دوست شهید من
32 subscribers
5.68K photos
820 videos
50 files
156 links
💟🍃🍃🌷

💟اگر دوست شھید داشته باشی ڪم ڪم شبیه‌اش می‌شوی.

💙آنقدر شبیه ڪه حتی ظاهرت هم مثل او می‌شود.

💖تا آنجا پیش خواهی رفت ڪه دوست شھیدت نمی‌گذارد بمیری

🌹آخرشھیدت می‌ڪند.😊

🍃🌷
💟🍃🌷
ارتباط با ادمین
@Dostshahid
Download Telegram
متاهل بودم ولی هنوز بچه دارنشده بودیم
۵ فرزندبودیم، ۳ برادر و۲ خواهر
در اول خرداد ماه سال ۱۳۶۸ در یک خانواده مذهبی و متدین به دنیا آمدم. پدرم از سرداران سپاه و مادرم معلم بودند، ۳ فرزندبودیم، ۱ خواهر و ۱ برادر دارم😊، من بچه وسطی هستم😉
متاهل بودم، ولی فرزندی نداشتم 💐
طول زندگی مشترکم کمتراز ۲ سال بود
از همان کودکی چنان معصوم بودم که مادرم من را شهید روح الله صدا می‌کردند 😊💐💐💐
#پست_ویژه
👣
بسم الله__

آن موقع ها همه چیز انقدر امن نبود....
انقدر آرام نبود....
غیرت ها انقدر بی رمق نشده بود....
مرد بود و غیرتش....مرد بود و ناموسش....
.
جسد بی جان و عریان دختر ایرانی را از تیر چراغ برق بالا بردند....دشمن را میگویم...
جلوی چشم رزمنده های ایرانی گذاشتند!!!!😔
.
خواستند غیرت و مردانگی بچه های خمینی را به سخره بگیرند..خواستند بگویند...
این ناموس شماست که به تاراج رفته!!
ببینیتش!!
به قول امروزی ها آن را به اشتراک گذاشتند...
جلوی چشم بسیجی ها...🙁
.
سه نفر از بهترین جوانان این وطن پر پر شدند...
تا بالاخره
توانستند آن جنازه را پایین بیاورند...
مگر شوخی بود..
ناموس بود!
یک گردان هم قربانی میگرفت بالاخره ناموسشان را پایین می آوردند..
حتما که نباید زن و بچه خودشان باشد...
مرد با غیرت ناموس دیگران را هم ناموس خودش میبیند...☝️
.
دختر شیعه جلوی چشم دشمن عریان باشد و مردهای شیعه نفس بکشند؟؟؟
مگر سربازان خمینی مرده باشند...
.
عکس ناموسش را به اشتراک میگذارد...
و با بی غیرتی زیرش مینویسد:
من و عشقم!!
من و مادر خوشگلم!!
من و خواهر گلم!!
.
زن عکس سرلخت و برهنه اش را منتشر میکند و برادرش و شوهرش آن را لایک میکنند!!در حالی که چند هزار نفر دیگر هم ناموسشان را با لایک پسند کرده اند...😥😔
.
همان مرد چند پست آن طرف تر هم عکس یک شهید را به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته ما مدیون شهداییم!!!!😞
.
عکس همان بچه شیعه با غیرت...
همان سرباز خمینی...
همان کسی که دارد از بی غیرتی اش زجر میکشد...
همان کسی که نگذاشت جنازه دختر ایرانی جلوی چشم ها باشد....چه رسد به....😔
همان کسی که توی وصیت نامه اش این همه تاکید کرده بود که ««اگر با ریخته شدن خونم حقی به گردن دیگران داشته باشم به خدا قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حجاب و بی حیا نمیگذرم!!»»
.
مرد با غیرت این روزها..
تو را به خدا قسم بگو...😭
بگو آن شهید چه کار کند تا حاضر شوی عکس ناموست....زن شیعه را از جلوی چشم های هرزه برداری؟😔
چه کار کند تا ناموست را به اشتراک نگذاری؟؟؟
ناموست را بیت المال کرده ای؟حاشا به غیرتت!!😒
مگر نمیبینی...
نمیبینی دشمن چطور دارد به ناموس شیعه...
به ناموس ایرانی میخندد؟؟😔

