جملهی «بهخاطرات سپرده شد» چقدر غمگینه، یعنی یکچیز برای همیشه از دست رفت و حالا فقط در ذهن تو زندهست، در گذشته، در خاطرت.
@HolyFeel
@HolyFeel
همین چند روز پیش بود که بهم گفت خیلی خوشحالم که کمش کردی و امشب درحالی سوارش کردم که چشماش از دیدن ی باکس اب معدنی درشت شده بود.
خیلی با خودش کلنجار نرفت و راحت پرسید: ابه؟
و من هم فقط گفتم: نه.
بعد شام میگفت چرا دوباره میخوری؟
و من جوابی نداشتم جز اینکه «فقط میخوام راحت بخوابم».
راحت بخواب ادم ساده.
@HolyFeel
خیلی با خودش کلنجار نرفت و راحت پرسید: ابه؟
و من هم فقط گفتم: نه.
بعد شام میگفت چرا دوباره میخوری؟
و من جوابی نداشتم جز اینکه «فقط میخوام راحت بخوابم».
راحت بخواب ادم ساده.
@HolyFeel
دقت کردید پای همهی پستها حداقل یک 🖕 هست؟
این یعنی حداقل یک نفر باهام حال نمیکنه ولی اینجا رو چک میکنه :))))
سلام قرمساق
بخدا من بگا رفتم
باخیال اسوده به زندگیت برس
منم قول میدم همیشه یادم بمونه که فاک تو تحت هرشرایطی پشت و پناهمه
این یعنی حداقل یک نفر باهام حال نمیکنه ولی اینجا رو چک میکنه :))))
سلام قرمساق
بخدا من بگا رفتم
باخیال اسوده به زندگیت برس
منم قول میدم همیشه یادم بمونه که فاک تو تحت هرشرایطی پشت و پناهمه
فارغ از نتیجهی بازی امروز؛ بنده مادر اقایان ترابی، اسماعیلیفر، بیرانوند، خلیلزاده، زنوزی و مظفریزاده رو گاییدم.
سلام صبح بخیر.
سلام صبح بخیر.
H o l y F e e l i n g 🎃
فارغ از نتیجهی بازی امروز؛ بنده مادر اقایان ترابی، اسماعیلیفر، بیرانوند، خلیلزاده، زنوزی و مظفریزاده رو گاییدم. سلام صبح بخیر.
ایضا تاج و قلعهنویی
همچنین شهرام دبیری معاون پارلمانی رییس جمهور و مالک تیم فوتسال دبیری تبریز
همچنین شهرام دبیری معاون پارلمانی رییس جمهور و مالک تیم فوتسال دبیری تبریز
از وقتی که عقلم رسیده بود و قابلیت درک مسخره شدن بهم اضافه شده تا همین الان من بابت صدای ضبط شده با میکروفون پشت ی نوارکاست توی ی دونه از این ضبطهایدو کاسته مسخره میشم!
علت؟
چمباتمه زده بودم کنار خواهرم و بعد اینکه دکلمهش ضبط شد مثل یک مجری حاذق بحث و به من پاس میده و میگه بفرمایید:
اول چندتا فوت میکنم تو میکروفون بعد ضمن معرفی خودم اعلام میکنم که من پنج سالمه و فوتبال رو دوست دارم.
این دیرینهترین نسبت من با زمین فوتباله
تو همهی این سالها من عاشق بازیکنهایی بودم که حتی ربطی نه به رئال داشتن نه پرسپولیس؛ مثلا توتی
دلپیرو
زانتی
گیگز
چقدر غمگین شدم وقتی فابرگاس یا کمی قبلتر هانری پیرهن ارسنال و به گرفتن چندتا جام بیشتر با بارسلونا فروختن.
هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم که به تو چه که کاکا میلان و رها کرد
چرا قلبت شکست وقتی بوفون لعنتی بعد اون همه سال تورین و ترک کرد.
انگار همیشه قراره همهی غصههای چهان مال من باشه؛ ولی نه!
من بندهی قصههای عاشقانهی فداکارانهام!
توتی به رم خیانت نکرد
لعنت فرستاد به همهی جامهای باشگاهی و همهی وسوسهی شهرت و پول، توی رم موند، جنگید، عرق ریخت، برد و باخت ولی به شهرش خیانت نکرد.
