Forwarded from فرهنگ توسعه
❇️مهربانی های کوچک زندگی
♦️مردم همان خودمان هستیم
ادامه مطلب رو در #فرهنگ_توسعه بخوانید👈❤️👇
🆔 @farhangtoseh
♦️مردم همان خودمان هستیم
ادامه مطلب رو در #فرهنگ_توسعه بخوانید👈❤️👇
🆔 @farhangtoseh
Forwarded from فرهنگ توسعه
❇️مهربانی های کوچک زندگی
🔸وقتی در جاده، از کنار عوارضی میگذرید، میتوانید عوارض ماشین پشت سر را هم حساب کنید.
🔸 اگر در فروشگاهی دستگاههای فروش اتوماتیک نوشیدنی یا قهوه یا … وجود دارد، میتوانید به دستگاه پول یک قهوه یا نوشابه را بدهید، اما چیزی نگیرید تا نفر بعدی، کمی شگفت زده شود! (ترجیحاً وقتی کمی خلوت است. اگر شلوغ باشد، مردم دیگر به دنبالتان راه میافتند که پولتان را جا گذاشتهاید و شما هم باید برای آنها هزار جور توضیح بدهید)
🔸وقتی در پایان مهمانی، صاحبخانه اصرار میکند که شما هیچ چیز نخوردید، شکلات خود را بردارید و آن را به دوست خود یا هر کس دیگری که بعداً میبینید بدهید.
🔸در سفرهای درونشهری یا برونشهری، هدیههای کوچکی برای پلیسها به همراه داشته باشیم. کتاب خوب. یا مجسمهی کوچک یا هر چیز دیگری از این دست. پلیسها همیشه خلافکارهای ما را میبینند. بگذاریم عادت کنند که هر ماشینی که کنار آنها توقف میکند، صرفاً برای التماس چشم پوشی از جریمه نیست!
🔸اگر از یک محصول لبنی خاص، خوشتان میآید و به نظرتان، تولیدکنندهی آن خوب و حرفهای عمل کرده است، میتوانید به سوپرمارکت محل خود، پول چند عدد از آن محصول را بدهید و از او بخواهید که به چند مشتری بعدی، یک عدد از آن محصول را بدهد و بگوید که یک مشتری راضی این کار را کرده است.
🔸 اگر پیرزن یا پیرمرد دستفروشی را دیدید که در خیابان یا مترو، فروشندگی میکند و مشخص بود که نان خودش را از این راه تامین میکند، میتوانید بستهی لیف یا جوراب او را بخرید، اما از او نگیرید و بخواهید که آنها را میان دیگران، به رایگان توزیع کند (پیرزنی که چند شب پیش، این نوع مشتری را تجربه کرده بود، به جای اینکه ملتمسانه به مردم بگوید جورابهایش را بخرند، با غرور میگفت: عیدی شماست! بفرمایید!)
🔸وقتی در پارکینگ به سمت ماشین خود میروید تا آن را بردارید به یک رانندهی سرگردان در جستجوی پارکینگ، بگویید که میتواند بیاید و جای شما پارک کند و او را به سمت محل ماشین خودتان هدایت کنید.
🔸 اگر کتابی را دوست دارید یا کتابی را داشتهاید و دیگر نمیخوانید، آن را در یک محل عمومی – شاید مترو یا شاید رستوران – جا بگذارید. یادتان باشد که ابتدای کتاب بنویسید که این کتاب را عمداً گذاشتهاید و از خواننده بخواهید که بعد از خواندن، یادداشتی به ابتدای صفحه اضافه کند و آن را جای دیگری، «جا بگذارد». در غیر این صورت، ممکن است دیگران مجبور شوند به دنبال صاحب کتاب بگردند!
🔸وقتی در ترافیک خیابان یا جاده هستید و ماشین کناری، ناامیدانه راهنما میزند و به دنبال موقعیتی برای دور زدن یا تغییر خط میگردد، لحظهای توقف کنید تا مسیرش را تغییر دهد (به نظر ساده میرسد. اما سهل ممتنع است! عموماً این کار را نمیکنیم.)
🔸وقتی شبها، ماشینی در کوچه یا خیابان متوقف میشود و شما پشت آن معطل هستید، به جای چراغ زدن، چراغ ماشین خود را خاموش کنید تا مسافران یا اعضای خانوادهاش برای پیاده شدن، هول نشوند.