#التماس_تفکر
@Dostshahidman
. ابتدا پدرم قبول نمی کردند چون خواهر بزرگتری در خانه داشتم که هنوز ازدواج نکرده بود، اما آقای لشگری در تصمیمشان مصر بودند و می گفتند: شما بله را بگویید و خواهر بزرگتر ایشان هم خلاصه خواهند رفت.
و بالاخره اسفند ماه همان سال رسماً به خواستگاری من آمده و مقدمات کار طی شد تا اینکه هشتم فروردین ماه سال ۵۸ ما را به عقد یکدیگر در آوردند و تیرماه سال ۵۸ هم ازدواج کردیم و چون محل خدمت حسین دزفول بود، برای زندگی به آنجا رفتیم.💐💐💐👇👇👇👇
--••🌹••--

📜فرازے از وصیتنامه شهید اسماعيل رئوفے

   
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام به خانواده عزیزم این وصیت من است که برای شما می نویسم
حال که برای سرنگونی رژیم بعث خونخوار و برای برقرای حکومت عدل اسلامی به جهاد با کفار برخاسته ام از خدا می خواهم که توان پیروزی در این راه را به من عنایت کند

من به امید خدا قدم برداشته ام و در راه او پیش می روم از تمام خانواده ام می خواهم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید و از مردن در راه خدا خوشحال باشید و من راه خود را انتخاب کرده ام و این راه را همیشه دوست میدارم و انشاء الله در این راه پیروز شوم
من از تمام خانواده ام می خواهم که این راه را انتخاب کنند. بر مزارم گریه ننمایید برکشته شدنم افسوس نخورید. بخصوص تو ای مادر و ای خواهر چون امیدوارم در صف حسین (ع) محشور شوم . انشائ الله


@Dostshahidman
🕊آخرین مأموریت شهید اصغر پاشاپور با شهادت تکمیل شد از زبان خواهر شهید #اصغر_پاشاپور (همسر شهید پورهنگ)

🌺همسر شهید پورهنگ از صفات اخلاقی جالب برادر شهیدش چنین می‌گوید: همه خاطراتم از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی بود. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود. یک ویژگی که خیلی در او پررنگ بود مسئولیت پذیریش بود. محال بود مسئولیت قبول کند و آن را به سرانجام نرساند. در روزهای آخر هم منطقه که فرماندهان دستور به آزاد شدنش را داده بودند، را به یاری رزمندگان دیگر به طور کامل آزاد کرد و بعد به شهادت رسید و این یعنی آخرین ماموریت خود را هم تکمیل کرد و بعد رفت. الان هم که پیکر ایشان بازگشته است احساس می‌‌کنم بخشی از این وظیفه و مسئولیت باعث بازگشت پیکرش بود زیرا او مقبولیتی در بین مردم دارد که با این بازگشت وظیفه‌اش به سرانجام خواهد رسید.


🕊🌱🕊🌱🕊🌱🕊
@Dostshahidman
محمدرضا که از جبهه می‌اومد و برای چند روز خونه بود، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم، می‌دیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره، یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده، یه روز صبح ازش پرسیدم: چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه می‌نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره.

🌷شهید محمدرضا تورجےزاده🌷

راوی: خواهر شهید

🌹 @Dostshahidman🌹
#تلنـــگر


#حجاب زمانی زیباست که با #حیا عجین شده باشد ...👌
🔴 حیا که نباشه چادر سیاه هم محجبه ات نمیکنه ...😏

حضورمون و فعالیتمون در فضای مجازی بی فایده ست ...
اگر ندونیم دشمن حیامون را نشونه گرفته ...😥

#شیطان به من محجبه نمیگه چادرت را بردار ! 😈
چون می دونه من این کار را نمیکنم ...

🔴 میگه عکســت را در معرض دید نامحرم قرار بده ...😱
🔴 میگه شوخی با نامحرم ، چت کردن با نامحـرم در این فضا مشکلی نداره ...😱

🔴 میگه با ناز و ادا صحبت کردن و فرستادن استیکر در پست ها و نظرها مشکلی نداره ...😷😱

🔴 میگه دلبری از پسرهای مذهبی در فضای مجازی اشکالی نداره ...😡😳

🔴 میگه تو عکسی را که میخوای بگذار ...😡😐
طوری که دوست داری خطاب کن نامحرم رو و باهاش مثل یه خواهر صحبت کن ..😐.
بیخیالِ ذهن و دل جوان های مجرد و متاهل ...😡😏

🔴 و اینطور میشه که کم کم شاهد کم شدن حیامون میشیم ...😥

و امان از روزی که حیا برود ...😭


#من_حجاب_را_دوست_دارم
#من_حیا_را_دوست_دارم
#تقوا_در_دنیای_مجازی
@Dostshahidman
🌷🌷🌷

💠ولادتــ


محمد حسین در 15 اسفند 1365 مصادف با پنج رجب 1407 هجری قمری چشم به جهان گشود.
در همان نوزادی به بیماری سختی مبتلا شد که سه بار عمل جراحی شد.
محمدحسین در شرایطی به دنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم می زد.