یک قهرمان واقعی.
اینها رو گفتم که به این خبر برسم که، دومنیکو براردی دهمین پاس گل فصلش روهم برای ساسولو داده و مثل قهرمان برخواسته از گور، بعد از مصدومیت فصل پیشش دوباره تیمش و به سری آ میاره.
چه قصهای
چه عاشقانهای
به به، من بندهی وفاداریم
لعنت به ی خونهی بهتر و ی شهر بزرگتر؛ وقتی که به شهر خودت خیانت کردی.
@HolyFeel
علت؟
چمباتمه زده بودم کنار خواهرم و بعد اینکه دکلمهش ضبط شد مثل یک مجری حاذق بحث و به من پاس میده و میگه بفرمایید:
اول چندتا فوت میکنم تو میکروفون بعد ضمن معرفی خودم اعلام میکنم که من پنج سالمه و فوتبال رو دوست دارم.
این دیرینهترین نسبت من با زمین فوتباله
تو همهی این سالها من عاشق بازیکنهایی بودم که حتی ربطی نه به رئال داشتن نه پرسپولیس؛ مثلا توتی
دلپیرو
زانتی
گیگز
چقدر غمگین شدم وقتی فابرگاس یا کمی قبلتر هانری پیرهن ارسنال و به گرفتن چندتا جام بیشتر با بارسلونا فروختن.
هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم که به تو چه که کاکا میلان و رها کرد
چرا قلبت شکست وقتی بوفون لعنتی بعد اون همه سال تورین و ترک کرد.
انگار همیشه قراره همهی غصههای چهان مال من باشه؛ ولی نه!
من بندهی قصههای عاشقانهی فداکارانهام!
توتی به رم خیانت نکرد
لعنت فرستاد به همهی جامهای باشگاهی و همهی وسوسهی شهرت و پول، توی رم موند، جنگید، عرق ریخت، برد و باخت ولی به شهرش خیانت نکرد.
یک قهرمان واقعی.
اینها رو گفتم که به این خبر برسم که، دومنیکو براردی دهمین پاس گل فصلش روهم برای ساسولو داده و مثل قهرمان برخواسته از گور، بعد از مصدومیت فصل پیشش دوباره تیمش و به سری آ میاره.
چه قصهای
چه عاشقانهای
به به، من بندهی وفاداریم
لعنت به ی خونهی بهتر و ی شهر بزرگتر؛ وقتی که به شهر خودت خیانت کردی.
@HolyFeel
H o l y F e e l i n g 🎃
از وقتی که عقلم رسیده بود و قابلیت درک مسخره شدن بهم اضافه شده تا همین الان من بابت صدای ضبط شده با میکروفون پشت ی نوارکاست توی ی دونه از این ضبطهایدو کاسته مسخره میشم! علت؟ چمباتمه زده بودم کنار خواهرم و بعد اینکه دکلمهش ضبط شد مثل یک مجری حاذق بحث…
ی چیزی میخواستم وسطش بگم
بحث اخلاقی بود
ولی چون باید «کون دادن» روحتما به کار میبردم
نگفتم :)))))))
بگذریم…
ولی ناموسا فیلم سکستون با یکی دیگه رو برای یکی دیگه نفرستید :)))
اصلا نود نفرستید
دقت کرده باشید منم دیگه خیلی وقته ازتون نود نگرفتم
زندگی کنید ولی حالا کمتر عکس و فیلم بگیرید
ممنون از تریبونی که در اختیارم قرار دادید
تا درودی دیگر بدرود
بحث اخلاقی بود
ولی چون باید «کون دادن» روحتما به کار میبردم
نگفتم :)))))))
بگذریم…
ولی ناموسا فیلم سکستون با یکی دیگه رو برای یکی دیگه نفرستید :)))
اصلا نود نفرستید
دقت کرده باشید منم دیگه خیلی وقته ازتون نود نگرفتم
زندگی کنید ولی حالا کمتر عکس و فیلم بگیرید
ممنون از تریبونی که در اختیارم قرار دادید
تا درودی دیگر بدرود
همیشه یه دلشوره عجیبی دارم. انگار بهم گفتن خودتو برسون بیمارستان. انگار رفیق صمیمیم میخواد مهاجرت کنه. انگار ابلاغیه دادگاه برام اومده. انگار برگه امتحان جلومه و همهچی یادم رفته. انگار یه بچهم که وسط بازار گم شده. نمیدونم این دلشوره از کی یقهمو گرفت. ولی فکر کنم دیگه ولم نکنه.
@HolyFeel | فِرِدی
@HolyFeel | فِرِدی
دارم بلاگ یه دولوپر دیتینگ اپ رو میخونم پشمام ریخته :))))))
- بطور میانگین پسرا ۲۶٪ دخترا رو لایک میکنن در حالی که دخترا فقط ۴٪
- ۱٪ پسرا ۱۰٪ کل لایکها رو میگیرن در حالی که بیشتر از ۵۰٪ پسرا «هرگز» لایک دریافت نمیکنن (بختت پسر بختت)
- هیچ ارتباطی بین جذابیت عکسهای یک خانم و اینکه آیا به دنبال رابطه جدی یا سیچوئیشنشیپه وجود نداره
- عکسهای پروفایل با کیفیت بالا (مخصوصن عکسهای حرفهای) به طور قابل توجهی شانس پسندیده شدن پسرا رو بالا میبره (بویز با اون دوستتون که دوربین داره بیشتر بگردید)
- هم پسرا و هم دخترا اغلب نمیدونن دقیقن دنبال چه ویژگیهایی تو طرف هستن، سلیقههاشون رو که از قبل تعیین کردن معمولا با رفتار واقعیشون تو انتخاب و لایک کردن در تضاده =)))))
- دخترا دو برابر پسرا اسکرول میکنن
- ۶۵٪ از دخترا دنبال رابطه جدی هستن، پسرا ۵۰٪
- پسرای جذابتر بیشتر دنبال سیچوئیشنشیپ هستن
- ۱۰٪ کاربرانی که اکانتشون رو حذف میکنن (احتمالا با شعار ایندفعه جدیام)، در عرض ۳ روز دوباره برمیگردن. ۱۷ درصد در عرض یک ماه برمیگردن
- منبع گرانبها تو یه دیتینگاپ دخترها هستن، نه به این دلیل که پول پرداخت میکنن، که اگر دختر داشته باشین پسرها را جذب میکنن.
https://blog.luap.info/what-really-happens-inside-a-dating-app.html
@HolyFeel | Arman
- بطور میانگین پسرا ۲۶٪ دخترا رو لایک میکنن در حالی که دخترا فقط ۴٪
- ۱٪ پسرا ۱۰٪ کل لایکها رو میگیرن در حالی که بیشتر از ۵۰٪ پسرا «هرگز» لایک دریافت نمیکنن (بختت پسر بختت)
- هیچ ارتباطی بین جذابیت عکسهای یک خانم و اینکه آیا به دنبال رابطه جدی یا سیچوئیشنشیپه وجود نداره
- عکسهای پروفایل با کیفیت بالا (مخصوصن عکسهای حرفهای) به طور قابل توجهی شانس پسندیده شدن پسرا رو بالا میبره (بویز با اون دوستتون که دوربین داره بیشتر بگردید)
- هم پسرا و هم دخترا اغلب نمیدونن دقیقن دنبال چه ویژگیهایی تو طرف هستن، سلیقههاشون رو که از قبل تعیین کردن معمولا با رفتار واقعیشون تو انتخاب و لایک کردن در تضاده =)))))
- دخترا دو برابر پسرا اسکرول میکنن
- ۶۵٪ از دخترا دنبال رابطه جدی هستن، پسرا ۵۰٪
- پسرای جذابتر بیشتر دنبال سیچوئیشنشیپ هستن
- ۱۰٪ کاربرانی که اکانتشون رو حذف میکنن (احتمالا با شعار ایندفعه جدیام)، در عرض ۳ روز دوباره برمیگردن. ۱۷ درصد در عرض یک ماه برمیگردن
- منبع گرانبها تو یه دیتینگاپ دخترها هستن، نه به این دلیل که پول پرداخت میکنن، که اگر دختر داشته باشین پسرها را جذب میکنن.
