دوست شهید من
32 subscribers
5.68K photos
820 videos
50 files
156 links
💟🍃🍃🌷

💟اگر دوست شھید داشته باشی ڪم ڪم شبیه‌اش می‌شوی.

💙آنقدر شبیه ڪه حتی ظاهرت هم مثل او می‌شود.

💖تا آنجا پیش خواهی رفت ڪه دوست شھیدت نمی‌گذارد بمیری

🌹آخرشھیدت می‌ڪند.😊

🍃🌷
💟🍃🌷
ارتباط با ادمین
@Dostshahid
Download Telegram
#خاطرات_شهدا 🌷

💠آقا محمدتقی ولحظات آسمانی شدنش

🔰 #محمدتقی از پیش #طاهر که برگشت حدود ده دقیقه به 2 بعداز ظهر بود. 21فروردین🗓 صدای تانکهای دشمن و میشنیدیم👂اسلحه تو دستش بود وداشت #دید_میزد.

🔰یهو محمدتقی به نیروها هشدارداد🚨 که: #خمپاره وهمه خیز برداشتیم و بخیر گذشت. ازجاش بلند شد👤 ومی خواست #تغییرمکان بده توی سنگر. منم اومدم برم سمتش که #خاکهای لباسش وبتکونم. دیگه نفهمیدم چی شد.

🔰خمپاره ای💥 خورد به نیم متری جایی که #محمدتقی ایستاده بود و از #شدت انفجار من پرت شدم به دیواره ی سنگر وچند ثانیه ای گیج بودم، گرمای خون پیشونی💔 وبینی م به من فهموند که #زنده م.

🔰یهو یاد لحظه قبل انفجار افتادم🗯 که محمد داشت میومد سمت من. کل فضای #سنگر پر از خاک بود و چیزی دیده نمیشد فقط یه سیاهی، یه سایه👤 روبروم میدیدم، باهمه ی وجودم میگفتم #خدایا فقط تقی من نباشه😢

🔰رفتم دیدم #محمدتقیه😭 وقتی میخوابید دهنش بازبود اونجا هم دیدم دهنش بازه. دوسه تا #سرفه کوچیک و...چشم راستش👁 کاملا پراز خون بود. دست کشیدم روی چشاش، #پیشونیش سوراخ شده بود😔

🔰پشت بیسیم📞 فقط داد میزدم محمود-محمود-تقی. واز بچه ها خواستم سریع آمبولانس🚑 بفرستن. عزیزترین دوستم💞 ومهربان برادرم جلوی چشمام پرپرشده بود😭
اتفاقی که همش ازش #میترسیدم.

🔰همه ی توانمون رو جمع کردیم تا از اونجا حرکتش بدیم و از مهلکه خارج کنیم. #سنگین شده بود. جسم بی جانش😔 رو که امیدوار بودیم #زنده باشه بلندکردیم. چندقدم میرفتم وزمین می خوردم. بالاخره ماشین امداد🚔 رسید ورسوندیمش پست #امداد_خلصه.

🔰فقط داد میزدم🗣 تورو خدا زودتر بهش برسین. #شال_محمدتقی رو از گردنش گرفتم. آمبولانسی اومد و خودمم دیگه داشتم ازهوش میرفتم😓 رسیدیم بیمارستان به من آرامبخش تزریق کردن💉 و دیدم یکی از پرسنل بیمارستان داشت به همکارش می گفت:اون #شهیدی که توی اون اتاقه....

ومن داد زدم گفتم #شهیـــــــد؟؟؟😭😭😭

راوی: آقای حسین مولوی
#شهید_محمدتقی_سالخورده

🌹🍃🌹🍃
@Dostshahidman