✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
رمضان است ماه صوم و صلات
ماه جود و کرامت و خيرات
خانة هر کسي کريم تر است
مي شود کعبه، کعبة حاجات
در مدينه عجب هياهويي است
درِ اين خانه اکثر اوقات
ولي امشب قيامت دگري ست
که چنين جلوه گر شده برکات
حسن بن علي پدر شده است
نذر لبخند قاسمش صلوات
در جمال و جلال و يکتايي
آيه آیه تجلّي حسنات
زمزم و سلسبيل مي نوشند
از لبش جرعه جرعه آب حيات
چشمهايش بهشت اهل ولا
پلک هايش گشوده باب نجات
دست ابن الکريم مي بخشد
به گدايش دوباره برگ برات
امشبي همسفر شدم با ماه
مقصدم کربلاست! بسم الهز
در نگاهت فروغ توحيد است
چشم هايت دو چشمه خورشيد است
هر نگاه پر از صلابت تو
در حرم روشناي اميد است
با تماشاي قامتت، ارباب
پدرت را کنار خود ديده است
کوه عزم و اراده اي قاسم!
در دلت شور عشق، جاويد است
نورِ حُسن و حماسة مولا
بر قد و قامت تو تابيده ست
دمي از رخ نقاب را بردار
پردة آفتاب را بردار
مشق کردي خروش ايمان را
اين شکوه بدون پايان را
آفريدي ميانة ميدان
رزم مولايي نمايان را
پسر تکسوار صبح جمل
زير و رو کرده اي تو ميدان را
صد چو أزرق غبار يک قدمت
بنگر اين لشکر گريزان را
تيغ اگر بر کشي شبيه عمو
به لجام آوري تو طوفان را
قامت تو اگر چه بي زره است
تيغت آن ابروان پر گره است
کام خشکت پر از عسل شده است
چشم تو چشمة غزل شده است
شيوه هاي نبرد حيدريات
طرحي از عرصة جمل شده است
مادرت «إن يکاد» مي خواند
پسر مجتبي چه يل شده است
شوق پرواز را همه ديدند
در نگاهي که بي بدل شده است
در هواي امام لب تشنه
جان فشاني تو مثل شده است
از ازل با خدات يکدله اي
تا وصالش نمانده فاصله اي
راوي داغ تو نسيم شده
پيکرت دشت يا کريم شده
بيکران است وسعت قلبت
داغ هايت اگر عظيم شده
چيزي از پيکرت نمانده دگر
بسکه دلجويي از يتيم شده
همه با اسب هاي تازه نفس!
چقَدَر دشمنت رحيم شده!
اتفاقات تازه اي افتاد
نعل هم آمده سهيم شده
پيکرت در غبارها گم شد
در ميان سوارها گم شد
یوسف رحیمی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
#شعر_مذهبی
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
رمضان است ماه صوم و صلات
ماه جود و کرامت و خيرات
خانة هر کسي کريم تر است
مي شود کعبه، کعبة حاجات
در مدينه عجب هياهويي است
درِ اين خانه اکثر اوقات
ولي امشب قيامت دگري ست
که چنين جلوه گر شده برکات
حسن بن علي پدر شده است
نذر لبخند قاسمش صلوات
در جمال و جلال و يکتايي
آيه آیه تجلّي حسنات
زمزم و سلسبيل مي نوشند
از لبش جرعه جرعه آب حيات
چشمهايش بهشت اهل ولا
پلک هايش گشوده باب نجات
دست ابن الکريم مي بخشد
به گدايش دوباره برگ برات
امشبي همسفر شدم با ماه
مقصدم کربلاست! بسم الهز
در نگاهت فروغ توحيد است
چشم هايت دو چشمه خورشيد است
هر نگاه پر از صلابت تو
در حرم روشناي اميد است
با تماشاي قامتت، ارباب
پدرت را کنار خود ديده است
کوه عزم و اراده اي قاسم!
در دلت شور عشق، جاويد است
نورِ حُسن و حماسة مولا
بر قد و قامت تو تابيده ست
دمي از رخ نقاب را بردار
پردة آفتاب را بردار
مشق کردي خروش ايمان را
اين شکوه بدون پايان را
آفريدي ميانة ميدان
رزم مولايي نمايان را
پسر تکسوار صبح جمل
زير و رو کرده اي تو ميدان را
صد چو أزرق غبار يک قدمت
بنگر اين لشکر گريزان را
تيغ اگر بر کشي شبيه عمو
به لجام آوري تو طوفان را
قامت تو اگر چه بي زره است
تيغت آن ابروان پر گره است
کام خشکت پر از عسل شده است
چشم تو چشمة غزل شده است
شيوه هاي نبرد حيدريات
طرحي از عرصة جمل شده است
مادرت «إن يکاد» مي خواند
پسر مجتبي چه يل شده است
شوق پرواز را همه ديدند
در نگاهي که بي بدل شده است
در هواي امام لب تشنه
جان فشاني تو مثل شده است
از ازل با خدات يکدله اي
تا وصالش نمانده فاصله اي
راوي داغ تو نسيم شده
پيکرت دشت يا کريم شده
بيکران است وسعت قلبت
داغ هايت اگر عظيم شده
چيزي از پيکرت نمانده دگر
بسکه دلجويي از يتيم شده
همه با اسب هاي تازه نفس!
چقَدَر دشمنت رحيم شده!
