
ب) مذاکرات صلح با طالبان
برگ برندهی دیگر ترامپ مذاکره با طالبان و تغییر آرایش دولت افغانستان با ادغام طالبان و دولتهای دو گانه در کابل است. ترامپ به دنبال ایناست تا پس از اعلام ماجرای قتل بن لادن، خود را ناجی افغانستان و حذف کننده عنوان طالبان از منطقهی آسیای مرکزی معرفیکند.
ج) ترور سرداران مقاومت
ترامپ سه سردار مقاومت را سال گذشته دیماه ترور کرد. ترور اول در بغداد موفق بود و ترور بعدی ناموفق؛ در ترور اول سرداران مقاومت یعنی شهیدان ابومهدی المهندس و قاسم سلیمانی به فیض شهادت نائل شدند و ترور بعدی با هوشیاری هدف ناموفق بود. هدف ترامپ برگ برندهای بود که او میخواست برای انتخابات رو کند. کما اینکه تحلیل متن سخنان تمامی اعضای کنگره و فرمانداران حامی ترامپ نشان میدهد، موضوع ترور حاج قاسم سلیمانی به عنوان اصلیترین دستاوردهای دولت ترامپ از عناوین پرتکرار بود.
د) بحران و تغییر دولتها
کودتای ناکام نظامی در بغداد توسط سرویس اطلاعاتی امارات، بحران های یک سال گذشتهی لبنان و جوکرها در عراق، ناآرامیها در آنکار و سایر بحرانهای منطقهای برای پروژهی تغییر هرچند ناکام ماند اما موجب شد تا دولتهای منطقهای برای تمرکز در امورات داخلی از بازیگری منطقهای اجتناب کند یا زهر آن گرفته شود. اصطلاحی که از آن به عنوان «بحرانِ بحران» یاد می گردد.
هـ) آمریکاییهای در زندان
یکی دیگر از موضوعاتی که ترامپ خواهان بکارگیری آن در انتخابات 2020 است، آزادی آمریکاییهای مستقر در زندانهای خاورمیانه است. دو شهروند آمریکایی که به جرم اقدام علیه مردم یمن در بازداشت انصار الله بودند با مذاکره و توافق چندروز قبل آزاد شدند. خبرها حاکی است آمریکا به دنبال آزادسازی دو شهروند دیگر آمریکایی در دمشق است. سفر مقام ارشد آمریکایی به این کشور پس از ده سال بدین سبب است.
ترامپ از برگهای فوق و موضوع مذاکره با ایران برای برخورد با بایدن استفاده خواهد کرد. برگهایی که اوباما برای مناظرات 2012 بعضا استفاده کرد و توانست رقیب جمهوری خواه خود را شکست دهد.
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام pinned «✍🏻 ترامپ و انتخابات؛ کارزار فشار حداکثری یا چانه زنی منطقه ای ترامپ مدتی است برای انتخابات 2020 برنامه ریزی گسترده ای انجام داده است. اما تحلیل متن و فرا متن شبکه های اجتماعی نشان می دهد کارزار انتخاباتی او پس از اولین مناظره جدی اش با بایدن و پیروزی هریس…»
اولین مصاحبه از سلسله مصاحبه های #چرا_فرهنگ با سهیل کریمی مستند ساز، عکاس و روزنامه نگار تا دقایقی دیگر در کانال اندیشکده مطالعات جهان اسلام منتشر خواهد شد.
@ircwis
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
اولین مصاحبه از سلسله مصاحبه های #چرا_فرهنگ با سهیل کریمی مستند ساز، عکاس و روزنامه نگار تا دقایقی دیگر در کانال اندیشکده مطالعات جهان اسلام منتشر خواهد شد. @ircwis
👈 کار فرهنگی یک تخصص است
📌سهیل کریمی، متولد سال 51 در شهریار است. در جوانی وارد حوزه ی مطبوعات مکتوب شد و بعد ها پایش به حوزه ی مستندسازی بحران باز شد. سهیل کریمی در سال 82 در عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفت. از وی مستندهای بسیاری به یادگار مانده است. کریمی سالهای اخیر بیشتر تولیدات خود را به حوزه ی مقاومت، گروه های فرهنگی بین المللی و پرونده ی هسته ای ایران اختصاص داده و اخیرا به ساخت مستند در داخل کشور روی آورده است. وی در عراق، لبنان، سوریه، افغانستان، پاکستان و بسیاری از کشورهای دیگر غرب آسیا سابقه ی ساخت مستند دارد و بی شک میتوان گفت کریمی از اولین مستندسازان بحران در مناطق غرب آسیاست. در اولین سلسله مصاحبه های «چرا فرهنگ*» به سراغ ایشان رفتیم و با کریمی به گفتگو نشستیم.
🖌س: اخیرا فعالیت بین الملل به ویژه حوزه ی فرهنگی گسترش بسیاری داشته است، آیا میتوان گفت این حوزه الزامات خاصی دارد؟
📝کریمی: حقیقت این است که فرهنگ خود یک الزامات و سلایق خاصی دارد که میتواند در حوزه ی محلی تا بین المللی را در بر گیرد. کار فرهنگی الزامات خاص خودش را دارد، استاندارد و الفبای خودش را دارد ، اینکه گفته بشود ما میخواهیم کار فرهنگی کنیم و لزوما بین الملل یک مسئله است و یک محور و این محور در بستر تعریف می شود و این بستر چیزی جز فرهنگ نیست.
🖌س: پس چرا ما در این بستر دچار مشکلات هستیم؟
📝کریمی: یکی از بزرگترین معظلات فرهنگ و تفاوت ما با جوامع و کشورهای دیگر که در حوزه فرهنگی فعالیت میکنند، عمدتا مدیران فرهنگی است که متاسفانه نه از فرهنگ و نه از هنر چیزی میدانند و نه از ژانرهای فرهنگی اطلاعات کافی دارند. به عبارت دیگر مدیریت فرهنگی میلنگند و جاگذاری و واگذاری درستی بر اساس تخصص در مدیریت ها صورت نگرفته است همین مسئله موجب شده تا معظلات فرهنگی و مهندسی فرهنگی کشور در حوزه های مختلف دچار چالش شود.
🖌س: توصیه شما برای ورود به حوزه ی فرهنگی چیست؟
📝کریمی: ورود به حوزه فرهنگ بین المللی و فرهنگ بین الملل منوط به شناخت نیاز است. برای همین ابتدا باید در داخل کار قوی صورت گیرد. به طور مثال در مورد صدور انقلاب تبیینی که در داخل صورت میگیرد و تبیینی که در خارج از کشور انجام می شود متفاوت است و دوگانگی ای به وجود آورده است. بر همین اساس باید به نقطه ی مشترکی رسید و از متخصصین برای این موضوع استفاده کرد. آن کسی که برای فعالیت فرهنگی میخواهد در حوزه ی بین الملل کاری کند باید تجربه ی لازم را هم داشته باشد. شناخت دقیقی از جغرافیای فعالیت داشته باشد تا بتواند کار موثر انجام دهد.
🖌س: اگر بخواهیم نماد فرهنگی خاصی را در حوزه ی فرهنگی به عنوان چهره ی جامع الاطراف نام ببریم کیست که به عنوان یک الگو معرفی شود؟
📝کریمی: حقیقت این است که در حوزه ی فرهنگی جامع الاطراف تر از سید مرتضی اوینی ندیدم. نگاه سید اساسا نگاه داخل کشور نبوده است. نگاه اقا مرتضی نگاه مقطعی و برهه ای از زمان نیز نبود. خیلی فراتر از این حرف ها است. ما شاهد هستیم ایشان بلافاصله پس از دفاع مقدس مجموعه ی سراب را تولید کرد و از تلویزیون هم پخش شد و خارج از کشور فعالیت میکند. در خیلی از موضوعات ایشان جلوتر از عصر خود بوده است. در حوزه ی اندیشه ایشان کاملا فرامیهنی و فراکشوری است. فلسفه ی فرهنگی و هنری اش کاملا خارج از کشور را در بر می گیرد. یک شخصیت جامع الاطراف را بخواهیم معرفی کنیم بهتر از سید مرتضی اوینی نداریم. شاید بتوان گفت مثلا در حوزه ی مستند محمد علی فارسی را نام برد. اما ایشان صرفا در حوزه ی مستند است. یا به طور مثال اقای نادر طالب زاده هم در حوزه ی رسانه است. ژانرهای دیگر فرهنگی را در بر بگیریم باید شخص اقا مرتضی اوینی است که همه حوزه ها را بر می گیرد. یا در حوزه ی نقاشی میتوان از اقای فرشچیان نام برد. اما همه اینها تک محور است. بهترین الگو اقا مرتضی اوینی است.
