#امسال_کتاب_هدیه_بدهیم
طرح #عیدانه خرید کتاب
با ارائه کارت ملی،برای هر ایرانی #20+10_درصد_تخفیف تاسقف۱۰۰/۰۰۰ تومان
آغازطرح: ۲۲ اسفندماه ۹۶
پایان طرح:15فروردین ۹۷
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
طرح #عیدانه خرید کتاب
با ارائه کارت ملی،برای هر ایرانی #20+10_درصد_تخفیف تاسقف۱۰۰/۰۰۰ تومان
آغازطرح: ۲۲ اسفندماه ۹۶
پایان طرح:15فروردین ۹۷
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
من و دخترم میدانیم جهان از ما چه میخواهد. ما میدانیم باید تصمیم بگیریم که آیا کوچک، آرام و ساده باقی بمانیم یا به خودمان اجازه دهیم به همان اندازهای که برای آن ساخته شدهایم، بزرگ، ناآرام و پیچیده باشیم؟ هر دختری باید تصمیم بگیرد که میخواهد با خودش صادق باشد یا با جهان؟ هر دختری باید تصمیم بگیرد که به انتظار ستایش بنشیند یا برای عشق مبارزه کند؟ آنجا، روی تخت، دخترم با آن موهای بافتهشده و با آن درد، دیگر دخترم نبود. او خودِ من بود؛ دختر کوچکی که قبلاً بودم، زن بالغی که اکنون هستم. زنی که هنوز هم جواب سؤالهای زیادی را نمیداند: چگونه میتوانم آزاد و رها باشم و همچنان دوست داشته شوم؟ آیا باید همهی تلاشم را بکنم که یک خانوم باشم، یا آنچه اهمیت دارد، انسانبودنِ من است؟ آیا باید به رهاشدن اعتماد کنم و همچنان به رشدم ادامه دهم، یا به همهی اینها پشت کنم تا معقول به نظر برسم؟
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
رمانی ک بوی مرگ میدهد
آدمهایی درگیربا خیالات و اسطورهها و باورها.
نقل خرافات و انسانهایی ک در بستر سنت عادتشون شده سینه به سینه حفظ کنن این رسوم نخ نمارو.
«هفت شبانهروز بود خواب میدید هفت کوزهای که به هفت چشمه میبرد، به جای آب، خون در آن پر میشود و هفت بار که کوزهها میشکنند، آب چشمهها دوباره برمیگردد و دیگر خون در آنها جوش نمیزند.»
رویای شبانه (خوابیده خانم)که (هفت)شب باهاش همراهه خوابهایی واقعی تر از بیداری برای (هفت برادر)
زنی که مزه عشق تازه به دهانش مزه کرده که مَردِش (بزرگ)جز خون ازش چیزی نمیمونه و «خوش به حال كسى كه چيزى بداره عزادارى بكنه باهاش؛ ياد از دسترفتهاش».
عروسی ک هفت بار می میره.
در برابر رسومی له میشه ک ازشون بیزاره،تو خیالش در مقابلشون جسوره و در عمل همرنگ جماعت، 7بار میشکنه و دل میده ب دل خرافات و نمیتونه از پا درشون بیاره.
زنی که فرهنگ جامعه ش رو قبول نداره ولی مقاوت چندانی هم نمیکنه و در آخر فرار میکنه از خاطره ها و ترک میکنه متعلقاتش رو.
خوابیده خانم کم میاورد یا کوتاه می آید؟! هفت بار پر و خالی میشه ولی بازم از طردشدگان روستاش هس
«همه جا جای ماست،به شرطی که خاطره هامان با ما نیایند.» زندگی با وجود عجب نازِ (بزرگ) ادامه داره باقی مونده ای ک خودش یادگار خاطره هاست ....
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
آدمهایی درگیربا خیالات و اسطورهها و باورها.
نقل خرافات و انسانهایی ک در بستر سنت عادتشون شده سینه به سینه حفظ کنن این رسوم نخ نمارو.
«هفت شبانهروز بود خواب میدید هفت کوزهای که به هفت چشمه میبرد، به جای آب، خون در آن پر میشود و هفت بار که کوزهها میشکنند، آب چشمهها دوباره برمیگردد و دیگر خون در آنها جوش نمیزند.»
رویای شبانه (خوابیده خانم)که (هفت)شب باهاش همراهه خوابهایی واقعی تر از بیداری برای (هفت برادر)
زنی که مزه عشق تازه به دهانش مزه کرده که مَردِش (بزرگ)جز خون ازش چیزی نمیمونه و «خوش به حال كسى كه چيزى بداره عزادارى بكنه باهاش؛ ياد از دسترفتهاش».
عروسی ک هفت بار می میره.
در برابر رسومی له میشه ک ازشون بیزاره،تو خیالش در مقابلشون جسوره و در عمل همرنگ جماعت، 7بار میشکنه و دل میده ب دل خرافات و نمیتونه از پا درشون بیاره.
زنی که فرهنگ جامعه ش رو قبول نداره ولی مقاوت چندانی هم نمیکنه و در آخر فرار میکنه از خاطره ها و ترک میکنه متعلقاتش رو.