🔸 برای مردهای بی خانمان یک وعده غذا تهیه کنیم. یا وقتی به صورت خانوادگی رستوران میرویم، یک ظرف غذای اضافی هم بگیریم. احتمالاً تا قبل از رسیدن به خانه، کسی را پیدا میکنیم که غذا را به او بدهیم. قطعاً لذت رستوران، چند برابر خواهد شد.
🔸 اگر در سوپرمارکت یا فروشگاه، خرید زیادی داریم و نفر بعد از ما در صف صندوق، یکی دو قلم کالا دارد، از او خواهش کنیم که قبل از ما، حساب کند.
🔸 نامه بنویسیم! شاید به نظر مسخره بیاید. اما اگر یک بار امتحان کنید مشتری میشوید! به جای ایمیل و مسیج و …، برای یکی از دوستانتان، نامه بنویسید. با دست خط خودتان. آن را پست کنید. مطمئن باشید که چنین نامهای، معادل یک سال پیام و پیامک تکراری و بیهوده، اثر دارد.
🔸حتی اگر از اتوبوسهای درونشهری استفاده نمیکنیم، به دنبال فرصتی باشیم که لحظهای آنها را ببینیم و به خاطر خدماتشان، از آنها تشکر کنیم. مطمئناً اگر یک کارت تبریک از پیش نوشته داشته باشیم و به آنها بدهیم، تا مدتها آن را فراموش نمیکنند.
🔸اگر در مجتمع یا آپارتمان خود، کودکی داریم، برایش جعبهای خوراکیهای متنوع درست کنیم و با هماهنگی والدینش به او بدهیم.
🔸 به صورت ناشناس، کارت تبریک با یک عالمه آرزوی خوب بنویسیم و در اتوبوس یا تاکسی یا محل عمومی دیگری بگذاریم. لذت گرفتن این کارت تبریک، خیلی بیشتر از آنهایی است که دیگران از روی وظیفه برای ما میفرستند.
🔸یک ظرف صابون مایع بخرید و در مسیر رانندگی خود در جاده، به دنبال یک دستشویی بگردید که به آن نیاز داشته باشد!
ادامه مطلب رو در #فرهنگ_توسعه بخوانید👈❤️👇
🆔 @farhangtoseh
🔸وقتی در جاده، از کنار عوارضی میگذرید، میتوانید عوارض ماشین پشت سر را هم حساب کنید.
🔸 اگر در فروشگاهی دستگاههای فروش اتوماتیک نوشیدنی یا قهوه یا … وجود دارد، میتوانید به دستگاه پول یک قهوه یا نوشابه را بدهید، اما چیزی نگیرید تا نفر بعدی، کمی شگفت زده شود! (ترجیحاً وقتی کمی خلوت است. اگر شلوغ باشد، مردم دیگر به دنبالتان راه میافتند که پولتان را جا گذاشتهاید و شما هم باید برای آنها هزار جور توضیح بدهید)
🔸وقتی در پایان مهمانی، صاحبخانه اصرار میکند که شما هیچ چیز نخوردید، شکلات خود را بردارید و آن را به دوست خود یا هر کس دیگری که بعداً میبینید بدهید.
🔸در سفرهای درونشهری یا برونشهری، هدیههای کوچکی برای پلیسها به همراه داشته باشیم. کتاب خوب. یا مجسمهی کوچک یا هر چیز دیگری از این دست. پلیسها همیشه خلافکارهای ما را میبینند. بگذاریم عادت کنند که هر ماشینی که کنار آنها توقف میکند، صرفاً برای التماس چشم پوشی از جریمه نیست!
🔸اگر از یک محصول لبنی خاص، خوشتان میآید و به نظرتان، تولیدکنندهی آن خوب و حرفهای عمل کرده است، میتوانید به سوپرمارکت محل خود، پول چند عدد از آن محصول را بدهید و از او بخواهید که به چند مشتری بعدی، یک عدد از آن محصول را بدهد و بگوید که یک مشتری راضی این کار را کرده است.