پدرش پاسدار، رزمنده و جانباز؛ مادرش، خواهر دو شهید که همین امر باعث شد با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کند. مراحل تحصیل را تا دیپلم به پایان رسانید سپس به کسوت لباس سبز قامتان پرافتخار سپاه درآمد.


🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
در تاریخ ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم 😊ودر دامان پر مهر و محبت پدرومادر بزرگوارم رشدکردم☺️ ۵ فرزند بودیم، ۲ برادر و۳ خواهر
من فرزند وسطی خانوادمون بودم 😊🤚💐💐💐💐💐
☑️دلنوشته زینب سلیمانی به یاد پدر| من به فدای خواهر حسین(ع)

🔸«وقتی عظمت حضور مردم را دیدم که چه با شکوه و با عزت و با تمام وجود برای‌تان به میدان آمدند، دلم کمی آرام گرفت».

🔸«بابای عزیزتر از جانم چه قدر خوب شد نام مرا زینب گذاشتید. مادرم می‌گفت شما وقت انتخاب اسمم گفتید «بعدها متوجه می‌شید چرا اسم زینب را انتخاب کردم برای دخترم».

🔸همیشه به من می‌گفتید عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام‌ترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد، می‌بینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می‌گیرد.
@Dostshahidman
::YEKNET.IR::
@Maddahionlin
🔳 #روضه سوزناک #محرم

🌴داداش بیا یه نگاه به قلب خواهر کن

🌴سپاه من آماده شد فقط تو لب تر کن

🎤حاج حسن خلج
@Dostshahidman
#مکن_ای_صبح_طلوع😭

وای اگر امشبِ این دشت به فردا برسد
شیون و گریه و آهم به ثریا برسد
به لب خشكِ تو دِق می كنم از غصه اگر
تیغِ خورشید بر این پهنه صحرا برسد
كوكبِ بختِ جدایی ز تو تقدیرِ من است
چشم از رویِ تو بر هم نزنم تا برسد
به تنِ اصغرِ تو یك سرِ سوزن حس نیست
با كمی آب تلظّیش به لالا برسد
علی ات را بشناسند نخواهند گذاشت
بویی از پیرهنش نیز به لیلا برسد
بدنش مثلِ فدك پخشِ زمین خواهد شد
پای عباسم اگر بر لبِ دریا برسد
گرگ ها یوسفِ خواهر به سرت می ریزند
چاره ام چیست اگر كار به این جا برسد؟
نیزه، خون، چكمه، سراشیبی گودال، سرت
عمرِ زینب به گمانت به تماشا برسد
رویِ تَل دخترِ مضطر شده می میرد اگر
پای اسبی به لبِ تشنه ی بابا برسد
وای اگر پای شقاوت به حرم باز شود
دست بی عاطفه بر چادرِ زن ها برسد
آتش و خیمه و غارت شدن هر چه كه هست
هیچ كس نیست به دادِ منِ تنها برسد
نفسِ سینه ی زینب، نفست می گیرد
وای اگر امشبِ این دشت به فردا برسد

🌹نثار حضرت حضرت سیدالشهدا (ع)
#پنج_صلوات
@Dostshahidman
🌷🌷🌷

🔰اوایل ازدواج بَنا بود

شهربانو حجاری، همسر شهید تابَسته در آستانه چهارمین سالگرد شهادت این شهید مدافع حرم در گفت و گو با نوید شاهد درباره نحوه آشنایی و سلوک شهید در زندگی اظهار کرد: سال 1369 به واسطه خواهر شهید، با ایشان آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. حسین آقا پیش از ازدواج به شغل بَنایی مشغول بود. بعد از ازدواج به راه آهن رفت اما دوباره به کار بنایی برگشت. یک مدت گذشت تا این که سال 1372 وارد سپاه و در پادگان «10 محرم» شاهرود مشغول به کار شد. ایشان در گروه پدافندهوایی سپاه بود.

