#معرفی_کتاب
می توان نوع زندگی یک نفر را از نوع سرطانی که می گیرد حدس زد.
(صفحه 48)
پسر جوانی، به دلیل موقعیت ایجادشده، مجبور به ترک کار خود در یک شرکت تبلیغاتی کوچک در توکیو شده و به زادگاهش بازمیگردد. در همان سال، رابطه او با نامزدش به هم خورده و مادربزرگش نیز فوت میکند. پسر جوان، به خواست عمّه خود، پسرعمّهاش را که ده سال از او کوچکتر است، نزد پزشک گوش میبرد. پسر جوان در طول مسیر بیمارستان، به یاد داستان دوست دبیرستانی خود (درخت بیدکور باعث ناشنوایی دختر زیبایی شده و مردی برای نجات او به بالای تپّه میرود) و مرگ ناگهانی دوستش میافتد. او، پسرعمّه خود را درگیر بیدکوری میبیند که گردهایش به گوش پسرک نفوذ کرده و کمکم او را ناشنوا میکند
#درخت_بید_کور_و_دختر_خفته
#هاروکی_موراکامی
@dkbook 📘📗📔📙
می توان نوع زندگی یک نفر را از نوع سرطانی که می گیرد حدس زد.
(صفحه 48)
پسر جوانی، به دلیل موقعیت ایجادشده، مجبور به ترک کار خود در یک شرکت تبلیغاتی کوچک در توکیو شده و به زادگاهش بازمیگردد. در همان سال، رابطه او با نامزدش به هم خورده و مادربزرگش نیز فوت میکند. پسر جوان، به خواست عمّه خود، پسرعمّهاش را که ده سال از او کوچکتر است، نزد پزشک گوش میبرد. پسر جوان در طول مسیر بیمارستان، به یاد داستان دوست دبیرستانی خود (درخت بیدکور باعث ناشنوایی دختر زیبایی شده و مردی برای نجات او به بالای تپّه میرود) و مرگ ناگهانی دوستش میافتد. او، پسرعمّه خود را درگیر بیدکوری میبیند که گردهایش به گوش پسرک نفوذ کرده و کمکم او را ناشنوا میکند
#درخت_بید_کور_و_دختر_خفته
#هاروکی_موراکامی
@dkbook 📘📗📔📙
این در حد معجزه ای کوچک بود؛
برخورد با کسی که بتوانی احساستت را به این روشنی و کمال با او در میان بگذاری.
خیلی از آدم ها عمری را طی می کنند و به همچو کسی برنمی خورند. اشتباه است اگر به این بگوییم "عشق". بیشتر شبیه همدلی کامل بود.
#هاروکی_موراکامی
📕 گربه های آدم خوار
@dkbook 📚
Www.kheradbookshop.ir 📚
برخورد با کسی که بتوانی احساستت را به این روشنی و کمال با او در میان بگذاری.
خیلی از آدم ها عمری را طی می کنند و به همچو کسی برنمی خورند. اشتباه است اگر به این بگوییم "عشق". بیشتر شبیه همدلی کامل بود.
#هاروکی_موراکامی
📕 گربه های آدم خوار
@dkbook 📚
Www.kheradbookshop.ir 📚
هیچ وقت یکی را با تمام وجودت دوست نداشته باش،
یک تکه از خودت را نگهدار برای روزهایی که هیچ کس را به جز خودت نداری...!
👤 #هاروکی_موراکامی
@dkbook 😢
Www.kheradbookshop.ir 📖
یک تکه از خودت را نگهدار برای روزهایی که هیچ کس را به جز خودت نداری...!
👤 #هاروکی_موراکامی
@dkbook 😢
Www.kheradbookshop.ir 📖
زمان همه را به یکسان از پا می اندازد مثل آن درشکه چی که به اسب پیرش آنقدر شلاق می زند تا در جاده بمیرد. اما تازیانه ای که به ما می زنند ملایمت ترسناکی دارد. فقط چندتایی از ما می فهمیم که کتک خورده ایم.
