آموزش بورس(هرمزگان)
65 subscribers
151 photos
16 videos
21 files
82 links
اولین نماینده شرکت مجری آموزش رسمی تحلیل تکنیکال بورس در هرمزگان

Admin:https://tttttt.me/Hormozgan_Bourse
Download Telegram
مسبب سقوط ارزش پول ملی کیست؟
✍️امیررضا عبدلی

🔻سال 60، پانصد
🔻سال 70، 3 هزار
🔻سال 80، 32 هزار
🔻سال 90، 350 هزار
🔻سال 97، احتمالاً 1800 هزار
💢کنار هر یک از این ها بنویسید هزار میلیارد تومان. این ها موجودی پول اقتصاد ایران در سی چهل سال اخیر هستند به طور تقریبی.

💢اگر من و شما یک اسکناس صد تومانی چاپ کنیم و گیر بیفتیم، یکی از این دو سرنوشت در انتظارمان است: اگر بتوانیم ثابت کنیم محارب نیستیم 5 تا 20 سال حبس، و اگر محارب نبودنمان به اثبات نرسد اعدام. جعل پول برای شهروندان جرم بسیار سنگینی است. امّا اگر من و شما پشت میز ریاست بانک مرکزی یا بانک‌ها و موسسات اعتباری بنشینیم وضع کمی فرق میکند. به طوری که می‌توانیم روزی 800 میلیارد تومان پول خلق کنیم (جعل کنیم) و در پایان دورۀ تصدی هم با عزت و احترام لوح تقدیر بگیریم و هیچ احدی هم توضیحی از ما نخواهد.

💢 به ذهنم رسیده بود که اگر خلق دلبخواه پول این قدر مباح است و هیچ معضلی برای اقتصاد ایجاد نمی کند، می توان به همۀ شهروندان یک پرینتر داد تا هر وقت نیاز داشتند پول چاپ کنند. امّا اگر مشکل ایجاد می‌کند میتوان به شهروندان توضیح داد که خلق پول در بانک مرکزی و شبکۀ بانکی دلبخواه نیست و منطق و معیارهای علمی دارد. ولی آخر کدام معیار؟ در این چهل سال هیچ چیز در این کشور 3600 برابر نشده، البته شاید به استثنای رنج مردم. هیچ معیاری چنین افزایش پول حیرت‌انگیزی را توجیه نمی‌کند.

💢 یا اینکه حداقل می توان راستش را گفت. می توان گفت خلق پولِ دلبخواه بود که باعث سقوط ارزش پول ملّی شد؛ هم در برابر کالاها و خدمات (تورّم) و هم در برابر ارزهای خارجی (بالا رفتن نرخ مبادلۀ ارز). می‌توان گفت به خاطر خلق پول دلبخواه بود که آشنایانی که قبل از دیگران پولهای جدید را وام گرفتند دائماً ثروتمندتر شدند و غریبه ها (بقیۀ مردم) دائماً فقیرتر. میتوان گفت مسبّب کاهش ارزش پول ملّی نه آن میلیاردری است که در کاخ سفید نشسته و نه این دلالها و مردم مستأصلی که سر چهارراه استانبول ایستاده‌اند. میتوان گفت باعث و بانی این اوضاع، امضاهایی است که در این چهل سال پشت دوتا میز زده شد: میز مجللی در بانک مرکزی و میز بسیار مجلل‌تری در کاخ ریاست جمهوری.

💢 من اقتصاددان نیستم. امّا هر وقت از هر اقتصاددانی پرسیدم منشأ و تعیین‌کنندۀ ارزش پول چیست، گفت اعتبار دولت، و ارزیابی دولت از نیاز اقتصاد به پول. در این چهل سال به جز موارد انگشت‌شمار، کسی از لزوم قانونی برای محدودکردن قدرت پولی دولت سخن نگفت. به هر کتاب و مقاله ای که سرک کشیدیم فقط بحث از تقاضای پول بود. هیچ کس دربارۀ عرضۀ پول چیزی نگفت و هنوز هم نمی‌گوید. امّا به جایش تا دلتان بخواهد همه جا پر است از شکست هایی که آقایان نکته‌سنج در آزادی بازار کشف می‌کنند و دانشمندانه برایش نسخه‌های دولتی یا مثلاً غیردولتی می‌پیچند.

💢 وقتی انسان اقتصاددان نباشد می‌تواند بگوید به مردم حق انتخاب پول بدهید تا در برابر سوختن پس‌اندازهایشان در آتش لاقیدی دولتمردان بی‌دفاع نباشند، امّا اقتصاددان‌ها بسیار بعید است بتوانند چنین خیالی را از سر بگذرانند. آنها اصولاً طوری آموزش داده میشوند که به آزادی و حق انتخاب مردم آلرژی داشته باشند و اقتدار دولت به خصوص در انحصار انتشار پول را یک خط قرمز غیرقابل بحث بدانند.

💢 امروز حتی اگر اقتصاددان هم باشیم باید به جای طراحی تئوری توطئه و تأکید بر نقش دشمنان و دلالان، بگوییم هرچه سریع‌تر قوانین استقلال بانک مرکزی و هدفگذاری تورم را تصویب کنید تا بازار آرام بگیرد و رشد پول مهار شود. امّا البته اگر عینک اقتصادکلان را از چشم برداریم راه حل بسیار کاراتری را هم خواهیم دید: [انحصار انتشار پول را بردارید] به مردم حق انتخاب پول بدهید و ببینید بازار گرهی را که دولت کور کرده با چه سهولتی خواهد گشود.
عایدی سرمایه و قدرت خرید مردم !
✍️ جلیل قربانی

▪️این روزها خوانده‌اید که بانک عمران در سال ۱۳۴۶ خانم نوشین صفایی را در آن سال، برنده جایزه مادام‌العمر ماهی ۲۰۰۰ تومان کرد. این بانک با ادغام در چند دیگر پس از انقلاب به بانک ملت تبدیل شد.

درآمد ماهانه ۲۰۰۰ تومن در ۱۳۴۶ به نرخ امروز چه‌قدر است؟

۱- بر پایه دلار؛
قیمت یک دلار در سال ۱۳۴۶ حدود ۷۷ ریال بود. ارزش این جایزه حدود ۲۶۰ دلار بوده که به پول امروز حدود ۳ میلیون و ۶۵۰ هزار تومن در ماه است.

۲- بر پایه سکه بهار آزادی
قیمت سکه حدود ۷۲ تومن بوده و ارزش این جایزه حدود ۲۸ سکه که به قیمت امروز بیش از ۱۳۰ میلیون تومن در ماه

۳- بر پایه طلا
قیمت هر گرم شمش طلا ۹ تومن بوده و ارزش این جایزه حدود ۲۲۲ گرم طلا که به قیمت امروز بیش از ۸۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومن

۴- بر پایه شاخص قیمت مصرف‌کننده CPI
با در نظرگرفتن سال ۱۳۹۵ به عنوان سال پایه شاخص CPI در سال ۱۳۴۶ برابر با ۰/۰۵۲ (۵۲ هزارم) است. یعنی یک کالای ۱۰۰ هزار تومنی در سال ۱۳۹۵ برابر ۵۲ تومن بود. با این حساب ارزش ۲۰۰۰ تومن سال ۱۳۴۶ در سال ۱۳۹۷ با شاخص ۱۴۰ حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تومن در ماه است.

♦️نکته اقتصادی؛
طی این ۵۰ سال ارزش؛
دلار بیش از ۱۷۵۰ برابر،
سکه طلا بیش از ۵۰ هزار برابر،
طلا بیش از ۴۳ هزار برابر
و
شاخص قیمت حدود ۲۰۰۰ برابر
شده است.
مجادله بزرگان، بر سر روزی ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان
✍️ میثم هاشم خانی

⚪️ قبل از مرور پرسش محوری در مجادله پرتنش اخیر آقای روحانی و آقای جهانگیری در نشست سران قوا، بگذارید یک فرض تخیلی را بررسی کنیم:

فرض کنیم معجزه‌ای شود و از فردا، هر روز ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان درآمد بادآورده به خزانه دولت واریز شود. این درآمد عظیم که حدودا ۸ برابر کل بودجه روزانه وزارت آموزش‌وپرورش با ۱ میلیون پرسنل و ۱۳ میلیون دانش‌آموز است، چگونه می‌تواند حاصل شود؟

کافی‌ست قیمت بنزین و گازوییل ما به میانگین کشورهای همسایه برسد و کل درآمد فروش هم به حساب دولت واریز شود. به‌طور سرانگشتی با توجه به میانگین قیمت ۰.۷ دلاری بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه و مصرف روزانه ۸۰ میلیون لیتر بنزین و ۸۰ میلیون لیتر گازوییل در ایران، به رقم تقریبی ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز می‌رسیم.

⚪️ حالا فرض کنیم قرار است هیات دولت درباره شیوه هزینه‌کرد این درآمد بادآورده عظیم تصمیم بگیرد. به نظرتان کدام یک از موارد زیر در اولویت قرار می‌گیرند؟

۱. جهش میزان توزیع دلار ارزان بین واردکنندگان نورچشمی، به بهانه حمایت از مصرف‌کنندگان
۲. جهش توزیع وام‌های بدون بهره بین خودروسازان نورچشمی و پتروشیمی‌های نورچشمی، تحت عنوان حمایت از تولیدکنندگان
۳. افزایش ۹ برابری یارانه نقدی هر ایرانی که تقریبا باعث ریشه‌کنی فقر مطلق در کشور می‌شود (با درآمد جدید روزی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی، امکان‌پذیر است)
۴. ارائه سهمیه یکسانی از دلار رایگان و بنزین رایگان به همه ایرانیان، و اجازه خرید و فروش آزادانه این سهمیه توسط افرادی که به آن نیازی ندارند.

من برای ۲ مورد نخست، عنوان #یارانه_سیاه را مناسب می‌دانم و ۲ مورد دوم را هم #یارانه_سپید می‌نامم.

⚪️ مقصودم از یارانه سیاه، یارانه‌ای‌ست که:

اولا، مشوق فساد است.

ثانیا، مخرب عدالت است به این معنا که سهم فقیرترین دهک درآمدی از آن تقریبا صفر است.

ثالثا، مخرب رونق اقتصادی است به این معنا که ریل رقابت میان صاحبان کسب‌وکارها را، از رقابت سالم بر سر بهبود کیفیت و قیمت محصولات‌شان، به رقابت بر سر کسب هر چه بیشتر عنایات دولتی منحرف می‌کند.

⚪️ اما به مشاجره پرتنش روحانی و جهانگیری در جلسه اخیر سران قوا برگردیم. ظاهرا در این جلسه آقای روحانی تصمیم خود درباره افزایش قیمت بنزین را بیان کرده و تاکید می‌کند که درآمد حاصله باید صرف «حمایت از تولید» شود [اسم رمز مشهور، برای ریختن بیت‌المال به حلق نورچشمی‌های خودروساز و بانکدار و واردکننده و امثالهم]

در مقابل، آقای جهانگیری به طرح «اختصاص سهیمه یکسان بنزین و گازوییل به هر ایرانی» اشاره می‌کند: قیمت بنزین و گازوییل ثابت مانده و تک‌تک ایرانیان می‌توانند سهمیه خود را مصرف کنند یا آن را با قیمت توافقی به دیگران بفروشند. همچنین تضمین می‌شود اگر هر شهروند در پایان ماه سهیمه خود را مصرف نکند و در عینحال نتواند بفروشد (عمدتا فقیرترین شهروندان ساکن در مناطق دورافتاده)، دولت سهیمه او را به قیمتی معادل میانگین قیمت بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه، بخرد.

آقای روحانی شدیدا با این طرح مخالفت می‌کند و بعد از تاکید آقای جهانگیری بر حمایت تعداد زیادی از اقتصاددانان از این طرح، آقای روحانی عصبانی می‌شود و نهایتا آقای جهانگیری با اعتراض جلسه را ترک می‌کند (منبع: روزنامه سازندگی، ۳ تیر ۹۸، صفحه یک)

⚪️ در واقع پرسش محوری مشاجره این بوده است:

درآمد هنگفت حاصل از حذف یارانه بنزین و گازوییل، به جیب دولت برود [و قاعدتا بخش عمده آن صرف جهش توزیع انواع #یارانه_سیاه بین نورچشمی‌ها شود]؛ یا مستقیما به جیب مردم برود [و به نوعی از #یارانه_سپید تبدیل شود که حتی فقیرترین ساکنان مناطق دورافتاده کشور هم سهمی یکسان از آن ببرند]؟

⚪️ تاکید می‌کنم که قصدم تاکید بر اهمیت کلیدی پرسش فوق است، و نه حمایت از آقای جهانگیری (گو اینکه ایشان در سال قبل یکی از عظیم‌ترین مصادیق یارانه‌های سیاه را ذیل شعار توزیع دلار دولتی برای حمایت از مردم پایه‌گذاری کرد).

در یک سال اخیر، بخش عمده نوشته‌های تحلیلی نگارنده بر این موضوع متمرکز بوده که تا همه انواع یارانه سیاه را به یارانه‌های سپید تبدیل نکنیم، محال است به رونق اقتصادی برسیم (حتی اگر همه تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان همین امروز برطرف شوند)

بنابراین از صمیم قلب امیدوارم که پرسش فوق، یکی از محورهای اصلی رقابت‌های سیاسی در ۲ انتخابات پیش رو باشد و همه طیف‌هایی سیاسی رقیب درباره‌اش برنامه «سنجش‌پذیر» ارایه کنند. تحقق این امید، یعنی زیر و رو شدن جبهه‌بندی‌های انتخاباتی موجود که عمدتا حول کلی‌گویی‌‌های تکراری یا حول «زنده باد فلان» یا حول «مرده باد بهمان» شکل گرفته‌اند و نه حول ارایه یک مانیفست اقتصادی دقیق و سنجش‌پذیر.
عملکرد بخش دولتی در نظریه انتخاب عمومی

👈 میلتون فریدمن در جشن تولد نودسالگی خویش ، فلسفه انتخاب عمومی را چنین بیان می کند :

👈 وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای خود چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند و چه چیزی می خرد .

👈 وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند ، اما درباره اینکه پولش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت می کند .

👈 وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای خودش چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه چیزی می خرد ، اما درباره اینکه چه مقدار خرج می کند ، چندان مراقب نیست .

👈 و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، نه به مقدار پولی که خرج می کند و نه به آن چیزی که برایش پول خرج کرده است توجهی نمی کند و این کار دولت است برای شما !
( شافریتز ، 1390 : 347 )
روزنامه اعتماد نقل کرده که «نرخ ارز دیگر افزایش نمی‌یابد».

باور کنیم؟


نقدینگی دلار حدودا ۳٪ سریعتر از بخش واقعی اقتصاد آمریکا رشد می‌کنه.
در سالهای اخیر، نقدینگی ریال حدودا ۲۵٪ سریعتر از بخش واقعی اقتصاد ایران رشد کرده.

در شش سال گذشته، این به شکاف ۳/۴ برابری منجر شده. شش سال پیش دلار ۳۳۰۰ تومن بود. ۳۳۰۰ ضربدر ۳/۴ میشه ۱۱۲۰۰ تومن که قدری کمتر از نرخ کنونیه؛

ثبات اخیر در بازار ارز خیلی خوبه. اما لازمه حفظ این ثبات، پذیرش یک شیب حدودا ۲۲ درصدی در ساله. اگه این شیب رو نپذیریم، باز چند سال دیگه با جهش چند برابری مواجه می‌شیم.

شیب ۲۲ درصدی یعنی:
- تابستون ۹۹، دلار ۱۳۵۰۰ تومنی
- تابستون ۱۴۰۰، دلار ۱۶۵۰۰ تومنی
- تابستون ۱۴۰۱، دلار ۲۰ هزار تومنی
- تابستون ۱۴۰۲، دلار ۲۵ هزار تومنی
- تابستون ۱۴۰۳، دلار ۳۰ هزار تومنی
- تابستون ۱۴۰۴، دلار ۳۷ هزار تومنی

دو استثنا بر این پیش بینی متصوره:
- یا رشد اقتصادی ایجاد کنیم، که با یارانه پنهان در قیمت نشدنیه.
- یا رشد نقدینگی رو کم کنیم، که بدون پیدا کردن اهرم موتور نقدینگی، نشدنیه./دکتر پویا ناظران
📳 چرا بازارساز نرخ را کاهش داد؟

☝️بانک مرکزی تا ۳۱ تیر به صادرکنندگان فرصت داده که ۷۰ درصد ارزشان را به کشور بازگردانند تا تائیدیه خوش حسابی از بانک دریافت کرده، از معافیت مالیاتی برخوردار باشند.

🎯 بانک مرکزی از طریق کاهش نرخ ارز، با یک تیر چند نشان زده است:

⚠️ پایان تیرماه آخرین فرصت تسلیم اظهارنامه های مالیاتی است و صادرکنندگان هم مجبورند ارزهای خود را بازگردانند؛

🚨 لذا بانک مرکزی از فرصت استفاده کرده و با پایین آوردن قیمت چند هدف را دنبال می‌کند تا علاوه بر تنبیه صادرکنندگانی که در موعد مقرر ارز را نیاورده و به بازار فشار وارد کردند، موقعیت برای اعلام وراه اندازی بازار متشکل با کف قیمت‌ها را مغتنم بدارد./کاووسی
🔘 یک شبانه روز در اقتصاد ایران چه می گذرد؟

🔘۸۱ میلیون دلار واردات، ۶۹میلیون دلار صادرات، ۹۴ میلیون لیتر مصرف بنزین!
🍃🍃🍃🍃

💢رشد انسان خطی نیست!


بنجامین فرانکلین می گوید:

اگر فکر می کنید هزینه آموزش سنگین است، اشکالی ندارد، جهل و نادانی را تجربه کنید!

می دانم که پول خرج کردن امری بسیار دردناک است، اما باور کنید پولی که صرف یک آموزش خوب شود نه تنها دردناک نیست، بلکه یک سرمایه گذاری پر سود می باشد که لذت آن را در زمان نتیجه گرفتن از آن آموزش تجربه خواهید کرد.

خود من به دلیل چند باور غلط از جمله همه چیز را می شود با آزمون خطا آموخت و من همه چیز را می دانم و غیره، سال های ارزشمندی از عمر خودم را تلف کرده و اکنون حسرت آن زمان ها را می خورم.

در حالی که بایک هزینه اندک می توانستم راه چند ساله را چند ماهه طی کرده و بسیار زودتر به نقطه ای که اکنون در آن قرار دارم برسم.

و امروز به این نتیجه رسیده ام که:

رشدانسان خطی نیست!

برای مثال: فکر نکنید من اگر 3 میلیون تومان حقوق دارم کی می توانم خانه ای پانصد میلیونی بخرم.

اگر اینگونه فکر کنید می بازید.

به خاطر داشته باشید که ثروتمند شدن و پول ساختن یک ((مهارت)) است و مانند هر مهارت دیگری با آموختن و تمرین کردن فراهم می شود.
#سخن_روز

بازار به احساس شما اهميت نمي دهد. وقتي شكست ميخوريد بازار از شما حمايت نمي كند و تسلي تان نميدهد. بنابراين معامله گري براي همه مناسب نيست.

اگر با حقيقت بازارها، محدوديت هاي خود، ترس ها و شكست ها مواجه نشويد؛ موفق نخواهيد شد.
به میزان کل پول‌های در دست مردم ، زیان!
۹ بانکی که زیان‌‌دهی وحشتناک دارند

زیان انباشته 9 بانک به تنهایی حدود 56 هزار میلیارد تومان بوده که مبلغی معادل کل اسکناس و مسکوک در دست مردم است. اگر تمام مردم پول‌های در دست خود را جمع کنند، بازهم توانایی پرداخت زیان انباشته این ۹ بانک را ندارند!!!
*گران ترین سهامهای بورس ایران*

گران‌ترین سهم در بورس جهانی سه میلیارد تومان است؛ این رقم در بورس تهران به حدود ۹هزار تومان می‌رسد.
گران‌ترین شرکت‌های دنیا، شرکت‌هایی هستند که شاید تا حالا اسمشان را هم نشنیده باشید. فاینانس آنلاین پنج شرکت حاضر در بورس‌های جهانی که گران‌ترین سهام را دارند معرفی کرده است.

شرکت برکشایر هاثاوی در صدر این لیست قرار دارد چراکه هر سهم این شرکت در حال حاضر حدود ۲۹۷هزار دلار معادل سه میلیارد و ۴۰۰میلیون تومان ارزش دارد. وارن بافت، سومین فرد ثروتمند دنیا مدیریت این شرکت را برعهده دارد. رده دوم به لیند اوند اشپرونگلی اختصاص دارد که در شهر زوریخ سوئیس بنیانگذاری شده.

ارزش هر سهم این شرکت در حال حاضر حدود ۸۲هزار دلار معادل ۹۴۳میلیون تومان است. باید توجه داشته باشید که با گرانقیمت بودن سهام یک شرکت دلیلی بر بزرگ بودن آن نیست چراکه ممکن است سهام بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا  به تعداد زیادی تقسیم شده باشد و ارزش هر کدام آنها کم اما ارزش مجموع آنها بسیار بالا باشد.

درست مثل واحد پول کشورها؛ کویت باارزش‌ترین واحد پول را در بین کشورهای دنیا دارد اما کشورهایی هستند که اقتصادشان به مراتب بزرگ‌تر از اقتصاد کویت است. اگر بورس‌های جهانی را کنار بگذاریم، می‌بینیم در بازار بورس خودمان گران‌ترین سهام رقمی حدود هشت هزار و ۷۰۰تومان ارزش دارد. در این گزارش سراغ پنج شرکت حاضر در بورس تهران رفتیم که سهام آنها نسبت به دیگر شرکت‌ها قیمت خیلی بالاتری دارد.

* دشت مرغاب؛ هشت هزار و ۶۶۰تومان
شرکت دشت مرغاب با نماد غدشت در بازار دوم بورس فعال است و عنوان گران‌ترین سهام را به خود اختصاص داده چراکه هر سهم این شرکت هشت هزار و ۶۶۰تومان ارزش دارد و این در حالی است که سهام غدشت در حال حاضر روی مدار نزولی افتاده. روز کاری قبل سهام این شرکت نزدیک به ۹هزار تومان ارزش داشت و با بیشترین کاهش در بورس یعنی پنج درصد، به هشت هزار و ۶۶۰تومان رسید. شرکت دشت مرغاب یک شرکت در گروه محصولات غذایی و آشامیدنی است که محصولات آن تحت عنوان برند یک و یک به بازار عرضه می‌شود. 

*
سپنتا؛ هفت هزار و ۷۰۰تومان
نماد فپنتا که به شرکت سپنتا اختصاص دارد، دومین سهام پرارزش در بازار بورس به حساب می‌آید. هر سهم این شرکت در آخرین روز کاری بورس با رقمی معادل هفت هزار و ۷۰۶تومان خرید و فروش شد. این شرکت در گروه فلزات اساسی قرار دارد. شرکت سپنتا که در زیر گروه تولید آهن و فولاد فعال است، زیرمجموعه‌های از گروه مپنا به حساب می‌آید.

* گروه صنعتی ملی؛ هفت هزار و ۵۰۰تومان
شرکت هلدینگ ملی که با نماد وملی در بازار دوم بورس فعال است، یکی از شرکت‌های حاضر در گروه دباغی، پرداخت چرم و ساخت انواع پاپوش قرار گرفته. محصولات این شرکت صنعتی را به عنوان کفش ملی در بازار می‌بینیم. هر سهم این شرکت در آخرین معاملات بورس تهران هفت هزار و ۴۹۴تومان خرید و فروش شد که سومین سهم گرانقیمت در بورس به حساب می‌آید. 

*
پتروشیمی فناوران؛ هفت هزار تومان
شرکت پتروشیمی فناوران با نماد شفن در بازار اول بورس یعنی تابلو اصلی فعالیت می‌کند و گران‌ترین نماد این تابلو به حساب می‌آید چراکه هر سهم این شرکت در آخرین معاملات بازار بورس شش هزار و ۹۹۳تومان خرید و فروش شد که بیشترین رقم در تابلو اصلی و چهارمین سهم پرارزش در بازار به حساب می‌آید.

*** معادن بافق؛ شش هزار و ۶۰۰تومان
کبافق، نماد شرکت معادن بافق در بازار بورس است. هر سهم این نماد در آخرین روز معاملات با رقمی معادل شش هزار و ۵۷۵تومان معامله شد و سهام این شرکت را در رده‌بندی گران‌ترین سهم‌های بورسی به مقام پنجم رساند. معادن بافق زیر مجموعه گروه استخراج کانه‌های فلزی فعالیت می‌کند و در سال ۱۳۴۵ تاسیس شده است.
موضوع: اصول ساده و مهم در تشخیص ارزش سهام شرکت‌ها

اصل ساده اما مهم متذکر می‌شود که بازدهٔ سهامداران از دو محل است:

۱. بازدهٔ حاصل از افزایش قیمت سهام شرکت (بازدهٔ قیمتی)؛
۲. بازدهٔ حاصل از تقسیم سود شرکت (بازدهٔ سود تقسیمی).

جمع این دو بازده برابر حداقل بازدهٔ موردانتظار سهامداران (required return یا همان rr) است.

زمانیکه بازدهٔ قیمتی با هر بهانه‌ای تکافوی rr را بدهد، سهامداران توجه‌ای به سود شرکت‌ها و میزان تقسیم‌ سود آنها ندارند، اما باید به این نکته توجه داشت که افزایش قیمت حد (Limit) دارد و نمی‌تواند تا ابد ادامه یابد.
اینجاست که توجه سهامداران (خریداران جدید و قدیم) به سود فعلی و آتی شرکت‌ها جلب می‌شود، چونکه قیمت سهام شرکت پس از رسيدن به حد خود دیگر توان رشد را با بهانه‌های گذشته ندارد و ايشان متوجه مي‌شوند که بین سود شرکت‌ها و قیمت سهام‌شان تناسب وجود ندارد (بازدهٔ حاصل از سودآوری شرکت‌ بسیار کم است).

در این وضعیت سه سناریو باید رخ دهد تا تناسب بین سود شرکت با قیمتش رعایت شود:

سناریو ۱- قیمت سهام کاهش یابد؛

سناریو ۲- قیمت سهام شرکت وارد ركود شود تا همخواني سود شرکت با قيمت سهام پس از گذشت زمان زياد حاصل شود (چه افزایش سود شرکت‌ها بواسطه افزايش قيمت محصولات و خدمات شركت‌ها چه بواسطهٔ افزایش مقدار فروش).

سناریو ۳- ترکیب سناریو ۱ و سناریو ۲، طوریکه بازار ابتدا ریزش قیمت سهام را تجربه کند و سپس قیمت سهام وارد ركود شود تا تناسب بين سود شركت‌ها و قيمت سهام آنها از طریق افزایش سود شرکت‌ها حاصل شود. در اين سناريو، مدت ركود كمتر از سناريو ٢ و بیشتر از سناریو ۱ است.