خوابیده خانم کم میاورد یا کوتاه می آید؟! هفت بار پر و خالی میشه ولی بازم از طردشدگان روستاش هس
«همه جا جای ماست،به شرطی که خاطره هامان با ما نیایند.» زندگی با وجود عجب نازِ (بزرگ) ادامه داره باقی مونده ای ک خودش یادگار خاطره هاست ....
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
جدیدترین کتابهای "نشر آموت" را از دنیای کتاب خرد بخواهید
📚خرد کتابفروشی کاملا متفاوت📚
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
📚خرد کتابفروشی کاملا متفاوت📚
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
جدیدترین کتابهای "نشر نون" را از دنیای کتاب خرد بخواهید
📚خرد کتابفروشی کاملا متفاوت📚
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
📚خرد کتابفروشی کاملا متفاوت📚
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
از پنجره رو برمیگردانم. از چه چیزی پشیمانم؟ از اینکه در اولین فرصتی که پیش آمد بیرون رفتم. از اینکه دنیا را دیدم و عاشقش شدم. از اینکه عاشق آلی شدم. حالا که میدانم همهی آنچیزها را از دست دادهام. چطور میتوانم بقیهی عمرم را با این عذاب سر کنم؟ چشمهایم را میبندم و سعی میکنم بخوابم. اما تصویر چهرهی قبلی مامان. آنهمه عشق فداکارانهای که در چشمهایش موج میزند. دست از سرم برنمیدارد. پس به این نتیجه میرسم که عشق چیز فوقالعادهوحشتناکی است. دوست داشتن کسی بههمان شدت که مامان من را دوست دارد باید شبیه جان کندن قلب آدم بیرون از سینهاش، بدون پوست، بدون استخوان و بدون هیچ محافظی باشد...
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
📚دنیای کتاب خرد📚
ارائه دهنده کتابهای کمک درسی،دانشگاهی،تاریخی، رمان، روانشناسی و زبان و...
بااستفاده از این کداز تخفیف های ما بهرمند شوید.(زمان تاپایان اردیبهشت ماه)
📚خرد کتابفروشی متفاوت📚
@dkbook
ارائه دهنده کتابهای کمک درسی،دانشگاهی،تاریخی، رمان، روانشناسی و زبان و...
بااستفاده از این کداز تخفیف های ما بهرمند شوید.(زمان تاپایان اردیبهشت ماه)
📚خرد کتابفروشی متفاوت📚
@dkbook
نمیدانم تا کجا رفته بودم. کوچهها توی دل هم راه میدادند به هم دیگر و یک کوچه گاهی به کوچههای دیگر میرسید و انگار کردم در غاری فرو رفتهام که سوی نوری نمیبینم در انتهایش که بدانم پایان است اما چارهای هم نداشتم به جلو رفتن که می دانستم برگشتن به راهی که از آن آمده بودم، بدتر از گم شدن بود.
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
دیر زمانی بود که روز را فراموش کرده بود. روزها همیشه در خواب می گذشت-- حتی به هنگام کوچ که پیاده بود و یا سواره بر اسبی هوشیار. ناله ی نی و صدای خلخال ها در خواب هم رهایش نمی کرد. دو صدا، دو زنگوله بر گردن سگی... تا هرگز نتواند از قافله دور شود... چه کسی، چه کسی می تواند این دو زنگوله را از گردنش باز کند؟ چه کسی می داند که او، خوش دارد برای لحظه ای هر چند کوتاه گم شود؟
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
بالاخره یه روز پولدار میشی و به همه ی این کثافتا نشون میدی. اون وقت کارهای بزرگ میکنی،چون تو می دونی که قدرت نداشتن چقدر آدم رو زجر می ده. اما تو اذیتشون نمیکنی،حتی اگه قدرتش رو داشته باشی و همین دنیا رو یه کم بهتر میکنه.
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
روزی روزگاری دختری بود که در شهری کوچک و در دنیایی کوچک زندگی میکرد. این دختر بسیار خوشبخت بود یا دستکم به خودش میگفت که خوشبخت است. مثل بسیاری از دخترها، این دختر هم عاشق این بود که خود را به قیافههای جورواجور درآورد، کسی شود که واقعآ نبود.
اما مثل بسیاری از دخترها، زندگی او را ضعیفتر کرد تا اینکه، بهجای پیدا کردن چیزی که واقعآ مناسب اوست، خودش را استتار کرد، بخشهایی از وجودش که او را از دیگران متمایز میساخت، را پنهان نمود. او تا مدتها اجازه داد دنیا او را آزرده کند، تا اینکه به این نتیجه رسید که مطمئنتر این است که اصلا خودش نباشد...
« باز هم من » جدیدترین اثر جوجو مویز، نویسنده رمان های « من پيش از تو» و « پس از تو»است و همچنین ادامه این دو رمان پرفروش است.
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
اما مثل بسیاری از دخترها، زندگی او را ضعیفتر کرد تا اینکه، بهجای پیدا کردن چیزی که واقعآ مناسب اوست، خودش را استتار کرد، بخشهایی از وجودش که او را از دیگران متمایز میساخت، را پنهان نمود. او تا مدتها اجازه داد دنیا او را آزرده کند، تا اینکه به این نتیجه رسید که مطمئنتر این است که اصلا خودش نباشد...
« باز هم من » جدیدترین اثر جوجو مویز، نویسنده رمان های « من پيش از تو» و « پس از تو»است و همچنین ادامه این دو رمان پرفروش است.
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir