همدمان( هیٲت مکتب الشهدا )
1.12K subscribers
7.29K photos
1.35K videos
167 files
5.9K links
📱کانال رسمی هیأت مکتب الشهداء
دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی

ارتباط با خادم کانال:
@Hamdaman_Resane
صفحه اینستاگرام هیات:
Instagram.com/hamdaman_uma
صفحه آپارات هیأت:
aparat.ir/hamdaman_uma
روابط عمومی هیات:
+۹۸۹۱۴۵۹۸۱۷۷۴
دفتر هیأت: مسجد دانشگاه
Download Telegram
~🕊
#طنز_جبهه😁

🌿سیف الله به جای صغری😂

پدر و مادرم می‌گفتند بچه‌ای و نمی‌گذاشتند بروم جبهه. یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد، لباس‌های «صغری» خواهرم🧥 را روی لباس‌هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه‌ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون، پدرم که گوسفندها🐑🐏 را از صحرا می‌آورد داد زد: «صغرا کجا ؟»
برای اینکه نفهمد سیف‌الله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی می‌روم آب بیاورم😁خلاصه رفتم و از جبهه لباس‌ها را با یک نامه پست کردم.✉️
یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد☎️ از پشت تلفن به من گفت: « #بنی‌صدر! وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه.»😂😂😂

#خنده_حلال
🆔 @hamdaman_uma
🆔 instagram.com/hamdaman_uma
🌷وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.

یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
- عباس.
- اهل کجا هستی؟
- بندرعباس.
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟
- دشت عباس!
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت :
- نه به حضرت عباس !

#طنز_جبهه
#خنده_حلال

🆔 @hamdaman_uma
🆔 instagram.com/hamdaman_uma