اوکی ولی نواختن هلما🛐🛐🛐

추억은 잊혀지지 않는다....

یه چیزیو که تو این سالها متوجه‌ش شدم اینه که هیچ اتفاقی هیچوقت هیچوقتتت فراموش نمی‌شه.
شاید کم‌کم دردش کمتر شع یا کمتر بهش فکر کنی، شاید کمتر بهش اهمیت بدی، شاید کمتر بهش توجه‌ کنی شاید مثل قبل براش نه ذوق کنی نه ناراحت شی و یا شاید کلن ازش حرفی نزنی ولی هیچجوره ردش به طور کامل از بین نمی‌ره از اعماق وجودت!
فقط به مرور کمرنگ‌تر می‌شه و تو مجبور میشی ک فقط تحملش کنی...

ز کدام رَه رسیدی
ز کدام دَر گذشتی
که ندیده دیده
ناگَه به درون دل فتادی...؟

-هوشنگ ابتهاج

وای:))))

یجایی خونده بودم‌: در نهایت مال کسی میشوید که شمارا قشنگ تر نگاه میکند.

امیدوارم اون ینفر تو باشی.....دردونه‌ی من:)

یعنی چی عاشقش نشو؟ اون چشاش خوشگله.

الان که فکر میکنم دردش کم نمیشه..جالبه

من نمی‌دانستنم معنی "هرگز" را؛ تو چرا باز نگشتی دیگر؟:)

یکیو میخوام مثل هومان باشه هر وقت ناراحت شدم بگه ” ghosse nakhor girl “ .

مواظب باش به کی اعتماد میکنی حتی نمک هم قیافش مثله شکره

از اینکه هفت کلیدِ هفت دروازهٔ بهشت را از دست بدهم، نگران نیستم؛ بلکه محروم بودن از دیدار تو، مرا دچار ترسی بی‌پایان می‌کند..

_تورادوست‌دارم

به چشمانت قسم، پیش از خلقت پرندگان، هر روز دلم به سوی تو پرواز می‌کرد تا خورشیدهای تازه را ببیند!

_صدای‌تو