عباس گمار
۱۰ مهر ۱۳۹۷

#Valuation
#ارزشیابی_سهام
#ارزشگذاری_سهام
#قیمت_گذاری_سهام
سلام
وقتی یک پزشک اشتباه می کند.مثلا قیچی جراحی را در معده‌ یک بیمار جا می گذارد.هیچ راه فراری ندارد.انگ دست و پا چلفتی گری می چسبد به پیشانی اش.خیلی سریع بین همکارانش به "دکتر سیرابی" معروف می شود.چون معده یک انسان به اندازه سیرابی یک گوسفند برایش ارزش نداشته است.
همین طور وقتی که یک راننده تاکسی چرت می زند پشت فرمان و در عالم هپروت گشت و گذار می کند و می رود روی جدول سیاه و سفید رنگ‌،کنار خیابان ؛بین رانندگان خط میدان آرژانتین به "چیز دست "شهره می شود.
همین طور آشپزی که شوری و ترشی غذایش به قاعده نباشد می شود"سگ پز".
چیزی اما در این حرفه وجود دارد که آن را از سایر مشاغل جدا می کند.یک تحلیل اشتباه را حماقت جمعی دیگر می پوشاند.این خوب است یا بد؟!مزیت است یا عیب؟!اشتباه کوچک ما را اشتباه بزرگ تر دیگران می پوشاند.
یک بازیکن آماتور فوتبال گند می زند به بازی یک تیم حرفه ای.در بورس اما همیشه حرفه ای ها اسفند دود می کنند برای آماتورها.گوسفند زمین می زنند و چراغانی می کنند کوچه پس کوچه ها را.هر تازه وارد می تواند قسمتی از عیب قدیمی تر ها را پوشش دهد.حرفه ای ها عاشق آماتورها هستند.نقطه اشتراک تمام آماتورها نداشتن دانش و شهوت بی پایان پول دار شدن به سرعت نور است .منظورم از دانش مدیریت ریسک و سرمایه گذاری است .و گرنه هم تو میدانی و هم من که فوق تخصص زنان و زایمان و طراحی پیشرفته سازه نیز در قلمرو دانش قرار می گیرد.
ما گاهی نان بازویمان را می خوریم یعنی نان تحلیل مان را گاهی اما نان حماقت دیگران را و صد البته گاهی دیگران نان از حماقت ما می خورند.
آماتورها زود باورند .تازه واردها حافظ تاریخی ندارند.آماتورها نمی دانند که هر بازی یک روز تمام می شود.تازه واردها نمی دانند که هر عطشی یک روز سیراب خواهد شد.
در بورس حرفه ای ها لشکر یک نفره اند و تازه واردها لشکر چند صد نفره.گروه دارند.جمع می شوند دور هم و در لذت آرزوهایشان با هم شریک می شوند.با هم میخرند .با هم می فروشند.با هم شکست می خورند.
جنگ نابرابری است بین حرفه ها و آماتورها .نبرد ،نبرد مغلوبه است بین قدیمی ها و تازه واردها.یک حرفه ای همیشه یادش هست که "این بازار برای برنده شدن همه شرکت کنندگان طراحی نشده است."چیزی که یک آماتور از آن بی خبر است.
تازه وارد:بوی کباب میاد.
حرفه ای:دارن خر داغ می کنن.
#محمد_مشاری
بازدهی سهام از ابتدای سال ۹۸ تا ۱۳ مهر!
*هفت نشانه سهمهای برنده در تالار بورس*
حقوقی‌ها می‌توانند سرمایه‌گذاران کوچک را در خرید و فروش راهنمایی کنند چون هر شرکتی یک گروه باتجربه دارد که با زیر و بم بورس آشناست. . بررسی سابقه قیمت نکات خیلی زیادی را برایمان روشن می‌کند. مبتدی‌ها با همان نمودار خطی و شمعی می‌توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اما حرفه‌ای‌ها پا را فراتر گذاشته و سراغ تحلیل تکنیکال هم می‌روند و سابقه قیمت‌ها را با دقت بیشتری بررسی می‌کنند. آنها سراغ اطلاعیه‌های کدال هم می‌روند تا اطلاعاتشان از یک شرکت سهامی‌ به حداکثر برسد. در این گزارش هفت‌مورد از اطلاعاتی را که قبل از خرید سهم باید به آنها توجه کنیم، بررسی کرده‌ایم.

*یک*: حجم معاملات؛ ضامن نقدشوندگی
کارشناسان بازار بورس توصیه می‌کنند که در همان لحظه اول سراغ حجم معاملات سهام بروید تا ببینید چند نفر مثل شما این سهام را خرید و فروش می‌کنند. اعداد و ارقام تعداد معاملات، حجم معاملات، میانگین حجم ماه و ارزش معاملات هر کدام نشان می‌دهد که یک سهام تا چه حد ضامن نقدشوندگی دارد. طبیعتا هرچه این اعداد بیشتر باشند، راحت‌تر می‌توان به سهام شرکت اعتماد کرد. تعداد معاملات می‌گویند چند نفر در روز گذشته اقدام به خرید و فروش سهام این شرکت کرده‌اند.

حجم معاملات به تعداد سهامی‌ که جابه‌جا شده اشاره دارد. با توجه به اینکه سهام یک شرکت ممکن است گران‌قیمت باشد یا ارزان‌قیمت، این رقم به‌ خوبی بیانگر نقدشوندگی سهام نیست. ارزش معاملات بهترین شاخص برای ارزیابی نقدشوندگی است. چراکه به رقم ریالی سهام جابه‌جا شده در طول روز اشاره دارد.

علاوه بر این میانگین حجم ماه نشان می‌دهد در طول یک‌ماه اخیر، روزانه چه میزان سهام بین خریدارها و فروشنده‌ها جابه‌جا شده. کارشناسان بازار سرمایه می‌گویند، میانگین حجم ماه برای یک سهام خوب رقمی ‌بالای ۱۰میلیون سهام است. بعضا حجم ماه برای نمادهای پربیننده به ارقام بالای یک‌میلیارد سهم هم می‌رسد که نشان می‌دهد هر موقع خواستید می‌توانید بدون نگرانی سهام بخرید و بفروشید.