🔸 اگر پیرزن یا پیرمرد دستفروشی را دیدید که در خیابان یا مترو، فروشندگی میکند و مشخص بود که نان خودش را از این راه تامین میکند، میتوانید بستهی لیف یا جوراب او را بخرید، اما از او نگیرید و بخواهید که آنها را میان دیگران، به رایگان توزیع کند (پیرزنی که چند شب پیش، این نوع مشتری را تجربه کرده بود، به جای اینکه ملتمسانه به مردم بگوید جورابهایش را بخرند، با غرور میگفت: عیدی شماست! بفرمایید!)
🔸وقتی در پارکینگ به سمت ماشین خود میروید تا آن را بردارید به یک رانندهی سرگردان در جستجوی پارکینگ، بگویید که میتواند بیاید و جای شما پارک کند و او را به سمت محل ماشین خودتان هدایت کنید.
🔸 اگر کتابی را دوست دارید یا کتابی را داشتهاید و دیگر نمیخوانید، آن را در یک محل عمومی – شاید مترو یا شاید رستوران – جا بگذارید. یادتان باشد که ابتدای کتاب بنویسید که این کتاب را عمداً گذاشتهاید و از خواننده بخواهید که بعد از خواندن، یادداشتی به ابتدای صفحه اضافه کند و آن را جای دیگری، «جا بگذارد». در غیر این صورت، ممکن است دیگران مجبور شوند به دنبال صاحب کتاب بگردند!
🔸وقتی در ترافیک خیابان یا جاده هستید و ماشین کناری، ناامیدانه راهنما میزند و به دنبال موقعیتی برای دور زدن یا تغییر خط میگردد، لحظهای توقف کنید تا مسیرش را تغییر دهد (به نظر ساده میرسد. اما سهل ممتنع است! عموماً این کار را نمیکنیم.)
🔸وقتی شبها، ماشینی در کوچه یا خیابان متوقف میشود و شما پشت آن معطل هستید، به جای چراغ زدن، چراغ ماشین خود را خاموش کنید تا مسافران یا اعضای خانوادهاش برای پیاده شدن، هول نشوند.
🔸 برای مردهای بی خانمان یک وعده غذا تهیه کنیم. یا وقتی به صورت خانوادگی رستوران میرویم، یک ظرف غذای اضافی هم بگیریم. احتمالاً تا قبل از رسیدن به خانه، کسی را پیدا میکنیم که غذا را به او بدهیم. قطعاً لذت رستوران، چند برابر خواهد شد.
🔸 اگر در سوپرمارکت یا فروشگاه، خرید زیادی داریم و نفر بعد از ما در صف صندوق، یکی دو قلم کالا دارد، از او خواهش کنیم که قبل از ما، حساب کند.
🔸 نامه بنویسیم! شاید به نظر مسخره بیاید. اما اگر یک بار امتحان کنید مشتری میشوید! به جای ایمیل و مسیج و …، برای یکی از دوستانتان، نامه بنویسید. با دست خط خودتان. آن را پست کنید. مطمئن باشید که چنین نامهای، معادل یک سال پیام و پیامک تکراری و بیهوده، اثر دارد.
🔸حتی اگر از اتوبوسهای درونشهری استفاده نمیکنیم، به دنبال فرصتی باشیم که لحظهای آنها را ببینیم و به خاطر خدماتشان، از آنها تشکر کنیم. مطمئناً اگر یک کارت تبریک از پیش نوشته داشته باشیم و به آنها بدهیم، تا مدتها آن را فراموش نمیکنند.
🔸اگر در مجتمع یا آپارتمان خود، کودکی داریم، برایش جعبهای خوراکیهای متنوع درست کنیم و با هماهنگی والدینش به او بدهیم.
🔸 به صورت ناشناس، کارت تبریک با یک عالمه آرزوی خوب بنویسیم و در اتوبوس یا تاکسی یا محل عمومی دیگری بگذاریم. لذت گرفتن این کارت تبریک، خیلی بیشتر از آنهایی است که دیگران از روی وظیفه برای ما میفرستند.
🔸یک ظرف صابون مایع بخرید و در مسیر رانندگی خود در جاده، به دنبال یک دستشویی بگردید که به آن نیاز داشته باشد!
ادامه مطلب رو در #فرهنگ_توسعه بخوانید👈❤️👇
🆔 @farhangtoseh