اتفاقات تازه اي افتاد
نعل هم آمده سهيم شده
پيکرت در غبارها گم شد
در ميان سوارها گم شد
یوسف رحیمی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
#شعر_مذهبی
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
آیینه روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
حالاکه پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
از گوشه لبهات عسل می ریزد
مدهوش زباده ی بقایی قاسم
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از کنه جدایی قاسم
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
در کرب وبلا همه حرم دار شدند
آخر تو خودت بگو کجایی قاسم
گویا که حرم نداشتن ارث شماست
بی مرقد و بی صحن وسرایی قاسم
پشت سر تو دعای نجمه زیباست
از بسکه لطیف و دلربایی قاسم
تووارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب وبلایی قاسم
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
در عرش برای تو علی کف زده است
تووارث شاه لافتایی قاسم
☀️
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتا ده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تورا کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خودرا می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
قاسم نعمتی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
آیینه روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
حالاکه پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
از گوشه لبهات عسل می ریزد
مدهوش زباده ی بقایی قاسم
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از کنه جدایی قاسم
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
در کرب وبلا همه حرم دار شدند
آخر تو خودت بگو کجایی قاسم
گویا که حرم نداشتن ارث شماست
بی مرقد و بی صحن وسرایی قاسم
پشت سر تو دعای نجمه زیباست
از بسکه لطیف و دلربایی قاسم
تووارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب وبلایی قاسم
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
در عرش برای تو علی کف زده است
تووارث شاه لافتایی قاسم
☀️
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتا ده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تورا کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خودرا می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
قاسم نعمتی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
یک چشمه از عنایت چشم شما ، عسل
خوش رنگ تر از سُرخی رنگ طلا ، عسل
بِسمِ اللّه است ذکر شروع عریضه ها
امّا شروع می شود این شعر با ، عسل
امشب من از سبوی لبت باده می خورم
شیرین نموده تلخی کام مرا ، عسل
چون کودکی که خوب بچسبد به مادرش
چسبد ز دست پاک تو بر کام ما ، عسل
پس بر کویر قلب خرابم عسل بریز
در ساغرم به جای شرابم عسل بریز
جای دوات جوهر قرآنمان ، عسل
امضای پای برگه ی ایمانمان ، عسل
دیگر نیاز نیست به قند و به نیشکر
چون هست جای قند به قندانمان ، عسل
دیگر نمی رویم سُراغ طبیب ها
درمان حال و روز پریشانمان ، عسل
این از خواص باده ی إبن الکریم هاست
گر می چکد ز کاسه چشمانمان ، عسل
جای شراب ما ، ز عسل مست می شویم
با یاد إبن شیر جمل مست می شویم
امشب گرفته است حَسَن در بغل ، عسل
ذکر لبان او شُده اَحلا مِنْ ال ، عسل
بر نو عروس مادر سادّات ، از کرم
هدیه نموده خالق عزوَّجل ، عسل
بابا همین که از لب تو بوسه چید ، گفت:
شیرینیه دهان تو قند و عسل ، عسل
از بس که خوش سُخَن شُدی و خوش دهن شُدی
گشته کلام ناب تو ضرب المثل ، عسل
اَحلت ترین سُلاله ی زهرا خوش آمدی
شاگرد رزم حضرت سقّا خوش آمدی
وقتی به روی دست پدر خنده می کُنی
زیبا رُخان عصر تو شرمنده می کُنی
از بس که رفته ای تو به مادر بزرگ خویش
نام و نشان فاطمه را زنده می کُنی
هم چون پدر نفوذ نگاه تو محشر است
این بنده زاده را ، به نظر ،بنده می کُنی
امشب اگر که پا به سر چشم من نَهی
قلب مرا ز مِهر خود آکنده می کُنی
ما را بیا برای خودت انتخاب کن
نانی بده به دست گدا و ثواب کن
بابا اگر نبود ، عمو تکیه گاه توست
او زُهره است و مُشتَری یک نگاه توست
رُخسار خود بپوش مبادا نظر شوی
زیبا شُدی چقدر ، همین اشتباه توست
اذن از عمو گرفتی و رفتی به قتلگاه
در بین خیمه عمه تو چشم به راه توست
دیگر رسیده لحظه ی وصل تو با پدر
دیگر فضای دشت پُر از سوز و آه توست
بی غیرتان کمر به قتال تو بسته اند
آن شیشه ی پُر از عسلت را شکسته اند
محمد قانع
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
یک چشمه از عنایت چشم شما ، عسل
خوش رنگ تر از سُرخی رنگ طلا ، عسل
بِسمِ اللّه است ذکر شروع عریضه ها
امّا شروع می شود این شعر با ، عسل
امشب من از سبوی لبت باده می خورم
شیرین نموده تلخی کام مرا ، عسل
چون کودکی که خوب بچسبد به مادرش
چسبد ز دست پاک تو بر کام ما ، عسل
پس بر کویر قلب خرابم عسل بریز
در ساغرم به جای شرابم عسل بریز
جای دوات جوهر قرآنمان ، عسل
امضای پای برگه ی ایمانمان ، عسل
دیگر نیاز نیست به قند و به نیشکر
چون هست جای قند به قندانمان ، عسل
دیگر نمی رویم سُراغ طبیب ها
درمان حال و روز پریشانمان ، عسل
این از خواص باده ی إبن الکریم هاست
گر می چکد ز کاسه چشمانمان ، عسل
جای شراب ما ، ز عسل مست می شویم
با یاد إبن شیر جمل مست می شویم
امشب گرفته است حَسَن در بغل ، عسل
ذکر لبان او شُده اَحلا مِنْ ال ، عسل
بر نو عروس مادر سادّات ، از کرم
هدیه نموده خالق عزوَّجل ، عسل
بابا همین که از لب تو بوسه چید ، گفت:
شیرینیه دهان تو قند و عسل ، عسل
از بس که خوش سُخَن شُدی و خوش دهن شُدی
گشته کلام ناب تو ضرب المثل ، عسل
اَحلت ترین سُلاله ی زهرا خوش آمدی
شاگرد رزم حضرت سقّا خوش آمدی
وقتی به روی دست پدر خنده می کُنی
زیبا رُخان عصر تو شرمنده می کُنی
از بس که رفته ای تو به مادر بزرگ خویش
نام و نشان فاطمه را زنده می کُنی
هم چون پدر نفوذ نگاه تو محشر است
این بنده زاده را ، به نظر ،بنده می کُنی
امشب اگر که پا به سر چشم من نَهی
قلب مرا ز مِهر خود آکنده می کُنی
ما را بیا برای خودت انتخاب کن
نانی بده به دست گدا و ثواب کن
بابا اگر نبود ، عمو تکیه گاه توست
او زُهره است و مُشتَری یک نگاه توست
رُخسار خود بپوش مبادا نظر شوی
زیبا شُدی چقدر ، همین اشتباه توست
اذن از عمو گرفتی و رفتی به قتلگاه
در بین خیمه عمه تو چشم به راه توست
دیگر رسیده لحظه ی وصل تو با پدر
دیگر فضای دشت پُر از سوز و آه توست
بی غیرتان کمر به قتال تو بسته اند
آن شیشه ی پُر از عسلت را شکسته اند
محمد قانع
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
هرشب و روز انجمن قاسم !