*دو*: شاخص P/E؛ سهام به قیمتش می‌ارزد یا نه؟
شاخص P/E مخفف عبارت Price to Earning است که نشان می‌دهد یک سهم آنقدری که قیمت دارد، ارزش هم دارد؟ برای اینکه بهتر با این مفهوم آشنا شویم، می‌توان از سکه مثال زد. هر سکه تمام بهار آزادی معادل طلایی که برای ساخت آن به کار رفته ارزش دارد، اما قیمت آن در بازار عموما کمی ‌بالاتر از ارزش واقعی آن است که به آن حباب سکه می‌گویند.

شاخص P/E برای هر سهم نشان می‌دهد، سهام شرکت چقدر حباب دارد و خریداران و فروشنده‌ها چقدر این سهم را بالاتر از ارزش واقعی‌اش خرید و فروش می‌کنند. طبیعتا هر چه این رقم در بازار کمتر باشد، ارزندگی سهام بیشتر است و می‌توان به آن اعتماد کرد. برای همین، کارشناسان بورس به تازه‌واردها توصیه می‌کنند در همان نگاه اول سراغ P/E بروند و آن را با دیگر نمادهای حاضر در گروه مقایسه کنند. اگر P/E یک نماد کمتر از میانگین گروه بود، نتیجه می‌گیریم که این سهم ارزندگی لازم را دارد.

*سه*: سابقه قیمت؛ سهام سابقه رشد نجومی‌ دارد؟
ساده‌ترین اطلاعاتی که می‌توان از صفحه یک شرکت در بورس گرفت، سابقه قیمت است. یک نمودار خطی یا شمعی که نشان می‌دهد در گذشته قیمت این سهم چه تغییراتی داشته. کارشناسان بورس معتقد هستند اگر موج افزایش قیمت یک سهم شروع شده باشد، خرید آن ریسک بالایی دارد. چراکه هر موج افزایشی در بورس، با یک اصلاح و کاهش قیمت همراه خواهد بود.

برای همین بهتر است قبل از خرید سهم ببینیم در گذشته افزایش قیمت ناگهانی برای این سهم اتفاق افتاده یا نه. اگر جواب مثبت باشد، این یعنی سهام این شرکت نهایت زور خود را زده و حالاحالاها افزایش قیمت چشمگیری نخواهد داشت. اگر جواب منفی باشد، به نفع سهام است. این یعنی شرکت مورد نظر یا از بازار عقب مانده و یک موج افزایش قیمت در پیش دارد. مورد دیگری که در سابقه قیمت می‌توان آن را بررسی کرد، قیمت سهام در اول سال است. شاخص کل بورس از اول سال تا حالا حدود ۷۶درصد افزایش پیدا کرده است.

*چهار*: وضعیت هم‌گروه‌ها؛ هم‌صنف‌های شرکت چه روندی دارند؟
شرکت‌های حاضر در بورس هر کدام به گروه‌های مربوط به خود دسته‌بندی می‌شوند. از جمله بزرگترین گروه‌های صنعت حاضر در بورس می‌توان به گروه بانک‌ها، فلزات اساسی، خودرو، مواد دارویی و گروه شیمیایی اشاره کرد. کارشناسان بازار می‌گویند، سهام شرکت‌های حاضر در یک گروه، عموما رفتار مشابهی با هم دارند.

هرچند در این بین استثنا زیاد است. با بررسی وضعیت هم‌گروه‌ها می‌توانیم بفهمیم یک شرکت از گروه خود عقب افتاده یا نه. چراکه اگر سهام یک شرکت از گروهش عقب مانده باشد، به زودی این عقب‌ماندگی را جبران خواهد کرد. برای همین اطلاعات مربوط به دیگر شرکت‌های حاضر در گروه می‌تواند کمک زیادی به ما کند تا یک سهام خوب را برای خریدن تشخیص دهیم.

*پنج*: آ
مار حقوقی‌ها؛ سرمایه‌دارهای بزرگ چه رویکردی نسبت به سهم دارند؟
سهامداران حاضر در بورس به دو دسته حقیقی و حقوقی تقسیم می‌شوند. حقیقی‌ها کسانی هستند مثل من و شما که یک شخص با یک کد معاملاتی در حال خرید و فروش سهام در بورس است. حقوقی‌ها شرکت‌های ثبت‌شده حاضر در بورس هستند که با خرید و فروش سهام، برای شرکت سودآوری می‌کنند. طبیعتا قدرت مالی اشخاص حقوقی بالاتر از حقیقی‌ها است.

همچنین شرکت‌های حقوقی بیشتر از اشخاص عادی برای سرمایه‌گذاری در بورس حرفه‌ای هستند. هر شرکتی یک گروه باتجربه را برای خرید و فروش سهام در نظر می‌گیرد که هر کدامشان جزو حرفه‌ای‌ترین معامله‌گران بازار بورس هستند. با همه این تفاسیر می‌توان نتیجه گرفت در اغلب موارد حقوقی‌ها می‌توانند سرمایه‌گذارهای کوچک را در خرید و فروش سهم راهنمایی کنند. شرکت بورس برای هر سهم آمار معاملات اشخاص حقوقی و حقیقی را به تفکیک اعلام می‌کند و می‌گوید چه درصدی از سهام فروخته‌شده شرکت توسط اشخاص حقوقی بوده است.

*شش*:  اطلاعات کدال؛ چه تغییراتی پیش روی شرکت است؟
حرفه‌ای‎های بازار که اهل تحلیل‌های بنیادی هستند، قبل از خرید سهم حتما اطلاعات شرکت را در شبکه کدال بررسی می‌کنند. این شبکه کلیه اطلاعیه‌هایی را که توسط یک شرکت منتشر می‌شود، در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد و این اطلاعیه‌ها از سایت Codal.ir قابل دسترسی است.