همسر شهید تابَسته افزود: با آغاز جنگ سوریه، به آنجا رفت. آن زمان شناخت زیادی از جنگ سوریه نداشتیم. پیش از اعزام به من گفت «می خواهم 45 روز به ماموریت بروم و اگر خبری از من نشد، جای نگرانی نیست.». شنیده بودم که ماموریت های سوریه 45 روزه است از شهید پرسیدم می خواهی آنجا بروی؟ انکار کرد اما شک داشتم.


🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
@Dostshahidman
🌷🌷🌷

وحید نومی گلزار در پنجمین روز مرداد ماه سال ۱۳۶۱در شهر تبریز به دنیا آمد.  و دو برادر و خواهر هم بعد از خودش دارد. در آن روز که وحید متولد شد، کسی نمی دانست این فرشته ای است از یاران امام حسین (ع)، آمده تا درس عاشورا را برای مان تدریس کند , و بفهماند که " کل یوم عاشور " است. کسی نمی دانست کودکی که به دنیا آمده، قرار است به کاروان امام حسین (ع) بپیوندد. وحید در عربی به معنی تنها، یکتا، و جدا از دیگران، گویی سرنوشت اسمی را از اول برای وحید انتخاب کرده بود که از روز تولد او خاص ترین بنده خدا باشد، و چه سرنوشتی...

وحید دوران دبستان خود را تا اول راهنمایی در شهر بندر عباس می خواند. از کلاس دوم راهنمایی تا دیپلم را در مدارس تبریز به اتمام می رساند. در ایام نوجوانی اهل مسجد بود و در آن فضاها روحیات خاصی پیدا می کند. وحید از آن بچه هایی بود که بیشتر از سنش می دانست و شناختش از دنیای اطراف بیشتر بود. رشد وحید در خانواده به گونه ای بوده که مطابق فرامین اسلامی بود. تقید به حلال و حرام در خانواده وحید یک اصل اساسی بود. و این عامل در عاقبت به خیری وحید نقش موثری داشته است.


🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
۴ فرزند بودیم، ۲برادر و ۲ خواهر
فرزند آخرخونه وته تغاری بودم😍
🌷بعد از سفر آخر به مشهد که خود جریان مفصلی دارد، روزی ابن یامین مرا به اتاقش برد و گفت: من دیشب خواب جالبی دیدم، اگر قولی می‌دهی که در جایی نقل نکنی برایت تعریف کنم.

🌷من قول دادم و او برایم تعریف کرد: خواب دیدم خودم را روی پای امام خمینی انداخته‌ام و با گریه به او می‌گویم من هنوز پاک نیستم چون خدا مرا نمی‌خواهد. تو از خداوند بخواه که مرا پاک کند و پیش خود ببرد. بعد از گریه‌های من حضرت امام خمینی (ره) بازوهای مرا گرفته و به طرف آسمان بلند کرد و گفت: پسرم تو پاکی، این جمله را چند بار تکرار کرد.

🌷وقتی خوابش را تعریف کرد با اطمینان کامل به من گفت: من این بار شهید می‌شوم؛ تو هم این مطلب را تا قبل از شهادتم به هیچ کس نگو. می‌ترسم یکی دعا کند تا من شهید نشوم. حالا ببینم آیا تو می‌توانی راز دار خوبی باشی یا نه؟

🌹خاطره ای به یاد شهید ابن یامین جهاندار لاشکی
راوی: خواهر شهید معزز

#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Dostshahidman
از دردهایش هم به کسی چیزی نمی‌گفت. از مجروحیت‌هایش به ما که خواهر و برادرهایش بودیم، چیزی نمی‌گفت. خواهرم رفته بود خانه‌اش، پرسیده بود: "چه شده؟" گفته بود: "چیزی نشده کمی زخمی شدم😭👇👇👇
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋

📌همه ی جهان حجاب دارد:

📝⇦•کره زمین دارای پوشش است...
میوه های تر وتازه دارای پوشش اند...
شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود...
قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود.
سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود...
و......


📝⇦•در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!



📝⇦•بانو!
این چادر تا برسد بدست تو
هم از کوچه های مدینه گذشته
هم از کربلا
هم از بازار شام...!
چادرت را در آغوش بگیر ،
و بگو برایت روضه بخواند...
چون همه را از نزدیک دیده است...

@Dostshahidman
آب زنید راه را ....
دختر عشق❤️ آمده...


مژده دهید شاه را .....
خواهر عشق ❤️ آمده....

یا_زینب
روحی_فداک

@Dostshahidman