با تب و تاب و حُسن ظن قاسم!
مینویسم مکررا قاسم !
که تویی مقتدای من قاسم!
هم حسینی و هم حسن قاسم!
به کمر شال مصطفی داری
نور زهرا و مرتضی داری
رأفتت را ز مجتبی داری
خلق و خوی حسین را داری
آینه دار پنج تن قاسم !
بسم رب الرحیم مثل حسن
به تو دل میدهیم مثل حسن
سفره داری عظیم مثل حسن
تو کریمی کریم مثل حسن
تو دو روحی به یک بدن قاسم!
حسنیون که عاشقان تو اند
همگی ریزه خوار خوان تو اند
شهدا نیز رهروان تو اند
نوجوانان مقلدان تو اند
مرجع هر چه سینه زن قاسم !
کار داریم فی المثل به لبت
پاسخ جامع علل به لبت
عالمی خیره از ازل به لبت
"موت احلی من العسل" به لبت
فاتح قلعه ی سخن قاسم !
دشت مبهوت از ابتکار تو است
لشگری عاجز از مهار تو است
محو جولان ذوالفقار تو است
ازرق شامیان شکار تو است
برو در جنگ تن به تن قاسم!
بی گمان که حریف هر چه یلی
متبحر به نحوه ی جدلی
پسر شیر فاتح جملی
وارث تیغ ذوالفقار علی
ریشه ی کفر را بزن قاسم !
با رجزهات دلبری کردی
سیزده ساله حیدری کردی
کربلا فتح خیبری کردی
تیغ در دست محشری کردی
ای جوانمرد صف شکن قاسم!
پنجه در زلف پیچ و تاب نده
مرگ را با شعف جواب نده
قول برگشت بی حساب نده
اینقدر خویش را عذاب نده
دیگر از خیمه دل بکن قاسم!
غصه ات غصه ی کمی ست مگر!؟
مانع رفتن تو کیست مگر !؟
در وجود تو شوق چیست مگر!؟
زره اندازه ی تو نیست مگر!؟
که به تن کرده ای کفن قاسم!؟
میروی ای یتیم می افتی
پیش پای نسیم می افتی
در بلایی عظیم می افتی
آی سیب دو نیم ! می افتی
با دلی غرق در محن قاسم!
وای از آن لحظه که عمویت دید
سنگ ها را به جستجویت دید
حمله ی نیزه را به سویت دید
مرکبی در کمین رویت دید
رد نعل است بر دهن قاسم !؟
علیرضا خاکساری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
هرشب و روز انجمن قاسم !
با تب و تاب و حُسن ظن قاسم!
مینویسم مکررا قاسم !
که تویی مقتدای من قاسم!
هم حسینی و هم حسن قاسم!
به کمر شال مصطفی داری
نور زهرا و مرتضی داری
رأفتت را ز مجتبی داری
خلق و خوی حسین را داری
آینه دار پنج تن قاسم !
بسم رب الرحیم مثل حسن
به تو دل میدهیم مثل حسن
سفره داری عظیم مثل حسن
تو کریمی کریم مثل حسن
تو دو روحی به یک بدن قاسم!
حسنیون که عاشقان تو اند
همگی ریزه خوار خوان تو اند
شهدا نیز رهروان تو اند
نوجوانان مقلدان تو اند
مرجع هر چه سینه زن قاسم !
کار داریم فی المثل به لبت
پاسخ جامع علل به لبت
عالمی خیره از ازل به لبت
"موت احلی من العسل" به لبت
فاتح قلعه ی سخن قاسم !
دشت مبهوت از ابتکار تو است
لشگری عاجز از مهار تو است
محو جولان ذوالفقار تو است
ازرق شامیان شکار تو است
برو در جنگ تن به تن قاسم!
بی گمان که حریف هر چه یلی
متبحر به نحوه ی جدلی
پسر شیر فاتح جملی
وارث تیغ ذوالفقار علی
ریشه ی کفر را بزن قاسم !
با رجزهات دلبری کردی
سیزده ساله حیدری کردی
کربلا فتح خیبری کردی
تیغ در دست محشری کردی
ای جوانمرد صف شکن قاسم!
پنجه در زلف پیچ و تاب نده
مرگ را با شعف جواب نده
قول برگشت بی حساب نده
اینقدر خویش را عذاب نده
دیگر از خیمه دل بکن قاسم!
غصه ات غصه ی کمی ست مگر!؟
مانع رفتن تو کیست مگر !؟
در وجود تو شوق چیست مگر!؟
زره اندازه ی تو نیست مگر!؟
که به تن کرده ای کفن قاسم!؟
میروی ای یتیم می افتی
پیش پای نسیم می افتی
در بلایی عظیم می افتی
آی سیب دو نیم ! می افتی
با دلی غرق در محن قاسم!
وای از آن لحظه که عمویت دید
سنگ ها را به جستجویت دید
حمله ی نیزه را به سویت دید
مرکبی در کمین رویت دید
رد نعل است بر دهن قاسم !؟
علیرضا خاکساری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
غزال مجتبی امشب نگاهی از غزل دارد
بهشت خانه ی مولا بهاری در بغل دارد
صراط مستقیم است او قرار هر دل مست او
کریم بن کریم است او کرامات از ازل دارد
برای دیدن رویش به عشق جعد گیسویش
رسیدن بر سر کویش جهان جنگ و جدل دارد
خوشی هر سرانجامی من و دنیای ناکامی
خدایا!! بر لبش جامی لبالب از عسل دارد
بهار سبزه ی چشمش نگین خالص یشمش
امان از لحظه ی خشمش غضب هایش اجل دارد
عزیز فاطمی صولت امیر حیدری هیبت
زمین می لرزد از وحشت به زیر پا گسل دارد
امید مرد و زن قاسم ؛ دوای درد من قاسم
اذان گوی حسن قاسم دم خیرالعمل دارد
عجب روی دلارایی چه رعنا قد و بالایی
عجب میراث زیبایی از آقای جمل دارد
نگاهش اوج بیداری عجب اخلاص سرشاری
فدایی های بسیاری میان هر محل دارد
میان کربلا اما تنش افتاده زیر پا
به شوق دیدن بابا نوای العجل دارد
جوان سیزده ساله نمازش داغی از لاله
به خون خویش با ناله قنوتی بی بدل دارد
اسماعیل شبرنگ
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
غزال مجتبی امشب نگاهی از غزل دارد
بهشت خانه ی مولا بهاری در بغل دارد
صراط مستقیم است او قرار هر دل مست او
کریم بن کریم است او کرامات از ازل دارد
برای دیدن رویش به عشق جعد گیسویش
رسیدن بر سر کویش جهان جنگ و جدل دارد
خوشی هر سرانجامی من و دنیای ناکامی
خدایا!! بر لبش جامی لبالب از عسل دارد
بهار سبزه ی چشمش نگین خالص یشمش
امان از لحظه ی خشمش غضب هایش اجل دارد
عزیز فاطمی صولت امیر حیدری هیبت
زمین می لرزد از وحشت به زیر پا گسل دارد
امید مرد و زن قاسم ؛ دوای درد من قاسم
اذان گوی حسن قاسم دم خیرالعمل دارد
عجب روی دلارایی چه رعنا قد و بالایی
عجب میراث زیبایی از آقای جمل دارد
نگاهش اوج بیداری عجب اخلاص سرشاری
فدایی های بسیاری میان هر محل دارد
میان کربلا اما تنش افتاده زیر پا
به شوق دیدن بابا نوای العجل دارد
جوان سیزده ساله نمازش داغی از لاله
به خون خویش با ناله قنوتی بی بدل دارد
اسماعیل شبرنگ
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
باز بوی بهار آمده است
سینه ها را قرار آمده است
چشمه جاری کرامت حق
از دل کوهسار آمده است
سفره دار مدینه را امشب
پسری گلعذار آمده است
که برای کریم آل عبا
سند افتخار آمده است
مژده بر نسل نوجوان بدهید
که به آنها نگار آمده است
باز هم لطف حق عظیم آمد
پسر حضرت کریم آمد
تا که چشمان خویش وا میکرد
ملک از ذوق جان فدا میکرد
هرچه دل بود با خودش می برد
در مسیر خدا رها میکرد
حسن آن شب ز شوق تا خود صبح
به همه سائلان عطا میکرد
مادرش هم کنار گهواره
تا زمان سحر دعا میکرد
وقت خوابش برای لالایی
فقط عباس را صدا میکرد
هرکه در کوی عشق عازم شد
بخدا که گدای قاسم شد
ما تو را از همان ازل دیدیم
چشمهای تو را غزل دیدیم
کهکشان تو را رصد کردیم
قمر و زهره و زحل دیدیم
تا به میدان طف درخشیدی
روی لب های تو عسل دیدیم
در دل کارزار عاشورا
تا تورا گرم در جدل دیدیم . . .