بعضی از این اطلاعیه‌ها اهمیت خیلی زیادی دارند. برای مثال اطلاعیه تخصیص سود به سهامداران از جمله آنها است. وقتی یک شرکت در پایان سال مالی خود، می‌خواهد سودی که کرده را بین سهامداران تقسیم کند، این مورد را در اطلاعیه‌ای اعلام می‌کند. طبیعتا وقتی یک شرکت می‌گوید، در فلان تاریخ بین سهامداران سود توزیع می‌شود، تقاضا برای خرید سهم افزایش پیدا می‌کند و با افزایش تقاضا، قیمت آن رشد چشمگیری را تجربه خواهد کرد.

*هفت*: تحلیل تکنیکال؛ آینده را پیش‌بینی کنید
سهامدارهای حرفه‌ای بعد از بررسی بنیادی سهم و مطمئن‌ شدن از ارزندگی سهام یک شرکت، سراغ تحلیل تکنیکال می‌روند. تحلیل تکنیکال در سایت شرکت مدیریت فناوری بورس به نشانی tsetmc.com قابل دسترسی نیست، اما کارگزاری‌ها این امکان را در سامانه معاملات آنلاین به مشتریانشان ارائه می‌کنند. سهامداران حرفه‌ای از نمودار‌ها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال متوجه می‌شوند که بهترین زمان برای خرید و بهترین زمان برای فروش سهام چه موقعی است.
🖋 احمدرضا نجفی
🔵شش راز درباره نوسان گیری در بورس🔵

نوسان‌گیری کار هر کسی نیست. اگر تازه وارد بورس شده‌اید این نوشته برایتان بدآموزی دارد اما برای حرفه‌ای شدن بهتر است فوت و فن نوسان‌گیری را به شکل تئوری یاد بگیرید. شاید بعدا به کارتان بیاید.

* یک: بازار هیجانی یکی از فرصت‌های مناسب برای نوسان‌گیرهاست. زمانی این فرصت‌ها پیش می‌آید که سرمایه‌دارها به صورت هیجانی خرید و فروش انجام می‌دهند. یک نفر که می‌فروشد، همه شروع به فروش می‌‎کنند. وقتی هم که بازار رویه مثبت در پیش می‌گیرد، همه شروع می‌کنند به خرید کردن. این مورد باعث می‌شود یک روز شاخص کل هشت هزار واحد بالا برود و روز بعد شش هزار واحد زمین بخورد. این یعنی بهترین زمان برای یک نوسان‌گیر حرفه‌ای! 

* دو: هدف فروش را از قبل مشخص کنید. اگر سهمی را ۱۰۰تومان می‌خرید، باید در همان لحظه اول بدانید که هدف نهایی شما چه قیمتی است. نوسان‌گیرهای طمعکار نهایتا هشت درصد روی یک سهم سود در نظر می‌گیرند. نرمال نوسان‌گیری حدود چهار درصد است. البته بدون احتساب ۱٫۴۳درصد کارمزدی که در خرید و فروش سهم نصیب کارگزار می‌شود. به عبارتی سهمتان را باید ۱۰۵٫۵تومان بفروشید. حتی اگر جای پیشرفت بیشتر داشته باشد.

* سه:  بیشتر از یک درصد ضرر قابل قبول نیست. سهامداران می‌دانند که هر سهمی یک حد ضرری دارد. مثلا سهامی که برای بلندمدت روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنید تا ۱۰درصد حد ضرر دارد و می‌تواند پایین بیاید. اصولا حد ضرر را حدود یک چهارم هدف سود تعیین می‌کنند که برای نوسان‌گیرها یک درصد است. با فعال شدن حد ضرر بلافاصله باید سهام را بفروشید.

* چهار: حتی یک تومان هم در نوسان‌گیری اهمیت پیدا می‌کند. برای سهام ارزنده که در بازه طولانی مدت به شما سود می‌رسانند، شاید ۱۰۰تومان هم تفاوت چندانی در خرید و فروش ایجاد نکند اما کوچک‌ترین اختلاف در نوسان‌گیری اهمیت پیدا می‌کند. برای همین نباید برای خرید کوتاه بیایید و موقع فروش تخفیف بدهید!

* پنج:  اختلاف بین قیمت پایانی و قیمت آخرین معامله بهترین زمان خرید است. رفتار هیجانی سهامداران در بازار بورس گاه باعث می‌شود اختلاف زیادی بین قیمت پایانی و قیمت آخرین معامله یا همان لحظه‌ای بیفتد. زمان‌هایی که قیمت لحظه‌ای حداقل چهاردرصد کمتر از قیمت پایانی است، بهترین زمان خرید برای نوسان‌گیری است چراکه روز بعد، قیمت پایانی مبنای محاسبه قرار خواهد گرفت.

* شش: نهایتا دو تا پنج درصد سرمایه‌تان را به نوسان‌گیری اختصاص دهید. این کار ریسک بالایی دارد. حتی حرفه‌ای‌ها هم می‌دانند که در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد و حتی اگر ۱۰۰مرتبه پشت سر هم موفق عمل کنند، ممکن است مرتبه صد ویکم شکست بخورند. برای همین نباید سرمایه زیادی را در این کار گذاشت. حرفه‌ای‌ها نهایتا پنج درصد سرمایه‌شان را به نوسان‌گیری اختصاص می‌دهند.  ارقام بیشتر ریسک را بالا می‌برد.
این بورس

این بورس تنها نشان دهنده یک چیز است و لاغیر!

تورم سنگین انتظاری.

@NimaAzaadi
فردا کرونا، تسویه اعتباریها، فروشهای پایان سال، کشیده شدن ترمز دلار، ریزش بورس های جهان، ریزش قیمت های جهانی یه طرفن، هات مانی هم یه طرف.

ببینیم سمبه کدوم پُر زوره.


دکتر عباد