* چرا فرهنگ مجموعه مصاحبه، گزارش و یادداشت ها با افراد چهره و سرشناس حوزه ی سیاستگذاری فرهنگی در غرب آسیا است که توسط اندیشکده مطالعات جهان اسلام صورت گرفته است.
📌سهیل کریمی، متولد سال 51 در شهریار است. در جوانی وارد حوزه ی مطبوعات مکتوب شد و بعد ها پایش به حوزه ی مستندسازی بحران باز شد. سهیل کریمی در سال 82 در عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفت. از وی مستندهای بسیاری به یادگار مانده است. کریمی سالهای اخیر بیشتر تولیدات خود را به حوزه ی مقاومت، گروه های فرهنگی بین المللی و پرونده ی هسته ای ایران اختصاص داده و اخیرا به ساخت مستند در داخل کشور روی آورده است. وی در عراق، لبنان، سوریه، افغانستان، پاکستان و بسیاری از کشورهای دیگر غرب آسیا سابقه ی ساخت مستند دارد و بی شک میتوان گفت کریمی از اولین مستندسازان بحران در مناطق غرب آسیاست. در اولین سلسله مصاحبه های «چرا فرهنگ*» به سراغ ایشان رفتیم و با کریمی به گفتگو نشستیم.
🖌س: اخیرا فعالیت بین الملل به ویژه حوزه ی فرهنگی گسترش بسیاری داشته است، آیا میتوان گفت این حوزه الزامات خاصی دارد؟
📝کریمی: حقیقت این است که فرهنگ خود یک الزامات و سلایق خاصی دارد که میتواند در حوزه ی محلی تا بین المللی را در بر گیرد. کار فرهنگی الزامات خاص خودش را دارد، استاندارد و الفبای خودش را دارد ، اینکه گفته بشود ما میخواهیم کار فرهنگی کنیم و لزوما بین الملل یک مسئله است و یک محور و این محور در بستر تعریف می شود و این بستر چیزی جز فرهنگ نیست.
🖌س: پس چرا ما در این بستر دچار مشکلات هستیم؟
📝کریمی: یکی از بزرگترین معظلات فرهنگ و تفاوت ما با جوامع و کشورهای دیگر که در حوزه فرهنگی فعالیت میکنند، عمدتا مدیران فرهنگی است که متاسفانه نه از فرهنگ و نه از هنر چیزی میدانند و نه از ژانرهای فرهنگی اطلاعات کافی دارند. به عبارت دیگر مدیریت فرهنگی میلنگند و جاگذاری و واگذاری درستی بر اساس تخصص در مدیریت ها صورت نگرفته است همین مسئله موجب شده تا معظلات فرهنگی و مهندسی فرهنگی کشور در حوزه های مختلف دچار چالش شود.
🖌س: توصیه شما برای ورود به حوزه ی فرهنگی چیست؟
📝کریمی: ورود به حوزه فرهنگ بین المللی و فرهنگ بین الملل منوط به شناخت نیاز است. برای همین ابتدا باید در داخل کار قوی صورت گیرد. به طور مثال در مورد صدور انقلاب تبیینی که در داخل صورت میگیرد و تبیینی که در خارج از کشور انجام می شود متفاوت است و دوگانگی ای به وجود آورده است. بر همین اساس باید به نقطه ی مشترکی رسید و از متخصصین برای این موضوع استفاده کرد. آن کسی که برای فعالیت فرهنگی میخواهد در حوزه ی بین الملل کاری کند باید تجربه ی لازم را هم داشته باشد. شناخت دقیقی از جغرافیای فعالیت داشته باشد تا بتواند کار موثر انجام دهد.
🖌س: اگر بخواهیم نماد فرهنگی خاصی را در حوزه ی فرهنگی به عنوان چهره ی جامع الاطراف نام ببریم کیست که به عنوان یک الگو معرفی شود؟
📝کریمی: حقیقت این است که در حوزه ی فرهنگی جامع الاطراف تر از سید مرتضی اوینی ندیدم. نگاه سید اساسا نگاه داخل کشور نبوده است. نگاه اقا مرتضی نگاه مقطعی و برهه ای از زمان نیز نبود. خیلی فراتر از این حرف ها است. ما شاهد هستیم ایشان بلافاصله پس از دفاع مقدس مجموعه ی سراب را تولید کرد و از تلویزیون هم پخش شد و خارج از کشور فعالیت میکند. در خیلی از موضوعات ایشان جلوتر از عصر خود بوده است. در حوزه ی اندیشه ایشان کاملا فرامیهنی و فراکشوری است. فلسفه ی فرهنگی و هنری اش کاملا خارج از کشور را در بر می گیرد. یک شخصیت جامع الاطراف را بخواهیم معرفی کنیم بهتر از سید مرتضی اوینی نداریم. شاید بتوان گفت مثلا در حوزه ی مستند محمد علی فارسی را نام برد. اما ایشان صرفا در حوزه ی مستند است. یا به طور مثال اقای نادر طالب زاده هم در حوزه ی رسانه است. ژانرهای دیگر فرهنگی را در بر بگیریم باید شخص اقا مرتضی اوینی است که همه حوزه ها را بر می گیرد. یا در حوزه ی نقاشی میتوان از اقای فرشچیان نام برد. اما همه اینها تک محور است. بهترین الگو اقا مرتضی اوینی است.
* چرا فرهنگ مجموعه مصاحبه، گزارش و یادداشت ها با افراد چهره و سرشناس حوزه ی سیاستگذاری فرهنگی در غرب آسیا است که توسط اندیشکده مطالعات جهان اسلام صورت گرفته است.
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
عملیات تروریستی دانشگاه کابل کار کیست؟ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید. @ircwis
✍🏻 عملیات تروریستی دانشگاه کابل کار کیست؟
دوشنبه با آغاز به کار نمایشگاه کتاب در دانشگاه کابل، این دانشگاه شاهد یکی از فجایع بزرگ تروریستی سالهای اخیر بود. 41 کشته و زخمی آمار این حادثه است. چند روز قبل نیز کوثر دانش دیگر مرکز آموزشی شهر کابل هدف گروههای تروریستی قرارگرفته بود. داعش رسماً این حادثه را پذیرفت؛ بااینحال عکسهای منتشرشده و دیوارنویسی دانشگاه حاکی از عملیات توسط طالبان است. سخنگوی طالبان حادثه را محکوم کرد و مدارک موجود را کنش سیاسی و پلید دولت افغانستان و شخص صالح بهعنوان مسئول امنیت کابل میداند.
در طرف دیگر فرزند دوستم مدعی شد پدرش برای معاونت ستاد ارتش افغانستان به کابل فراخوانده شده تا مسئلهی امنیت افغانستان بهویژه کابل تقویت شد. رئیسجمهور افغانستان نیز چندی پیش معاون خود را بهعنوان مسئول تمامی امورات امنیتی کابل منصوب کرد. سؤال اینجاست، داعش حادثه را پذیرفت و طالبان انکار؛ ولی مدارک موجود حاکی از نقش طالبان دارد. ماجرا چیست؟
سناریوی اول: در سناریوی اول تمامی ادعاهای طالبان درست است. طالبان نقشی نداشته و اساساً این اقدام برای بهرهبرداری دولت در نظر گرفتهشده و مقامات امنیتی کابل به دنبال آن هستند، ضمن امتیاز گیری بیشتر در مذاکرات صلح، فضای روانی جدیتری علیه طالبان به وجود آورند یا کمتر بهطرف طالب امتیاز دهند. هرچه باشد این سناریو شاید در ظاهر موجب ضد طالبانی فجایع هلمند را همراه خود میکند، اما صحبت از فساد و مشکلات امنیتی در کابل میدهد. شواهد نشاندهندهی سهلانگاری مقامات امنیتی افغانستان در دانشگاه دارد. نبود نیروی امنیتی بیشتر، رهاسازی شهر و افزایش آمار خشونت و سرقت در کابل تکمیلکننده این جورچین است.
سناریوی دو: کافی است در افغانستان لاستیک یک ماشین نظامی پنچر شود. داعش در افغانستان آن را میپذیرد. کما اینکه بسیاری از اقدامات تروریستی در قلب اروپا که توسط القاعده انجام میشود از سوی داعش بهعنوان اقدام این گروه اعلام میشود. طالبان در مذاکرات صلح قرار دارد و برای فشار به دولت جهت پذیرش شروط سیاسی نیازمند عملیات نظامی است. عملیاتی که پایتخت را ناامن کرده و مردم برای حفظ امنیت حداقلی مذاکرات صلح با طالبان را بپذیرند. در این شرایط عملیات توسط گروههای همفکر با طالبان جدی میشود. شاید طالبان دستی در این عملیات نداشت اما در این سناریو احتمال اطلاع طالبان غیرقابل رد است.
در هر دو سناریو دو احتمال بسیار مهم وجود دارد، احتمال اول «عدم برنامهریزی دولت برای مهار تروریسم» و احتمال دوم «مذاکرات صلح» است. باید دید طرفهای مخالف مذاکرات کیست و چه کسی از عقب افتادن مذاکرات یا تسریع آن آوردهی سیاسی و امنیتی دارند. هرچه هست نقش رهاشدگی ساختار امنیتی افغانستان در یک سال اخیر غیرقابلانکار است. ساختاری که اصولاً وابسته به طراحی ارتش آمریکا و مستشاری پنتاگون بناشده است. شاید یکی از دلایل آن تمرکز نهادهای امنیتی آمریکا به موضوع انتخابات این کشور و مباحثی فراتر از جغرافیای افغانستان است. / اندیشکده
@ircwis
دوشنبه با آغاز به کار نمایشگاه کتاب در دانشگاه کابل، این دانشگاه شاهد یکی از فجایع بزرگ تروریستی سالهای اخیر بود. 41 کشته و زخمی آمار این حادثه است. چند روز قبل نیز کوثر دانش دیگر مرکز آموزشی شهر کابل هدف گروههای تروریستی قرارگرفته بود. داعش رسماً این حادثه را پذیرفت؛ بااینحال عکسهای منتشرشده و دیوارنویسی دانشگاه حاکی از عملیات توسط طالبان است. سخنگوی طالبان حادثه را محکوم کرد و مدارک موجود را کنش سیاسی و پلید دولت افغانستان و شخص صالح بهعنوان مسئول امنیت کابل میداند.
در طرف دیگر فرزند دوستم مدعی شد پدرش برای معاونت ستاد ارتش افغانستان به کابل فراخوانده شده تا مسئلهی امنیت افغانستان بهویژه کابل تقویت شد. رئیسجمهور افغانستان نیز چندی پیش معاون خود را بهعنوان مسئول تمامی امورات امنیتی کابل منصوب کرد. سؤال اینجاست، داعش حادثه را پذیرفت و طالبان انکار؛ ولی مدارک موجود حاکی از نقش طالبان دارد. ماجرا چیست؟
سناریوی اول: در سناریوی اول تمامی ادعاهای طالبان درست است. طالبان نقشی نداشته و اساساً این اقدام برای بهرهبرداری دولت در نظر گرفتهشده و مقامات امنیتی کابل به دنبال آن هستند، ضمن امتیاز گیری بیشتر در مذاکرات صلح، فضای روانی جدیتری علیه طالبان به وجود آورند یا کمتر بهطرف طالب امتیاز دهند. هرچه باشد این سناریو شاید در ظاهر موجب ضد طالبانی فجایع هلمند را همراه خود میکند، اما صحبت از فساد و مشکلات امنیتی در کابل میدهد. شواهد نشاندهندهی سهلانگاری مقامات امنیتی افغانستان در دانشگاه دارد. نبود نیروی امنیتی بیشتر، رهاسازی شهر و افزایش آمار خشونت و سرقت در کابل تکمیلکننده این جورچین است.
سناریوی دو: کافی است در افغانستان لاستیک یک ماشین نظامی پنچر شود. داعش در افغانستان آن را میپذیرد. کما اینکه بسیاری از اقدامات تروریستی در قلب اروپا که توسط القاعده انجام میشود از سوی داعش بهعنوان اقدام این گروه اعلام میشود. طالبان در مذاکرات صلح قرار دارد و برای فشار به دولت جهت پذیرش شروط سیاسی نیازمند عملیات نظامی است. عملیاتی که پایتخت را ناامن کرده و مردم برای حفظ امنیت حداقلی مذاکرات صلح با طالبان را بپذیرند. در این شرایط عملیات توسط گروههای همفکر با طالبان جدی میشود. شاید طالبان دستی در این عملیات نداشت اما در این سناریو احتمال اطلاع طالبان غیرقابل رد است.
در هر دو سناریو دو احتمال بسیار مهم وجود دارد، احتمال اول «عدم برنامهریزی دولت برای مهار تروریسم» و احتمال دوم «مذاکرات صلح» است. باید دید طرفهای مخالف مذاکرات کیست و چه کسی از عقب افتادن مذاکرات یا تسریع آن آوردهی سیاسی و امنیتی دارند. هرچه هست نقش رهاشدگی ساختار امنیتی افغانستان در یک سال اخیر غیرقابلانکار است. ساختاری که اصولاً وابسته به طراحی ارتش آمریکا و مستشاری پنتاگون بناشده است. شاید یکی از دلایل آن تمرکز نهادهای امنیتی آمریکا به موضوع انتخابات این کشور و مباحثی فراتر از جغرافیای افغانستان است. / اندیشکده
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
هدف قرار دادن ایران در افغانستان/ آیا داعش با فاطمیون در افغانستان درگیر می شوند؟ @ircwis
✍🏻 آیا داعش در افغانستان زنده می ماند؟
با توافق های اخیر طالبان، کابل، تهران، پاکستان و حتی چین، روسیه و آمریکا در افغانستان بعید است گروه داعش در این کشور باقی بماند. پاکستان خوب میداند حضور داعش در نوار جنوبی افغانستان به معنای تضعیف ISI و طالبان و در نتیجه منافع اسلام آباد است. در شرق افغانستان هرچند رسانه ها از حضور داعش سخن می گویند اما بیش از این واقعیت، تلاش چین برای اقناع افکار عمومی جهان جهت مهار اسلام گرایان منطقه ی خودادعایی ترکستان است. در غرب این کشور نیز ایران حاضر نیست داعش در آن منطقه مستقر شود. زیرا شیعیان و گروه های همسو با تهران در این منطقه حضور دارند به شدت بعید است تهران برای حفاظت از این افراد از نیروهای فاطمیون استفاده کند. از سمتی شهرهای بزرگی چون زاهدان، زابل، بیرجند، مشهد و ده ها تاسیسات حساس در این منطقه قرار گرفته که اهمیت ژئوپلتیک نوار شرقی ایران را برجسته می سازد. از آنجا که هیچ گاه احساس نمی شد افغانستان تهدید بزرگی برای ایران باشد، بخش قابل توجهی از جمعیت نوار شرقی ایران در این جغرافیا مستقر است و از این منظر ایران هر کاری برای مهار داعش در محیط پیرامونی خود انجام خواهد داد. آمریکا نیز خوب میداند کشیده شدن پای داعش در افغانستان به معنای باز شدن پای روسیه به این کشور است و در نهایت آورده های 20 ساله ی پنتاگون به هدر خواهد رفت. بر همین اساس بعید است اقدامات اخیر در کابل چه در عملیات علیه دانشگاه این شهر و چه در موشک باران روز شنبه به تنها توسط داعش انجام شده باشد. بیشتر این اقدامات برای نا امن سازی کابل و در نتیجه پایان دهی به توافقات سیاسی دوحه و اعلام پایان مذاکرات با طالبان خواهد بود که آرایش سیاسی افغانستان را تغییر میدهد.
به عبارت دیگر، عملیات های اخیر علیه امنیت افغانستان بیش از آنکه واقعی و هزینه آفرین باشد، یک شوی سیاسی و تبلیغاتی است برای پایان دادن به افغانستان حال حاضر و تشکیل دولت مطلوب برای آمریکا در غرب آسیا، به ویژه آنکه کابل ظرفیت بالایی برای بقای نیروهای نظامی آمریکایی ها در منطقه ندارد. شواهد نیز این ادعا را اثبات میکنند که به سبب فعالیت گسترده ی طالبان، حضور طالبان در آینده ی افغانستان، القاعده و ده ها گروه بزرگ و کوچک، داعش امکان بسیج نیروی انسانی و فعالیت در منطقه ی افغانستان را ندارد و بر خلاف تمامی تحلیل ها، افغانستان تنها نمایشی برای زنده نگه داشتن نام داعش در افکار عمومی است. / اندیشکده
@ircwis
با توافق های اخیر طالبان، کابل، تهران، پاکستان و حتی چین، روسیه و آمریکا در افغانستان بعید است گروه داعش در این کشور باقی بماند. پاکستان خوب میداند حضور داعش در نوار جنوبی افغانستان به معنای تضعیف ISI و طالبان و در نتیجه منافع اسلام آباد است. در شرق افغانستان هرچند رسانه ها از حضور داعش سخن می گویند اما بیش از این واقعیت، تلاش چین برای اقناع افکار عمومی جهان جهت مهار اسلام گرایان منطقه ی خودادعایی ترکستان است. در غرب این کشور نیز ایران حاضر نیست داعش در آن منطقه مستقر شود. زیرا شیعیان و گروه های همسو با تهران در این منطقه حضور دارند به شدت بعید است تهران برای حفاظت از این افراد از نیروهای فاطمیون استفاده کند. از سمتی شهرهای بزرگی چون زاهدان، زابل، بیرجند، مشهد و ده ها تاسیسات حساس در این منطقه قرار گرفته که اهمیت ژئوپلتیک نوار شرقی ایران را برجسته می سازد. از آنجا که هیچ گاه احساس نمی شد افغانستان تهدید بزرگی برای ایران باشد، بخش قابل توجهی از جمعیت نوار شرقی ایران در این جغرافیا مستقر است و از این منظر ایران هر کاری برای مهار داعش در محیط پیرامونی خود انجام خواهد داد. آمریکا نیز خوب میداند کشیده شدن پای داعش در افغانستان به معنای باز شدن پای روسیه به این کشور است و در نهایت آورده های 20 ساله ی پنتاگون به هدر خواهد رفت. بر همین اساس بعید است اقدامات اخیر در کابل چه در عملیات علیه دانشگاه این شهر و چه در موشک باران روز شنبه به تنها توسط داعش انجام شده باشد. بیشتر این اقدامات برای نا امن سازی کابل و در نتیجه پایان دهی به توافقات سیاسی دوحه و اعلام پایان مذاکرات با طالبان خواهد بود که آرایش سیاسی افغانستان را تغییر میدهد.
به عبارت دیگر، عملیات های اخیر علیه امنیت افغانستان بیش از آنکه واقعی و هزینه آفرین باشد، یک شوی سیاسی و تبلیغاتی است برای پایان دادن به افغانستان حال حاضر و تشکیل دولت مطلوب برای آمریکا در غرب آسیا، به ویژه آنکه کابل ظرفیت بالایی برای بقای نیروهای نظامی آمریکایی ها در منطقه ندارد. شواهد نیز این ادعا را اثبات میکنند که به سبب فعالیت گسترده ی طالبان، حضور طالبان در آینده ی افغانستان، القاعده و ده ها گروه بزرگ و کوچک، داعش امکان بسیج نیروی انسانی و فعالیت در منطقه ی افغانستان را ندارد و بر خلاف تمامی تحلیل ها، افغانستان تنها نمایشی برای زنده نگه داشتن نام داعش در افکار عمومی است. / اندیشکده
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
بردو باخت های جنگ قره باغ برای ایران/ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید @ircwis
✍🏻 بردوباختهای جنگ قرهباغ برای ایران
جنگ قرهباغ با توافق شبانه میان ایروان و باکو پایان یافت. در این جنگ بازیگران منطقهای و فرا منطقهای متعددی درگیر بودند که یکی از آنان ایران است. بااینحال گروهی این جنگ را شکست بزرگ ایران در منطقهی قفقاز تفسیر میکنند و گروهی دیگر آن را پیروزی ایران در عدم دخالت در پروندهی جدید و درگیری ایران با گروههای پانترکیسم و بازی رژیم صهیونیستی در یک جدال بیفایده؛ بااینحال هر دو گروه راه افراط را در پیش گرفتند و نمیتوان نسبت به این موضوع بیتفاوت بود. در این تحلیل کوتاه به بررسی بردوباخت جنگ قرهباغ برای ایران میپردازیم:
الف/ بردها
ایران درگیر پروندهی جدیدی نشد. هرچند بازی در زمین پیرامونی او بود اما مشکلات اقتصادی، تحریمهای خارجی، فشارهای متناقض بازیگران متفاوت موجب شد ایران پروندهی جدیدی را برای خود مفتوح نکند و همین مسئله بر تمرکز ایران بر سایر مناطق تأثیری نگذاشت. بااینحال ایران در این تنش دو همسایه خود را رها نکرد و به نسبتی میان دو همسایه ماند و ریسک درگیر شدن با یکطرف را نپذیرفت.
ب/ باخت ها
1/ ایران افکار عمومی آذربایجان را در حوزه رسانهای از دست داد. تمرکز چند سال اخیر ایران در رسانههای عربی او را از رسانههای آذریزبان بازداشت و همین مسئله کنش ارتباطی میان مردم ایران و شهروندان آذربایجانی را با چالش مواجه ساخته است. درگیری داعش در نوار غربی ایران، سبب شد تا تهران برای حفظ پایگاه هویتی و همسو، با رسانههای بسیاری مرتبط باشد اما این مسئله در آذربایجان وجود ندارد و اتحادیه رسانههای ترکزبان، پایگاه اجتماعی ایران در آذربایجان را به دست گرفته است.
2/ در جنگ اخیر پانترکیسمها خبرسازی بسیاری برای تحریک افکار عمومی و دوقطبی ایران – آذربایجان، ترکی – ایرانی ایجاد کردند که متأسفانه نبود سازوکار مناسب سبب شد تصاویر غلط، غیرواقعی و خبرسازی رسانههای پانترکیسم بهیکباره در رسانههای رسمی کشور بازنشر شود. خبرسازی دروغین در قبال هدف قرار گرفتن الهام علیاف در ماجرای بازدید از نوار مرزی نمونهای از این شکست رسانهای است.
3/ مقامات وزارت خارجه هرچند سفری به منطقه داشت و با طرفین درگیری گفتگو کردند اما در مسیر مذاکرات سیاسی هیچ نقشی نداشت و همین مسئله موجب شد تا تنها راه استراتژیک ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان که به راه زمینی ایرانی معروف بود با طرح جدید آتشبس از بالای مناطق شمالی مرز ایران بگذرد و عملاً این راه استراتژیک و وابستگی باکو به تهران کاهش یابد. موضوعی که میتواند در بلندمدت با بیدقتی و رهاسازی باکو به حال خود، اماراتی جدید در شمال ایران برای تهران به وجود آورد و منافع جمهوری اسلامی ایران آسیب جدی ببیند.
4/ هرچند ایران بارها اعلام کرد پاسخ حضور پرتنش رژیم صهیونیستی در منطقه را خواهد داد اما در جنگ اخیر همکاری اطلاعاتی باکو و تل اویو غیرقابلانکار است و همین مسئله توازن امنیتی میان ارمنستان – آذربایجان را با چالش جدی مواجه ساخته است. موضوعی که میتواند ایروان را راضی کند برای رفع توازن به سراغ تل اویو رود. ایران باید در ماجرای نخجوان میان منافع ملی و نگاه ایدئولوژیک جمع مهمی داشته باشد و از حضور رژیم صهیونیستی در منطقه ممانعت به عمل آورد.
5/ تهران برگ برنده را در ماجرای سوریه دارد. پروندهای که قرار بود ظرف چند روز اردوغان پیروزش شود و اعلام حکومت نئوعثمانی کند. شکست اردوغان در سوریه و فشار مقاومت بر گلوگاه ادلب موجب شده تا اردوغان چرخش مهمی به شرق داشته باشد. بازیگری آنکارا در پروندهایغورها، ماجرای فشار به ترکمنستان و از همه مهمتر حمایت از باکو برای افزایش تنش در قفقاز بخشی از انباشت انرژی درونی سیاست خارجی اردوغان در منطقهی غرب آسیاست که متأسفانه برای مهار آن برنامهای وجود ندارد. نبود سیاست یکپارچه و چندساله در قبال آذربایجان باخت مهمی برای تهران ایجاد کرد.
6/ حضور عناصر انتقالیافته تروریستی از ادلب و سایر بخشهای سوریه به نوار مرزی شمال ایران دیگر نگرانی است که باید تهران نسبت به آیندهی نوار شمالیاش هوشیار باشد. هرچند پس از چند روز از آغاز جنگ، در نوار شمالی ایران رزمایش استراتژیک برگزار شد اما باید اذعان نمود تصمیمی برای هشدار به باکو یا سایر بازیگران در قبال انتقال عناصر تروریستی که نتیجهی بازدارنده داشته باشد حداقل در افکار عمومی دیده نشد.
جنگ قرهباغ با توافق شبانه میان ایروان و باکو پایان یافت. در این جنگ بازیگران منطقهای و فرا منطقهای متعددی درگیر بودند که یکی از آنان ایران است. بااینحال گروهی این جنگ را شکست بزرگ ایران در منطقهی قفقاز تفسیر میکنند و گروهی دیگر آن را پیروزی ایران در عدم دخالت در پروندهی جدید و درگیری ایران با گروههای پانترکیسم و بازی رژیم صهیونیستی در یک جدال بیفایده؛ بااینحال هر دو گروه راه افراط را در پیش گرفتند و نمیتوان نسبت به این موضوع بیتفاوت بود. در این تحلیل کوتاه به بررسی بردوباخت جنگ قرهباغ برای ایران میپردازیم:
الف/ بردها
ایران درگیر پروندهی جدیدی نشد. هرچند بازی در زمین پیرامونی او بود اما مشکلات اقتصادی، تحریمهای خارجی، فشارهای متناقض بازیگران متفاوت موجب شد ایران پروندهی جدیدی را برای خود مفتوح نکند و همین مسئله بر تمرکز ایران بر سایر مناطق تأثیری نگذاشت. بااینحال ایران در این تنش دو همسایه خود را رها نکرد و به نسبتی میان دو همسایه ماند و ریسک درگیر شدن با یکطرف را نپذیرفت.
ب/ باخت ها
1/ ایران افکار عمومی آذربایجان را در حوزه رسانهای از دست داد. تمرکز چند سال اخیر ایران در رسانههای عربی او را از رسانههای آذریزبان بازداشت و همین مسئله کنش ارتباطی میان مردم ایران و شهروندان آذربایجانی را با چالش مواجه ساخته است. درگیری داعش در نوار غربی ایران، سبب شد تا تهران برای حفظ پایگاه هویتی و همسو، با رسانههای بسیاری مرتبط باشد اما این مسئله در آذربایجان وجود ندارد و اتحادیه رسانههای ترکزبان، پایگاه اجتماعی ایران در آذربایجان را به دست گرفته است.
2/ در جنگ اخیر پانترکیسمها خبرسازی بسیاری برای تحریک افکار عمومی و دوقطبی ایران – آذربایجان، ترکی – ایرانی ایجاد کردند که متأسفانه نبود سازوکار مناسب سبب شد تصاویر غلط، غیرواقعی و خبرسازی رسانههای پانترکیسم بهیکباره در رسانههای رسمی کشور بازنشر شود. خبرسازی دروغین در قبال هدف قرار گرفتن الهام علیاف در ماجرای بازدید از نوار مرزی نمونهای از این شکست رسانهای است.
3/ مقامات وزارت خارجه هرچند سفری به منطقه داشت و با طرفین درگیری گفتگو کردند اما در مسیر مذاکرات سیاسی هیچ نقشی نداشت و همین مسئله موجب شد تا تنها راه استراتژیک ارتباطی میان آذربایجان و نخجوان که به راه زمینی ایرانی معروف بود با طرح جدید آتشبس از بالای مناطق شمالی مرز ایران بگذرد و عملاً این راه استراتژیک و وابستگی باکو به تهران کاهش یابد. موضوعی که میتواند در بلندمدت با بیدقتی و رهاسازی باکو به حال خود، اماراتی جدید در شمال ایران برای تهران به وجود آورد و منافع جمهوری اسلامی ایران آسیب جدی ببیند.
4/ هرچند ایران بارها اعلام کرد پاسخ حضور پرتنش رژیم صهیونیستی در منطقه را خواهد داد اما در جنگ اخیر همکاری اطلاعاتی باکو و تل اویو غیرقابلانکار است و همین مسئله توازن امنیتی میان ارمنستان – آذربایجان را با چالش جدی مواجه ساخته است. موضوعی که میتواند ایروان را راضی کند برای رفع توازن به سراغ تل اویو رود. ایران باید در ماجرای نخجوان میان منافع ملی و نگاه ایدئولوژیک جمع مهمی داشته باشد و از حضور رژیم صهیونیستی در منطقه ممانعت به عمل آورد.
5/ تهران برگ برنده را در ماجرای سوریه دارد. پروندهای که قرار بود ظرف چند روز اردوغان پیروزش شود و اعلام حکومت نئوعثمانی کند. شکست اردوغان در سوریه و فشار مقاومت بر گلوگاه ادلب موجب شده تا اردوغان چرخش مهمی به شرق داشته باشد. بازیگری آنکارا در پروندهایغورها، ماجرای فشار به ترکمنستان و از همه مهمتر حمایت از باکو برای افزایش تنش در قفقاز بخشی از انباشت انرژی درونی سیاست خارجی اردوغان در منطقهی غرب آسیاست که متأسفانه برای مهار آن برنامهای وجود ندارد. نبود سیاست یکپارچه و چندساله در قبال آذربایجان باخت مهمی برای تهران ایجاد کرد.
6/ حضور عناصر انتقالیافته تروریستی از ادلب و سایر بخشهای سوریه به نوار مرزی شمال ایران دیگر نگرانی است که باید تهران نسبت به آیندهی نوار شمالیاش هوشیار باشد. هرچند پس از چند روز از آغاز جنگ، در نوار شمالی ایران رزمایش استراتژیک برگزار شد اما باید اذعان نمود تصمیمی برای هشدار به باکو یا سایر بازیگران در قبال انتقال عناصر تروریستی که نتیجهی بازدارنده داشته باشد حداقل در افکار عمومی دیده نشد.