. . . در سپیدی چشمهای حسین
خاطرات یل جمل دیدیم
ضرب دست تو کار دشمن ساخت
ازرق شام را ز پا انداخت
پدرت گوشوار عرش خداست
مادر تو عروس آل عباست
طینتت نور و کوثر و یاس است
چونکه مادربزرگ تو زهراست
نوه ی حیدری و این صفتت
از شگرد نبرد تو پیداست
خوش به حالت که عمه ات زینب
و عمویت امام عاشوراست
قاسمی و پسر عموهایت
اکبر و اصغر و امام دعاست
در فرار از تو دشمنت رذل است
چونکه استاد تو اباالفضل است
عشق از واژه های نابت بود
مبحث اصلی کتابت بود
سیزده ساله رهبر عشقی
کربلا اوج انقلابت بود
جانفدا کردنت به پای عمو
از دعاهای مستجابت بود
آن بلای عظیم عاشورا
نه قضا بلکه انتخابت بود
پای تو بر رکاب اگر نرسید
بالهای ملک رکابت بود
فصل سرد مرا بهاری کن
مثل بابات سفره داری کن
محمد بياباني
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
باز بوی بهار آمده است
سینه ها را قرار آمده است
چشمه جاری کرامت حق
از دل کوهسار آمده است
سفره دار مدینه را امشب
پسری گلعذار آمده است
که برای کریم آل عبا
سند افتخار آمده است
مژده بر نسل نوجوان بدهید
که به آنها نگار آمده است
باز هم لطف حق عظیم آمد
پسر حضرت کریم آمد
تا که چشمان خویش وا میکرد
ملک از ذوق جان فدا میکرد
هرچه دل بود با خودش می برد
در مسیر خدا رها میکرد
حسن آن شب ز شوق تا خود صبح
به همه سائلان عطا میکرد
مادرش هم کنار گهواره
تا زمان سحر دعا میکرد
وقت خوابش برای لالایی
فقط عباس را صدا میکرد
هرکه در کوی عشق عازم شد
بخدا که گدای قاسم شد
ما تو را از همان ازل دیدیم
چشمهای تو را غزل دیدیم
کهکشان تو را رصد کردیم
قمر و زهره و زحل دیدیم
تا به میدان طف درخشیدی
روی لب های تو عسل دیدیم
در دل کارزار عاشورا
تا تورا گرم در جدل دیدیم . . .
. . . در سپیدی چشمهای حسین
خاطرات یل جمل دیدیم
ضرب دست تو کار دشمن ساخت
ازرق شام را ز پا انداخت
پدرت گوشوار عرش خداست
مادر تو عروس آل عباست
طینتت نور و کوثر و یاس است
چونکه مادربزرگ تو زهراست
نوه ی حیدری و این صفتت
از شگرد نبرد تو پیداست
خوش به حالت که عمه ات زینب
و عمویت امام عاشوراست
قاسمی و پسر عموهایت
اکبر و اصغر و امام دعاست
در فرار از تو دشمنت رذل است
چونکه استاد تو اباالفضل است
عشق از واژه های نابت بود
مبحث اصلی کتابت بود
سیزده ساله رهبر عشقی
کربلا اوج انقلابت بود
جانفدا کردنت به پای عمو
از دعاهای مستجابت بود
آن بلای عظیم عاشورا
نه قضا بلکه انتخابت بود
پای تو بر رکاب اگر نرسید
بالهای ملک رکابت بود
فصل سرد مرا بهاری کن
مثل بابات سفره داری کن
محمد بياباني
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
به ماه عاشقان یک مه دمیده
نگار دیگری از ره رسیده
دوباره شاخه ی طوبی غنچه ای داد
که روی باغبان آورده در یاد
دو چشم آسمان محو زمین شد
خریدار نگاری دل نشین شد
ملائک جملگی دل بی قرارند
به مستی زائر سیمای یارند
گلستان شد بهار آل هاشم
گل افشان شد جهان از روی قاسم
گلی عازم به گلزار و چمن شد
که نور هر دو چشمان حسن شد
پدر محو تماشای پسر بود
پسر مشتاق سیمای پدر بود
صبا گل بوسه ای از او گرفته
ز خجلت ماه عالم رو گرفته
سحر مشتاق و سرمست نسیمش
گرفته عطر و بو ، مشک از شمیمش
شکفته غنچه ی بستان زهرا
رسیده یوسف و جانان بابا
ملائک حلقه ی شادی بگیرند
به عشق نوگل نجمه اسیرند
تمام حوریان دلداده ی او
تمام آسمان سجاده ی او
دو چشم مست گل ها محرم او
دل هر گل بسوزد از غم او
به دشت کربلا غوغا نماید
که یاری گل زهرا نماید
تنش در خیمه قلبش عازم جنگ
به مادر شکوه دارد با دل تنگ
ببین مادر عمو اذنم نداده
مرا او در غم اکبر نهاده
امانت را گرفت از دست مادر
رود خندان به سوی ابن حیدر
چو پروانه بگیرد پر به سویش
ز سوز دل بگوید با عمویش
ببین بابا مرا بنموده رخصت
که یاری ات کنم در اوج غربت
بده دیگر مرا اذنم به رفتن
که مشتاق رخ بابا شدم من
جمالش یادگاری از حسن بود
نگین عشق و ماه انجمن بود
چو گرگان عزم قتلش را نمودند
همه سویش هجوم آورده بودند
میان خاک و خون گردیده غلطان
بگوید رفتم آخر ای عمو جان
شدم بر غربت عشقت فدایی
دگر رفتم عمو جانم کجایی
محمد مبشری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
به ماه عاشقان یک مه دمیده
نگار دیگری از ره رسیده
دوباره شاخه ی طوبی غنچه ای داد
که روی باغبان آورده در یاد
دو چشم آسمان محو زمین شد
خریدار نگاری دل نشین شد