https://blog.luap.info/what-really-happens-inside-a-dating-app.html
@HolyFeel | Arman
blog.luap.info
What really happens inside a dating app
I have been working inside a dating app for a few months and there are a lot of interesting things. This article is going to be without any structure as there are many things to say. I will mostly ignore homosexual interactions. Not because they don't exist…
میدانم چرا هیچگاه یاد من نیستی
من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشتم که با هرتلنگری یادم بیافتی. انسان به زخمها بیشتر میاندیشد تا مرهمها
- ایوان کلیما
@HolyFeel
من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشتم که با هرتلنگری یادم بیافتی. انسان به زخمها بیشتر میاندیشد تا مرهمها
- ایوان کلیما
@HolyFeel
اسمش احمد بود. تنها دانشگاه رفتهی خانوادهای که توش کارمند ساده شدن هم افتخار بود؛ خودش رو از چاله سرویس تعمیرگاه به دانشگاه رسونده بود و تهش یه مهندس جز بود توی یه کارخونهی باطریسازی.
اولین و اخرین تصویری که ازش به یاد دارم سر کوچه با لنگ توی دستش کنار پراید کرهای برق افتادهش ایستاده بود انگار با حسی توامان با ترس و احترام و بیاعتنایی، منی که کنار بابام راه میرفتم و نگاه میکرد. پسر کوچکی که بالاخره موفق شده بود از سلطهی برادر بزرگ خارج بشه. دیگه ندیدمش فقط تصویر محوی دارم از اینکه چندباری قبل از برگشت همون برادر بزرگترش به خونه به ما زنگ میزد و با من و خواهرام صحبت میکرد. دلتنگ، تنها و مهربان با تاکید بر اینکه باباتون چیزی نفهمه باحوصله حالمون و میپرسید و قربون صدقهمون میرفت و تهش با مامان کمی طولانیتر حرف میزد.
اون موقعی که دیگه عقلم میرسید اسمشو کمتر شنیدم تا اینکه یه روز عمه زنگ زد و با اشک و ناله مامان و وادار کرد گوشی رو به بابا بده!
یادمه که اون تنها روزی بود که بابا بعد قیلوله ظهرش سرکار نرفت.
بابا حتی شب هم نیومد. فردا ظهر که از مدرسه برگشتم با پیرهن مشکی روی صندلی نهارخوری گوشهی هال نشسته بود و با اخم سیگار بیکیفیت پردودش و دود میکرد.
هوای خونه ابری بود و من ترسیده توی خونه فقط دنبال مامان بودم که گوشهی اشپزخونه داشت اهسته گریه میکرد. گفت احمد بیشتر از یک ماه پیش اوردوز کرده و مرده و چندتا مامور شهرداری تو تنهایی و غربت اون به خاک سرد قبرستان سپردن.
بعد اون هیچ وقت بابا راجع به احمد حرف نزد.
ولی اسم احمد که میاومد مامان به سیم اخر میزد؛ عروس مهربان و محترم خانواده خرخرهی همه رو میگرفت! همیشه میگه این خانوادهی بیاحساس و نفرین شدن. احمد و به خاطر عشق به طیبه دخترِ خالهش ترد کردن، بهش انگ زدن و حتی مادرش هم راضی نشد باهاش هم خونه بشه! میگفت دستات کثیفه؛ من پول ندارم تاید بخرم!
همهی اینها رو گفتم که بگم؛ توی این چهارسال هروقت هرگهی خوردم و مامانم چشم پوشید فردای هوشیاری فقط احمد تکیدهی ایستاده زیر تیغ افتاب یک ظهر تابستانی رو خاطرم بود.
انگار این زن نمیخواد این خانواده احمد دیگهای رو از خودش دور کنه.
من برای زمین و زمان نوشتم الا این زن.
تو بگو! برای این مادر چه میشه نوشت؟!