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
بردو باخت های جنگ قره باغ برای ایران/ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید @ircwis
جنگ اخیر در قرهباغ دو نکته مهم را تثبیت کرد، تهران برای قفقاز، مناطق آسیای مرکزی و از همه مهمتر ارتباط با روسیه و ترکیه برنامهی بلندمدت راهبردی ندارد و تمرکز تصمیمگیری خلأ جدی راهبردی را به وجود آورده است. تا چند روز اول رصد و تحلیل مواضع مسئولان دیپلماتیک نشان میدهد، تهران تنها دعوت به آرامش داشت درحالیکه رهبری معظم انقلاب مسئلهی قرهباغ را یک اشغالگری میدانستند. این نگاه دوگانه البته بخشی مربوط به چرخش به غرب در وزارت خارجه و بخشی مربوط به عدم وجود سازوکار اجرایی با موضوع قفقاز است. باید پذیرفت بخش مهمی از این وزارت خانه درگیر اروپا و آمریکا، بخشی درگیر کشورهای عربی است و بر اساس شواهد تنها جزئی کوچک برای سیاستگذاری، طراحی سناریو و اجرای مأموریت دیپلماتیک حوزهی قفقاز، آسیای میانه و شبهجزیرهی هند باقیمانده است که بیتأثیر خواهد بود.
ایران چگونه پاسخ میدهد؟ گزارش اندیشکده مطالعات جهان اسلام پیرامون واکنش ایران به یک ترور/ برای مطالعه عضو کانال شوید.
@ircwis
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
ایران چگونه پاسخ میدهد؟ گزارش اندیشکده مطالعات جهان اسلام پیرامون واکنش ایران به یک ترور/ برای مطالعه عضو کانال شوید. @ircwis
عملیات ترور علیه شهید فخری زاده با موجی از مطالبه عملیات واکنشی همراه بود، اندیشکده مطالعات جهان اسلام دو سناریوی محتمل ایران را در واکنش به عملیات انجام شده مورد بررسی قرار داده است. جهت مطالعه از لینک زیر استفاده کنید.
http://cwis.ir/fa/news-details/1675/
http://cwis.ir/fa/news-details/1675/
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
پاسخ ایران به یک ترور چگونه است؟
عملیات ترور علیه شهید فخری زاده با موجی از مطالبه عملیات واکنشی همراه بود، دو سناریوی محتمل مورد بررسی قرار گرفته است.
اندیشکده مطالعات جهان اسلام pinned «عملیات ترور علیه شهید فخری زاده با موجی از مطالبه عملیات واکنشی همراه بود، اندیشکده مطالعات جهان اسلام دو سناریوی محتمل ایران را در واکنش به عملیات انجام شده مورد بررسی قرار داده است. جهت مطالعه از لینک زیر استفاده کنید. http://cwis.ir/fa/news-details/1675/»
یک سفر و چند پیام/ ابعاد سفر مخفیانه ی پوتین به سوریه چه بود؟
تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید .
@ircwis
تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید .
@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
یک سفر و چند پیام/ ابعاد سفر مخفیانه ی پوتین به سوریه چه بود؟ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید . @ircwis
✍🏻 ابعاد سفر مخفیانه ی پوتین به سوریه چه بود
رئیس جمهوری روسیه در مصاحبه با کانال روسیه 1 به مناسبت ایام کریسمس ضمن تعجب از احترام مسلمان به جایگاه یوحنا معمدان از سفر خود به سوریه خبر داد. هرچند منابع روسی از انتشار جزئیات این سفر اطلاعاتی منتشر نکردند اما این سفر به عنوان یکی از مهمترین اقدامات چند سال اخیر رئیس جمهوری روسیه میتوان یاد کرد.
یک/ همانطور که در مقدمه آمده این سفر از نظر ژئوپلتیک اهمیت بالایی دارد. از یک سودولت آمریکا به تحولات داخلی مشغول است و از سوی دیگر تزاحم مقاومت و آمریکا به تعارض فیزیکی رسیده است. در چنین شرایطی روسیه سطح بازیگری خود را در غرب آسیا به ویژه سوریه افزایش داده و به نظر نمی رسد مسئله ی سوریه از نظر جایگاه و اولویت برای روس ها تغییری پیدا کرده باشد. این سفر حتما در حوزه ی امنیتی و سیاسی به ویژه اقتصاد منطقه ای دارای اهمیت است و از این منظر روسیه به دنبال افزایش بازیگری در منطقه خواهد بود. به ویژه آنکه آمریکایی ها از سوی محور مقاومت برای خروج از غرب آسیا تحت فشار هستند و این موضوع میتواند به نقش فعال تر روسیه در این منطقه کمک کند.
دو/ این سفر حاوی پیام مهم و آشکاری به بازیگران داخلی سوریه نیز هست. روسیه تمام قد پشت اسد ایستاده و این دیدار بر خلاف گمانه زنی هایی که پیش تر مطرح بود، اشاره به حمایت مسکو از دمشق دارد. پیش تر بعضی از منابع بر رفتن اسد از قدرت تاکید داشتند اما این سفر نشان داد پوتین با دیدار و ملاقات از اسد، بر ماندن او در قدرت و افزایش سطح محبوبیت اجتماعی اش حساب باز کرده است.
سه/ متاسفانه باید اذعان نمود بر خلاف حضور میدانی ایران، تهران از ظرفیت بین المللی سوریه استفاده چندانی نکرده است. هرچند خبرها از انعقاد قراردادهای مختلف اقتصادی میان تهران – دمشق حاکی است؛ اما پس از گذشت 9 سال از بحران سوریه هنوز هیچ رئیس جمهوری از تهران به سوریه سفر نکرده و با اسد در خاک آن دیدار نداشته است. بنابر تجربه و شواهد میدانی، مردم سوریه با انتشار این دیدار به طور حتم خاطره ی خوبی از روسیه در ذهنشان نقش خواهد بست و پوتین با این کار توانست جایگاه و وضعیت محبوبیت دولت روسیه را در سوریه افزایش دهد.
باید اذعان نمود، سفر پوتین یک سفر تاریخی است. این سفر حمایت تمام قد دولت روسیه را از سوریه نشان داد و هماینطور که به نظر می رسد روسیه قرار است در پرونده ی سوریه نقش بیشتری بازی کند. باید منتظر ماند و دید در چند روز آینده دولت سوریه نسبت به این سفر و ابعاد آن چه واکنشی نشان خواهد داد. با این حال ماندن روس ها در سوریه قطعی خواهد شد و پوتین از بازیگری در سوریه راضی است.
@ircwis
رئیس جمهوری روسیه در مصاحبه با کانال روسیه 1 به مناسبت ایام کریسمس ضمن تعجب از احترام مسلمان به جایگاه یوحنا معمدان از سفر خود به سوریه خبر داد. هرچند منابع روسی از انتشار جزئیات این سفر اطلاعاتی منتشر نکردند اما این سفر به عنوان یکی از مهمترین اقدامات چند سال اخیر رئیس جمهوری روسیه میتوان یاد کرد.
یک/ همانطور که در مقدمه آمده این سفر از نظر ژئوپلتیک اهمیت بالایی دارد. از یک سودولت آمریکا به تحولات داخلی مشغول است و از سوی دیگر تزاحم مقاومت و آمریکا به تعارض فیزیکی رسیده است. در چنین شرایطی روسیه سطح بازیگری خود را در غرب آسیا به ویژه سوریه افزایش داده و به نظر نمی رسد مسئله ی سوریه از نظر جایگاه و اولویت برای روس ها تغییری پیدا کرده باشد. این سفر حتما در حوزه ی امنیتی و سیاسی به ویژه اقتصاد منطقه ای دارای اهمیت است و از این منظر روسیه به دنبال افزایش بازیگری در منطقه خواهد بود. به ویژه آنکه آمریکایی ها از سوی محور مقاومت برای خروج از غرب آسیا تحت فشار هستند و این موضوع میتواند به نقش فعال تر روسیه در این منطقه کمک کند.
دو/ این سفر حاوی پیام مهم و آشکاری به بازیگران داخلی سوریه نیز هست. روسیه تمام قد پشت اسد ایستاده و این دیدار بر خلاف گمانه زنی هایی که پیش تر مطرح بود، اشاره به حمایت مسکو از دمشق دارد. پیش تر بعضی از منابع بر رفتن اسد از قدرت تاکید داشتند اما این سفر نشان داد پوتین با دیدار و ملاقات از اسد، بر ماندن او در قدرت و افزایش سطح محبوبیت اجتماعی اش حساب باز کرده است.