ملائک جملگی دل بی قرارند
به مستی زائر سیمای یارند
گلستان شد بهار آل هاشم
گل افشان شد جهان از روی قاسم
گلی عازم به گلزار و چمن شد
که نور هر دو چشمان حسن شد
پدر محو تماشای پسر بود
پسر مشتاق سیمای پدر بود
صبا گل بوسه ای از او گرفته
ز خجلت ماه عالم رو گرفته
سحر مشتاق و سرمست نسیمش
گرفته عطر و بو ، مشک از شمیمش
شکفته غنچه ی بستان زهرا
رسیده یوسف و جانان بابا
ملائک حلقه ی شادی بگیرند
به عشق نوگل نجمه اسیرند
تمام حوریان دلداده ی او
تمام آسمان سجاده ی او
دو چشم مست گل ها محرم او
دل هر گل بسوزد از غم او
به دشت کربلا غوغا نماید
که یاری گل زهرا نماید
تنش در خیمه قلبش عازم جنگ
به مادر شکوه دارد با دل تنگ
ببین مادر عمو اذنم نداده
مرا او در غم اکبر نهاده
امانت را گرفت از دست مادر
رود خندان به سوی ابن حیدر
چو پروانه بگیرد پر به سویش
ز سوز دل بگوید با عمویش
ببین بابا مرا بنموده رخصت
که یاری ات کنم در اوج غربت
بده دیگر مرا اذنم به رفتن
که مشتاق رخ بابا شدم من
جمالش یادگاری از حسن بود
نگین عشق و ماه انجمن بود
چو گرگان عزم قتلش را نمودند
همه سویش هجوم آورده بودند
میان خاک و خون گردیده غلطان
بگوید رفتم آخر ای عمو جان
شدم بر غربت عشقت فدایی
دگر رفتم عمو جانم کجایی
محمد مبشری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
آمد ز ابر خیمه برون قرص روی ماه
وجه شبه به روی مَهَش، خور به صبحگاه
گویا که پا نهاده حسن در جمل، به راه
خیره به سوی او همه لشگر، همه سپاه
در قامتش قیامت کُبراست بنگرید
ابنُ الحسن کریم دو دنیاست بنگرید
بر عارض است زلف سیاهش شکن،شکن
لعل لبش چو سنگ عقیقی است در یمن
حتی نداشت خوود و زره بر سر و به تن
تنها ز پیروهن به تنش داشت یک کفن
آمد رجز به نام حسن خواند «یا حسن»
نامش به خاطر همگان ماند با حسن
استاد رزم هر که اباالفضل می شود
او یک تنه حریف دو صد رذل می شود
جانش به پای تیغ کجت بذل می شود
چون میکُشی تو،صاحب یک فضل می شود
دشمن اگر که أزْرَقِ شامی ست بهتر است
خونش حلال تو،که گمان می کند سر است
چون گل میان لشگر خار است،بی سپر
آخر، ز چشمْ زخمِ عدو خورد، او نظر
گردید تا که نیزه قسمت پهلوش،پس دگر
افتاده یاد کوچه و دیوار، یاد در
یک تن کجا و لشگر در دست حربه دار
زین غصّه هاست شه شده پای تو داغدار
دیگر تمام لشگر خود را صدا زدند
یک کوچه باز،گشت و تو را بی هوا زدند
شمشیر و تیر و دشنه به تو از جفا زدند
با کینه های بَدر و حُنین از قفا زدند
باران سنگ بود و تنِ آینه مثال
گشتی شبیه اکبر من ای حسن خصال
افتاد تا ز زین به زمین از سوی سما
با سینه ای که گشته لگدکوبِ اسب ها
لبْ هاش میخورد به هم امّا، چه بی صدا
زد یک صدا فقط ،که عمو جان... بیا، بیا
یکدم بیا و جوی عسل را ببین برم
بار دگر به دامن خود گیر، این سرم
شد خیمه گاه شه ز غمت، آه...غصه ناک
پا میکشی چرا به زمین، مانده ای به خاک
با یک دلی که مثل تنت گشته چاک،چاک
آمد عمو و خون ز رُخِ تو نمود پاک
از انکسارِ سینه دلی در شکست شد
دیگر کنار پیکر تو شه ز دست شد
وحید دکامین
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
آمد ز ابر خیمه برون قرص روی ماه
وجه شبه به روی مَهَش، خور به صبحگاه
گویا که پا نهاده حسن در جمل، به راه
خیره به سوی او همه لشگر، همه سپاه
در قامتش قیامت کُبراست بنگرید
ابنُ الحسن کریم دو دنیاست بنگرید
بر عارض است زلف سیاهش شکن،شکن
لعل لبش چو سنگ عقیقی است در یمن
حتی نداشت خوود و زره بر سر و به تن
تنها ز پیروهن به تنش داشت یک کفن
آمد رجز به نام حسن خواند «یا حسن»
نامش به خاطر همگان ماند با حسن
استاد رزم هر که اباالفضل می شود
او یک تنه حریف دو صد رذل می شود
جانش به پای تیغ کجت بذل می شود
چون میکُشی تو،صاحب یک فضل می شود
دشمن اگر که أزْرَقِ شامی ست بهتر است
خونش حلال تو،که گمان می کند سر است
چون گل میان لشگر خار است،بی سپر
آخر، ز چشمْ زخمِ عدو خورد، او نظر
گردید تا که نیزه قسمت پهلوش،پس دگر
افتاده یاد کوچه و دیوار، یاد در
یک تن کجا و لشگر در دست حربه دار
زین غصّه هاست شه شده پای تو داغدار
دیگر تمام لشگر خود را صدا زدند
یک کوچه باز،گشت و تو را بی هوا زدند
شمشیر و تیر و دشنه به تو از جفا زدند
با کینه های بَدر و حُنین از قفا زدند
باران سنگ بود و تنِ آینه مثال
گشتی شبیه اکبر من ای حسن خصال
افتاد تا ز زین به زمین از سوی سما
با سینه ای که گشته لگدکوبِ اسب ها
لبْ هاش میخورد به هم امّا، چه بی صدا
زد یک صدا فقط ،که عمو جان... بیا، بیا
یکدم بیا و جوی عسل را ببین برم
بار دگر به دامن خود گیر، این سرم
شد خیمه گاه شه ز غمت، آه...غصه ناک
پا میکشی چرا به زمین، مانده ای به خاک
با یک دلی که مثل تنت گشته چاک،چاک
آمد عمو و خون ز رُخِ تو نمود پاک
از انکسارِ سینه دلی در شکست شد
دیگر کنار پیکر تو شه ز دست شد
وحید دکامین
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
بيرقي هست در اينجا، كه تو برپا كردي
بركت داشت نگاهي كه تو بر ما كردي
کودک طبع مرا بلبل عنقا کردی
سند نوکری ام را که تو امضا کردی
تو چه كردي كه به عمق دل من جا كردي ؟؟
هر چه داريم و نداريم ز خوان كرم است
هرجه سود است در اين كسب از آن كرم است
رو وضو گير كه اين صوت اذان كرم است
مقتداي همه ي جمع جوان كرم است
اين حسينيه ي ما بود مصلي كردي
مادحي نیست كند وصف خم گيسو را
بلبلي نيست كند نغمه گل اين رو را
شاعري نیست سرايش كند اين ابرو را
پس رها من نكنم پنجره ي كندو را
طبعكي تلخ مرا بود ، تو احلي كردي
جلوه اي هست به نور تو كه ديدن دارد
چهره ي ماه تو انگشت بريدن دارد
عسل از يمن لب توست مكيدن دارد
جانش از جسم به تو شوق پریدن دارد
هر که را مست از آن بوس شکرخا کردی
با چنين وصف كه داري تو نشتن عجب است
حال امروز بدانيد كه حال طرب است
شان امروز فراتر ز تمام رجب است
بخروشيد كه ميلاد سهيل عرب است
مقصد تو حرم اوست كه پر وا كردي
جان مبادا سرکویت به سلامت برسد
دم من خيز كشيده است به دامت برسد
پر پرواز بعيد است به بامت برسد
اين محال است كسي تا به مقامت برسد
"شان پهلوی حسین است" که سکنا کردی
اين جوان نيز خط و خال خودش را دارد
او كه در قرب پر و بال خودش را دارد
بين شمشيرزنان حال خودش را دارد
الف قامت او دال خودش را دارد
قامتت را به منا وه كه چه رعنا كردي
لحظه "اذن رسیدن" چقدر شیدا بود
موقع "زخم چشیدن" چقدر شیدا بود
"پنجه در زلف کشیدن" چقدر شیدا بود
وقت تا عرش پریدن چقدر شیدا بود
سیزده ساله چرا پا منا وا کردی
فیاض هوشیار پارسیان
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
بيرقي هست در اينجا، كه تو برپا كردي
بركت داشت نگاهي كه تو بر ما كردي
کودک طبع مرا بلبل عنقا کردی
سند نوکری ام را که تو امضا کردی
تو چه كردي كه به عمق دل من جا كردي ؟؟
هر چه داريم و نداريم ز خوان كرم است
هرجه سود است در اين كسب از آن كرم است
رو وضو گير كه اين صوت اذان كرم است
مقتداي همه ي جمع جوان كرم است
اين حسينيه ي ما بود مصلي كردي
مادحي نیست كند وصف خم گيسو را
بلبلي نيست كند نغمه گل اين رو را
شاعري نیست سرايش كند اين ابرو را
پس رها من نكنم پنجره ي كندو را
طبعكي تلخ مرا بود ، تو احلي كردي
جلوه اي هست به نور تو كه ديدن دارد
چهره ي ماه تو انگشت بريدن دارد
عسل از يمن لب توست مكيدن دارد
جانش از جسم به تو شوق پریدن دارد
هر که را مست از آن بوس شکرخا کردی
با چنين وصف كه داري تو نشتن عجب است
حال امروز بدانيد كه حال طرب است
شان امروز فراتر ز تمام رجب است
بخروشيد كه ميلاد سهيل عرب است
مقصد تو حرم اوست كه پر وا كردي
جان مبادا سرکویت به سلامت برسد
دم من خيز كشيده است به دامت برسد
پر پرواز بعيد است به بامت برسد
اين محال است كسي تا به مقامت برسد
"شان پهلوی حسین است" که سکنا کردی
اين جوان نيز خط و خال خودش را دارد
او كه در قرب پر و بال خودش را دارد
بين شمشيرزنان حال خودش را دارد
الف قامت او دال خودش را دارد
قامتت را به منا وه كه چه رعنا كردي
لحظه "اذن رسیدن" چقدر شیدا بود
موقع "زخم چشیدن" چقدر شیدا بود
"پنجه در زلف کشیدن" چقدر شیدا بود
وقت تا عرش پریدن چقدر شیدا بود
سیزده ساله چرا پا منا وا کردی
فیاض هوشیار پارسیان
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
✳️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. ✳️
پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد
یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک ، کم شد
حاتم آمد به دَرِ خانه ، تماماً خَم شد
بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد
نان و خرما و کمی شیر… عسل هم آمد
اوّلین گل پسرِ شیرِ جَمَل هم آمد
عمه اش سوره ی توحید بخواند به بَرَش
همه گفتند چه زیباست ، شبیهِ پدرش
جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش
طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش
آب و آیینه بیارید ، حسن بابا شد
قاسمش نورِ دلِ فاطمه ی زهرا شد
پدرش سفره ی افطار فراهم کرده
مادرش دلبر و دلدار فراهم کرده
شیشه های عسل انگار فراهم کرده
در جهان رحمتِ بسیار فراهم کرده
جانِ عالم به فدای پسرِ شاهِ کَرَم
کاش یک لحظه گذارد قدمش روی سَرَم
او ذخیره است ، برای سفرِ کرب و بلا
میخرد با همه جانش خطرِ کرب و بلا
نام او شد بخدا «خون جگرِ کرب و بلا»
تازه دامادِ پُر از دردسرِ کرب و بلا
او حسن زاده ترین یاورِ ارباب شود
در بیابان ، بدنش گوهرِ نایاب شود
دست و پا میزند و نامِ عمو روی لبش
گرد و خاکی است ، به دنبالِ هیاهوی لبش
نیزه ای آمد و انگار رَوَد سوی لبش
بوی خونِ حَسَنی میدهد این بوی لبش
همه جا غرقِ عسل شد ز تَنِ خونیِ او
سینه بر سینه و پاهاش… به دنبالِ عمو
پوریا باقری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
پشتِ این خانه پُر از خِیلِ بنی آدم شد
یکی از قاطبه ی کلِّ ملائک ، کم شد
حاتم آمد به دَرِ خانه ، تماماً خَم شد
بندِ قنداقه به دستانِ عمو محکم شد
نان و خرما و کمی شیر… عسل هم آمد
اوّلین گل پسرِ شیرِ جَمَل هم آمد
عمه اش سوره ی توحید بخواند به بَرَش
همه گفتند چه زیباست ، شبیهِ پدرش
جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش
طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش
آب و آیینه بیارید ، حسن بابا شد
قاسمش نورِ دلِ فاطمه ی زهرا شد
پدرش سفره ی افطار فراهم کرده
مادرش دلبر و دلدار فراهم کرده
شیشه های عسل انگار فراهم کرده
در جهان رحمتِ بسیار فراهم کرده
جانِ عالم به فدای پسرِ شاهِ کَرَم
کاش یک لحظه گذارد قدمش روی سَرَم
او ذخیره است ، برای سفرِ کرب و بلا
میخرد با همه جانش خطرِ کرب و بلا
نام او شد بخدا «خون جگرِ کرب و بلا»
تازه دامادِ پُر از دردسرِ کرب و بلا
او حسن زاده ترین یاورِ ارباب شود
در بیابان ، بدنش گوهرِ نایاب شود
دست و پا میزند و نامِ عمو روی لبش
گرد و خاکی است ، به دنبالِ هیاهوی لبش
نیزه ای آمد و انگار رَوَد سوی لبش
بوی خونِ حَسَنی میدهد این بوی لبش
همه جا غرقِ عسل شد ز تَنِ خونیِ او
سینه بر سینه و پاهاش… به دنبالِ عمو
پوریا باقری
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
🔹 @hulma_ir جدیدترین اشعار مذهبی🔹
❣️✨✨✨✨﷽
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. 🔹
از همان اول عزیز قلب این دنیاشده
پیش این یوسف قدم هر صورتی رسواشده
سجده براین ماه پاره مستحبی واجب است
تا ببوسد هر که آمد بر قد او تا شده
این عسل یا که طلا باشد ز نهردولبش
هرنداری از پر قنداق او دارا شده
باز دیده از نبی دنیا جمال دیگری
آن نمک درچهره احمد در او پیداشده
آمده پایین که آقایی کند بر هر چه هست
بی خبر ماییم که آقا بر آن بالا شده
بی بهانه بر گدا بخشید آقای کریم
خوشبحال اهل یثرب چون حسن بابا شده
گر نخوانم قاسمش نام حسن آید به او
بین مدینه چون دوباره صاحب مولا شده
دارد او چشمی به بابا و نگاهی بر عمو
درصفا و مروهٔ عشقش چه او زیبا شده
حامدآقایی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
مطالب کاربردی مداحی درتلگرام و ...👇
@hulma_ir
ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/3821273090C0cbcc1d108
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹️السلام علیک یا قاسم ابن الحسن .. 🔹
از همان اول عزیز قلب این دنیاشده
پیش این یوسف قدم هر صورتی رسواشده
سجده براین ماه پاره مستحبی واجب است
تا ببوسد هر که آمد بر قد او تا شده
این عسل یا که طلا باشد ز نهردولبش
هرنداری از پر قنداق او دارا شده
باز دیده از نبی دنیا جمال دیگری
آن نمک درچهره احمد در او پیداشده
آمده پایین که آقایی کند بر هر چه هست
بی خبر ماییم که آقا بر آن بالا شده
بی بهانه بر گدا بخشید آقای کریم
خوشبحال اهل یثرب چون حسن بابا شده
گر نخوانم قاسمش نام حسن آید به او
بین مدینه چون دوباره صاحب مولا شده
دارد او چشمی به بابا و نگاهی بر عمو
درصفا و مروهٔ عشقش چه او زیبا شده
حامدآقایی
#شعر_ولادت_حضرت_قاسم_بن_الحسن
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
مطالب کاربردی مداحی درتلگرام و ...👇
@hulma_ir
ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/3821273090C0cbcc1d108