@HolyFeel | #برش_های_از_زندگی_یک_ممد
اولین و اخرین تصویری که ازش به یاد دارم سر کوچه با لنگ توی دستش کنار پراید کرهای برق افتادهش ایستاده بود انگار با حسی توامان با ترس و احترام و بیاعتنایی، منی که کنار بابام راه میرفتم و نگاه میکرد. پسر کوچکی که بالاخره موفق شده بود از سلطهی برادر بزرگ خارج بشه. دیگه ندیدمش فقط تصویر محوی دارم از اینکه چندباری قبل از برگشت همون برادر بزرگترش به خونه به ما زنگ میزد و با من و خواهرام صحبت میکرد. دلتنگ، تنها و مهربان با تاکید بر اینکه باباتون چیزی نفهمه باحوصله حالمون و میپرسید و قربون صدقهمون میرفت و تهش با مامان کمی طولانیتر حرف میزد.
اون موقعی که دیگه عقلم میرسید اسمشو کمتر شنیدم تا اینکه یه روز عمه زنگ زد و با اشک و ناله مامان و وادار کرد گوشی رو به بابا بده!
یادمه که اون تنها روزی بود که بابا بعد قیلوله ظهرش سرکار نرفت.
بابا حتی شب هم نیومد. فردا ظهر که از مدرسه برگشتم با پیرهن مشکی روی صندلی نهارخوری گوشهی هال نشسته بود و با اخم سیگار بیکیفیت پردودش و دود میکرد.
هوای خونه ابری بود و من ترسیده توی خونه فقط دنبال مامان بودم که گوشهی اشپزخونه داشت اهسته گریه میکرد. گفت احمد بیشتر از یک ماه پیش اوردوز کرده و مرده و چندتا مامور شهرداری تو تنهایی و غربت اون به خاک سرد قبرستان سپردن.
بعد اون هیچ وقت بابا راجع به احمد حرف نزد.
ولی اسم احمد که میاومد مامان به سیم اخر میزد؛ عروس مهربان و محترم خانواده خرخرهی همه رو میگرفت! همیشه میگه این خانوادهی بیاحساس و نفرین شدن. احمد و به خاطر عشق به طیبه دخترِ خالهش ترد کردن، بهش انگ زدن و حتی مادرش هم راضی نشد باهاش هم خونه بشه! میگفت دستات کثیفه؛ من پول ندارم تاید بخرم!
همهی اینها رو گفتم که بگم؛ توی این چهارسال هروقت هرگهی خوردم و مامانم چشم پوشید فردای هوشیاری فقط احمد تکیدهی ایستاده زیر تیغ افتاب یک ظهر تابستانی رو خاطرم بود.
انگار این زن نمیخواد این خانواده احمد دیگهای رو از خودش دور کنه.
من برای زمین و زمان نوشتم الا این زن.
تو بگو! برای این مادر چه میشه نوشت؟!
@HolyFeel | #برش_های_از_زندگی_یک_ممد
توی چند سال اخیر نظرات بشدت رادیکال و بدوی نسبت به رابطه پیدا کردم (هرچند که یک جایی در درون خودم هنوز میدونم کسشره) تازگیها هم که بعد پنج شش سال اکانت اینستاگرام ساختم یکی از سویههای این تفکرات برام اینه که «یعنی چی مثلا در طول هفته تعداد فالوورات چند بار بین اعداد ۱۱۵ تا ۱۲۰ تغییر میکنه؟ غریبهها رو راه میدی تو زندگیشون یه سرک میکشی و بعد سیکتیر؟»
بعد امروز میبینم ی رفیق کسکش ما با دوتا پیج ما رو فالو داره بعد ماهی چهاربار با مدلهای مختلف این اکانتها رومیبنده و دوباره باز میکنه! و ماهی هشت بار فالوورهای خودم هم بین ۱۹ تا ۲۱ جابجا میشه!
خردادی فرومایه اروم بگیر شرف برامون نذاشتی
ریدم دهن اونی که دی اکتیو و به تو یاد داد
بعد امروز میبینم ی رفیق کسکش ما با دوتا پیج ما رو فالو داره بعد ماهی چهاربار با مدلهای مختلف این اکانتها رومیبنده و دوباره باز میکنه! و ماهی هشت بار فالوورهای خودم هم بین ۱۹ تا ۲۱ جابجا میشه!
خردادی فرومایه اروم بگیر شرف برامون نذاشتی
ریدم دهن اونی که دی اکتیو و به تو یاد داد