سه/ متاسفانه باید اذعان نمود بر خلاف حضور میدانی ایران، تهران از ظرفیت بین المللی سوریه استفاده چندانی نکرده است. هرچند خبرها از انعقاد قراردادهای مختلف اقتصادی میان تهران – دمشق حاکی است؛ اما پس از گذشت 9 سال از بحران سوریه هنوز هیچ رئیس جمهوری از تهران به سوریه سفر نکرده و با اسد در خاک آن دیدار نداشته است. بنابر تجربه و شواهد میدانی، مردم سوریه با انتشار این دیدار به طور حتم خاطره ی خوبی از روسیه در ذهنشان نقش خواهد بست و پوتین با این کار توانست جایگاه و وضعیت محبوبیت دولت روسیه را در سوریه افزایش دهد.
باید اذعان نمود، سفر پوتین یک سفر تاریخی است. این سفر حمایت تمام قد دولت روسیه را از سوریه نشان داد و هماینطور که به نظر می رسد روسیه قرار است در پرونده ی سوریه نقش بیشتری بازی کند. باید منتظر ماند و دید در چند روز آینده دولت سوریه نسبت به این سفر و ابعاد آن چه واکنشی نشان خواهد داد. با این حال ماندن روس ها در سوریه قطعی خواهد شد و پوتین از بازیگری در سوریه راضی است.
@ircwis
✍🏻 اردوغان و خواب مجدد برای شمال سوریه و عراق
در حالی اردوغان در مصاحبه ای اعلام کرد احتمال حمله ی غافلگیرانه به شمال عراق علیه مواضع پ.ک.ک وجود دارد که ماه گذشته به مواضع کردها در اطراف منطقه ی عین عیسی حمله کرد. نیروهای ارتش ترکیه در حالی وارد مناطق الجبهل و المشیرفه شد که پیشتر نیروهای SDF پرچم ارتش سوریه را در این مناطق بلند کرد و این حمله در حقیقت توهین به دمشق و ارتش سوریه بود.
پیشتر نیز ترکیه بدون توجه به اعلام دولت سوریه وارد مناطقی از استان حلب، الرقه و الحسکه شد و عملا طرح پرواز ممنوع خود را در شمال سوریه پیاده کرد. هدف از این حملات جادهی نیروهای تروریستی موسوم به مسلحین در این نوار و تحت فشار قرار دادن شهروندان کرد در نوار جنوبی ترکیه است.
اردوغان خوب میداند چالش های پیش رو برای ارتش این کشور بیش از آن چیزی است که آنکارا تصور می کرد و عملا ارتش ترکیه در شرایط بدی قرار دارد. درگیری ها در سوریه، عراق، ناامنی مرزی و مقابله با پ.ک.ک، حضور در آذربایجان و محور قره باغ، پرونده ی پرحاشیه ی قطر، جنجال های اخیر در تونس و حضور نظامی در لیبی و محور درگیری ها در قبرس، عملا ارتش ترکیه را خسته ساخته است. البته کارشناسان امنیت داخلی ترکیه معتقدند تصمیم گیری هوشمند اردوغان عملا ارتش را از فاز سیاسی خارج کرده و با مشغول سازی مدیریت ارتش، نیروهای نظامی ترکیه قادر به کودتای جدید نیستند و همه چیز برای امپراطوری بی رقیب اردوغان در لوای جمهوریت آماده است.
بعید نیست اردوغان در روزهای آتی برای جذب حمایت بایدن دست به تصمیمات غیرهوشمند در منطقه بزند. تحرکات ارتش ترکیه نشان میدهد این نیروی نظامی آماده ی درگیری جدید در منطقه است و پس از دعوت نشدن اردوغان به اجلاسیه سه جانبه ی پوتین، عملا اردوغان احساس سرخوردگی سیاسی میکند و درگیر سازی ارتش و سخنرانی های طوفانی اردوغان پشت سر آن میتواند او را دوباره به سرخط اخبار منطقه ای باز گرداند. متاسفانه در سالهای اخیر روانشناسان سیاسی و کارشناسان مسائل غرب آسیا هیچگاه به طور دقیق مواضع و رفتار اردوغان را بازخوانی نکردند، با این حال شواهد نشان میدهد هرگاه برای مدتی اردوغان کنار زده می شود، آنکارا با یک تصمیم جنجالی به صدر اخبار غرب آسیا باز میگردد. / اندیشکده
@ircwis
در حالی اردوغان در مصاحبه ای اعلام کرد احتمال حمله ی غافلگیرانه به شمال عراق علیه مواضع پ.ک.ک وجود دارد که ماه گذشته به مواضع کردها در اطراف منطقه ی عین عیسی حمله کرد. نیروهای ارتش ترکیه در حالی وارد مناطق الجبهل و المشیرفه شد که پیشتر نیروهای SDF پرچم ارتش سوریه را در این مناطق بلند کرد و این حمله در حقیقت توهین به دمشق و ارتش سوریه بود.
پیشتر نیز ترکیه بدون توجه به اعلام دولت سوریه وارد مناطقی از استان حلب، الرقه و الحسکه شد و عملا طرح پرواز ممنوع خود را در شمال سوریه پیاده کرد. هدف از این حملات جادهی نیروهای تروریستی موسوم به مسلحین در این نوار و تحت فشار قرار دادن شهروندان کرد در نوار جنوبی ترکیه است.
اردوغان خوب میداند چالش های پیش رو برای ارتش این کشور بیش از آن چیزی است که آنکارا تصور می کرد و عملا ارتش ترکیه در شرایط بدی قرار دارد. درگیری ها در سوریه، عراق، ناامنی مرزی و مقابله با پ.ک.ک، حضور در آذربایجان و محور قره باغ، پرونده ی پرحاشیه ی قطر، جنجال های اخیر در تونس و حضور نظامی در لیبی و محور درگیری ها در قبرس، عملا ارتش ترکیه را خسته ساخته است. البته کارشناسان امنیت داخلی ترکیه معتقدند تصمیم گیری هوشمند اردوغان عملا ارتش را از فاز سیاسی خارج کرده و با مشغول سازی مدیریت ارتش، نیروهای نظامی ترکیه قادر به کودتای جدید نیستند و همه چیز برای امپراطوری بی رقیب اردوغان در لوای جمهوریت آماده است.
بعید نیست اردوغان در روزهای آتی برای جذب حمایت بایدن دست به تصمیمات غیرهوشمند در منطقه بزند. تحرکات ارتش ترکیه نشان میدهد این نیروی نظامی آماده ی درگیری جدید در منطقه است و پس از دعوت نشدن اردوغان به اجلاسیه سه جانبه ی پوتین، عملا اردوغان احساس سرخوردگی سیاسی میکند و درگیر سازی ارتش و سخنرانی های طوفانی اردوغان پشت سر آن میتواند او را دوباره به سرخط اخبار منطقه ای باز گرداند. متاسفانه در سالهای اخیر روانشناسان سیاسی و کارشناسان مسائل غرب آسیا هیچگاه به طور دقیق مواضع و رفتار اردوغان را بازخوانی نکردند، با این حال شواهد نشان میدهد هرگاه برای مدتی اردوغان کنار زده می شود، آنکارا با یک تصمیم جنجالی به صدر اخبار غرب آسیا باز میگردد. / اندیشکده
@ircwis
✍🏻 انسداد در لبنان، بحران در عراق
شیوع کرونا موج اعتراضات را در لبنان و عراق کاهش داد و عملا بیروت و بغداد در وضعیت سیاسی بدی قرار دارد. با انتخاب حریری به عنوان نخست وزیر مامور تشکیل کابینه، لبنان به شرایط پیچیده ی پیش از 2019 بازگشته و بعید به نظر می رسد حریری موفقیتی در تشکیل کابینه ی لبنان داشته باشد. منابع لبنانی خبر می دهند که حریری تحت فشار عربستان و فرانسه است. ضعف حریری و نبود پایگاه اجتماعی منسجم مانع اساسی برای کنار زدن جریان 8 مارس خواهد بود. فراموش نگردد در آخرین انتخابات مجلس نمایندگان لبنانی، این جریان 72 کرسی از 128 کرسی پارلمان را بدست آورد. البته زمزمه هایی هم وجود دارد که هنوز جدی نشده است. طرح انتخابات زودهنگام هرچند در بیروت مطرح است اما، بازیگران خارجی خوب میدانند شیوع کرونا، مشکلات اقتصادی لبنان و انفجار بندر بیروت تماما فرآیندهایی است که به ضرر آنها تمام می شود و نمیتوان نتایج نهایی صندوق انتخابات را به نفع آنان تغییر دهد. در چنین شرایطی انسداد سیاسی در لبنان به بالاترین سطح خود رسیده و بعید نیست در شرایطی که وضعیت شیوع کرونا در لبنان نگران کننده است، شاهد موج جدیدی از حملات داعش و اعتراضات جوکری باشیم. بموضوع که میتواند به تغییر نظام سیاسی لبنان در مدت نزدیک سرعت دهد. پروژه ای که از سال 2011 به این سو با هر شرایطی بود به عنوان یک گزینه ی مطرح است و البته تا حدودی شکست خورده است.
در طرف دیگر جوکر های عراقی با تشکیل حزب عملا وارد فرایند انتخابات شدند. هرچند انتخابات عراق قرار نیست به این زودی ها برگزار شود و به احتمال زیاد الکاظمی با سخت تر کردن شرایط بعید است به انتخابات آبان 1400 راضی شود؛ اما باید گفت شرایط عراق در وضعیتی قرار دارد که نمی توان گزینه ی جدیدی را روی کارآورد. الکاظمی خوب میداند یک نخست وزیر دوران گذار است و با برگزاری انتخابات به سبب مشخص نبودن هویت حزبی اش، به زودی از صحنه ی سیاست ورزی عراق کنار گذاشته خواهد شد. کارشناسان معتقدند افزایش ناآرامی های اخیرعراق به همین سبب است تا زمینه برای برگزاری انتخابات تهیه نگردد و به بهانه ی نبود امنیت، انتخابات به تعویق افتد. از طرفی دیگر هدف گذاری آمریکایی ها در عراق عدم برگزاری انتخابات است و تنها راه رسیدن به دولتی غیر همسو با مقاومت، تغییر قانون اساسی است. آمریکایی ها وضع نامناسبی در عراق دارند و حملات گروه های مخالف آنان افزایش یافته است. در پشتیبانی زمینی و انتقال تجهیزات لجستیکی دچار چالش شدند و با افزایش حملات ماندن در عراق براب آنها هزینه ای به مراتب بیشتر از 2010 است. در آن سال آمریکایی ها با نیروی منسجم در عراق مواجه نبودند اما در سال 2020 و 2021، نه تنها این نیروی سازمان یافته و منسجم شکل گرفته بلکه در جنگ با داعش پیروزی های بزرگی به دست آورده است.
بررسی کارشناسان اندیشکده نشان میدهد وضعیت عراق و لبنان در بدترین شرایط از سال 2018 به این سو قرار دارد و سناریوی غرب برای تلخ سازی پیروزی مقاومت در سال 2018 ( انتخابات لبنان و عراق) از طرح ریزی به اجرا رسیده است. بعید نیست در روزهای آینده شاهد پیچیده شدن وضعیت عراق و لبنان باشیم. با این حال هنوز مشخص نیست آرایش محور مقاومت در این بحران و انسداد سیاسی چیست اما شیوع کرونا به سکون دو طرف و درگیری ها افزوده است.
@ircwis
شیوع کرونا موج اعتراضات را در لبنان و عراق کاهش داد و عملا بیروت و بغداد در وضعیت سیاسی بدی قرار دارد. با انتخاب حریری به عنوان نخست وزیر مامور تشکیل کابینه، لبنان به شرایط پیچیده ی پیش از 2019 بازگشته و بعید به نظر می رسد حریری موفقیتی در تشکیل کابینه ی لبنان داشته باشد. منابع لبنانی خبر می دهند که حریری تحت فشار عربستان و فرانسه است. ضعف حریری و نبود پایگاه اجتماعی منسجم مانع اساسی برای کنار زدن جریان 8 مارس خواهد بود. فراموش نگردد در آخرین انتخابات مجلس نمایندگان لبنانی، این جریان 72 کرسی از 128 کرسی پارلمان را بدست آورد. البته زمزمه هایی هم وجود دارد که هنوز جدی نشده است. طرح انتخابات زودهنگام هرچند در بیروت مطرح است اما، بازیگران خارجی خوب میدانند شیوع کرونا، مشکلات اقتصادی لبنان و انفجار بندر بیروت تماما فرآیندهایی است که به ضرر آنها تمام می شود و نمیتوان نتایج نهایی صندوق انتخابات را به نفع آنان تغییر دهد. در چنین شرایطی انسداد سیاسی در لبنان به بالاترین سطح خود رسیده و بعید نیست در شرایطی که وضعیت شیوع کرونا در لبنان نگران کننده است، شاهد موج جدیدی از حملات داعش و اعتراضات جوکری باشیم. بموضوع که میتواند به تغییر نظام سیاسی لبنان در مدت نزدیک سرعت دهد. پروژه ای که از سال 2011 به این سو با هر شرایطی بود به عنوان یک گزینه ی مطرح است و البته تا حدودی شکست خورده است.
در طرف دیگر جوکر های عراقی با تشکیل حزب عملا وارد فرایند انتخابات شدند. هرچند انتخابات عراق قرار نیست به این زودی ها برگزار شود و به احتمال زیاد الکاظمی با سخت تر کردن شرایط بعید است به انتخابات آبان 1400 راضی شود؛ اما باید گفت شرایط عراق در وضعیتی قرار دارد که نمی توان گزینه ی جدیدی را روی کارآورد. الکاظمی خوب میداند یک نخست وزیر دوران گذار است و با برگزاری انتخابات به سبب مشخص نبودن هویت حزبی اش، به زودی از صحنه ی سیاست ورزی عراق کنار گذاشته خواهد شد. کارشناسان معتقدند افزایش ناآرامی های اخیرعراق به همین سبب است تا زمینه برای برگزاری انتخابات تهیه نگردد و به بهانه ی نبود امنیت، انتخابات به تعویق افتد. از طرفی دیگر هدف گذاری آمریکایی ها در عراق عدم برگزاری انتخابات است و تنها راه رسیدن به دولتی غیر همسو با مقاومت، تغییر قانون اساسی است. آمریکایی ها وضع نامناسبی در عراق دارند و حملات گروه های مخالف آنان افزایش یافته است. در پشتیبانی زمینی و انتقال تجهیزات لجستیکی دچار چالش شدند و با افزایش حملات ماندن در عراق براب آنها هزینه ای به مراتب بیشتر از 2010 است. در آن سال آمریکایی ها با نیروی منسجم در عراق مواجه نبودند اما در سال 2020 و 2021، نه تنها این نیروی سازمان یافته و منسجم شکل گرفته بلکه در جنگ با داعش پیروزی های بزرگی به دست آورده است.
بررسی کارشناسان اندیشکده نشان میدهد وضعیت عراق و لبنان در بدترین شرایط از سال 2018 به این سو قرار دارد و سناریوی غرب برای تلخ سازی پیروزی مقاومت در سال 2018 ( انتخابات لبنان و عراق) از طرح ریزی به اجرا رسیده است. بعید نیست در روزهای آینده شاهد پیچیده شدن وضعیت عراق و لبنان باشیم. با این حال هنوز مشخص نیست آرایش محور مقاومت در این بحران و انسداد سیاسی چیست اما شیوع کرونا به سکون دو طرف و درگیری ها افزوده است.
@ircwis