سلام
وقتی یک پزشک اشتباه می کند.مثلا قیچی جراحی را در معده یک بیمار جا می گذارد.هیچ راه فراری ندارد.انگ دست و پا چلفتی گری می چسبد به پیشانی اش.خیلی سریع بین همکارانش به "دکتر سیرابی" معروف می شود.چون معده یک انسان به اندازه سیرابی یک گوسفند برایش ارزش نداشته است.
همین طور وقتی که یک راننده تاکسی چرت می زند پشت فرمان و در عالم هپروت گشت و گذار می کند و می رود روی جدول سیاه و سفید رنگ،کنار خیابان ؛بین رانندگان خط میدان آرژانتین به "چیز دست "شهره می شود.
همین طور آشپزی که شوری و ترشی غذایش به قاعده نباشد می شود"سگ پز".
چیزی اما در این حرفه وجود دارد که آن را از سایر مشاغل جدا می کند.یک تحلیل اشتباه را حماقت جمعی دیگر می پوشاند.این خوب است یا بد؟!مزیت است یا عیب؟!اشتباه کوچک ما را اشتباه بزرگ تر دیگران می پوشاند.
یک بازیکن آماتور فوتبال گند می زند به بازی یک تیم حرفه ای.در بورس اما همیشه حرفه ای ها اسفند دود می کنند برای آماتورها.گوسفند زمین می زنند و چراغانی می کنند کوچه پس کوچه ها را.هر تازه وارد می تواند قسمتی از عیب قدیمی تر ها را پوشش دهد.حرفه ای ها عاشق آماتورها هستند.نقطه اشتراک تمام آماتورها نداشتن دانش و شهوت بی پایان پول دار شدن به سرعت نور است .منظورم از دانش مدیریت ریسک و سرمایه گذاری است .و گرنه هم تو میدانی و هم من که فوق تخصص زنان و زایمان و طراحی پیشرفته سازه نیز در قلمرو دانش قرار می گیرد.
ما گاهی نان بازویمان را می خوریم یعنی نان تحلیل مان را گاهی اما نان حماقت دیگران را و صد البته گاهی دیگران نان از حماقت ما می خورند.
آماتورها زود باورند .تازه واردها حافظ تاریخی ندارند.آماتورها نمی دانند که هر بازی یک روز تمام می شود.تازه واردها نمی دانند که هر عطشی یک روز سیراب خواهد شد.
در بورس حرفه ای ها لشکر یک نفره اند و تازه واردها لشکر چند صد نفره.گروه دارند.جمع می شوند دور هم و در لذت آرزوهایشان با هم شریک می شوند.با هم میخرند .با هم می فروشند.با هم شکست می خورند.
جنگ نابرابری است بین حرفه ها و آماتورها .نبرد ،نبرد مغلوبه است بین قدیمی ها و تازه واردها.یک حرفه ای همیشه یادش هست که "این بازار برای برنده شدن همه شرکت کنندگان طراحی نشده است."چیزی که یک آماتور از آن بی خبر است.
تازه وارد:بوی کباب میاد.
حرفه ای:دارن خر داغ می کنن.
#محمد_مشاری
وقتی یک پزشک اشتباه می کند.مثلا قیچی جراحی را در معده یک بیمار جا می گذارد.هیچ راه فراری ندارد.انگ دست و پا چلفتی گری می چسبد به پیشانی اش.خیلی سریع بین همکارانش به "دکتر سیرابی" معروف می شود.چون معده یک انسان به اندازه سیرابی یک گوسفند برایش ارزش نداشته است.
همین طور وقتی که یک راننده تاکسی چرت می زند پشت فرمان و در عالم هپروت گشت و گذار می کند و می رود روی جدول سیاه و سفید رنگ،کنار خیابان ؛بین رانندگان خط میدان آرژانتین به "چیز دست "شهره می شود.
همین طور آشپزی که شوری و ترشی غذایش به قاعده نباشد می شود"سگ پز".
چیزی اما در این حرفه وجود دارد که آن را از سایر مشاغل جدا می کند.یک تحلیل اشتباه را حماقت جمعی دیگر می پوشاند.این خوب است یا بد؟!مزیت است یا عیب؟!اشتباه کوچک ما را اشتباه بزرگ تر دیگران می پوشاند.
یک بازیکن آماتور فوتبال گند می زند به بازی یک تیم حرفه ای.در بورس اما همیشه حرفه ای ها اسفند دود می کنند برای آماتورها.گوسفند زمین می زنند و چراغانی می کنند کوچه پس کوچه ها را.هر تازه وارد می تواند قسمتی از عیب قدیمی تر ها را پوشش دهد.حرفه ای ها عاشق آماتورها هستند.نقطه اشتراک تمام آماتورها نداشتن دانش و شهوت بی پایان پول دار شدن به سرعت نور است .منظورم از دانش مدیریت ریسک و سرمایه گذاری است .و گرنه هم تو میدانی و هم من که فوق تخصص زنان و زایمان و طراحی پیشرفته سازه نیز در قلمرو دانش قرار می گیرد.
ما گاهی نان بازویمان را می خوریم یعنی نان تحلیل مان را گاهی اما نان حماقت دیگران را و صد البته گاهی دیگران نان از حماقت ما می خورند.
آماتورها زود باورند .تازه واردها حافظ تاریخی ندارند.آماتورها نمی دانند که هر بازی یک روز تمام می شود.تازه واردها نمی دانند که هر عطشی یک روز سیراب خواهد شد.
در بورس حرفه ای ها لشکر یک نفره اند و تازه واردها لشکر چند صد نفره.گروه دارند.جمع می شوند دور هم و در لذت آرزوهایشان با هم شریک می شوند.با هم میخرند .با هم می فروشند.با هم شکست می خورند.
جنگ نابرابری است بین حرفه ها و آماتورها .نبرد ،نبرد مغلوبه است بین قدیمی ها و تازه واردها.یک حرفه ای همیشه یادش هست که "این بازار برای برنده شدن همه شرکت کنندگان طراحی نشده است."چیزی که یک آماتور از آن بی خبر است.
تازه وارد:بوی کباب میاد.
حرفه ای:دارن خر داغ می کنن.
#محمد_مشاری