چاقوی شکاری 📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
چاقوی شکاری 📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
او شاید بگوید که می خوهد قطع رابطه کند.بدون تردید.من چه باید بگویم ؟
آیا می توانم بگویم : هی ، من تو را به اندازه کافی دوست دارم و دلیل موجهی برای قطع رابطه وجود ندارد ؟ مسلما نه ؛ از هر لحاظ که نگاه کنید ، احمقانه است. این که چیزی را دوست داری که دلیل نمی شود.
کجا ممکن است پیدایش کنم
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
آیا می توانم بگویم : هی ، من تو را به اندازه کافی دوست دارم و دلیل موجهی برای قطع رابطه وجود ندارد ؟ مسلما نه ؛ از هر لحاظ که نگاه کنید ، احمقانه است. این که چیزی را دوست داری که دلیل نمی شود.
کجا ممکن است پیدایش کنم
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
به کیوسک تلفن کنار صندوق رفتم وبه نامزدم ،همان صاحب گوش قشنگ ، تلفن زدم اما او نه درخانه ی خودش بود ، نه درخانه ی من شاید رفته بود غذا بخورد.
بعدخواستم به زن سابقم زنگ بزنم بعد از زنگ دوم،فکر دیگری به سرم زد وقطع کردم آخر حرفی نداشتم به او بگویم وازاین گذشته ، نمیخواستم نفهم جلوه کنم .
سرآخر کسی نماندکه به او تلفن کنم
آدم وسط شهر باشد ، با یک میلیون نفرکه تو خیابان ها پرسه می زنند وکسی رانداشته باشد که با او دو کلام اختلاط کند کوتاه آمدم ، سکه ی ده ینی را به جیب زدم و از کیوسک درآمدم .
تعقیب گوسفند وحشی
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
بعدخواستم به زن سابقم زنگ بزنم بعد از زنگ دوم،فکر دیگری به سرم زد وقطع کردم آخر حرفی نداشتم به او بگویم وازاین گذشته ، نمیخواستم نفهم جلوه کنم .
سرآخر کسی نماندکه به او تلفن کنم
آدم وسط شهر باشد ، با یک میلیون نفرکه تو خیابان ها پرسه می زنند وکسی رانداشته باشد که با او دو کلام اختلاط کند کوتاه آمدم ، سکه ی ده ینی را به جیب زدم و از کیوسک درآمدم .
تعقیب گوسفند وحشی
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
گفت: «نمیدونم... این روزها انگار نمیتونم منظورمو برسونم.
فقط نمیتونم. هروقت میخوام چیزی بگم، غلط فهمیده میشه. یا این جوره، یا آخرش طوری میشه که خلاف نظرمو میگم.
هرچه سعی میکنم درستش کنم، بیشتر گند میزنم. گاهی حتی یادم نمییاد اول چی میخواستم بگم.
انگار تنم دونیم شده و نصفش دنبال نصف دیگهش دور ستون بزرگی میچرخه. هی دورش میدوم. اون نصفهی دیگه کلمات دُرستو در دسترس داره، اما هیچوقت بهش نمیرسم.»
#هاروکی_موراکامی 📗📘📙
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
فقط نمیتونم. هروقت میخوام چیزی بگم، غلط فهمیده میشه. یا این جوره، یا آخرش طوری میشه که خلاف نظرمو میگم.
هرچه سعی میکنم درستش کنم، بیشتر گند میزنم. گاهی حتی یادم نمییاد اول چی میخواستم بگم.
انگار تنم دونیم شده و نصفش دنبال نصف دیگهش دور ستون بزرگی میچرخه. هی دورش میدوم. اون نصفهی دیگه کلمات دُرستو در دسترس داره، اما هیچوقت بهش نمیرسم.»
#هاروکی_موراکامی 📗📘📙
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
مهمترین چیزی که توی مدرسه یاد گرفتم این بود که هیچ وقت مهمترین چیزهارو توی مدرسه یاد نمیدن!
از تو که حرف میزنم از چه حرف میزنم📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
از تو که حرف میزنم از چه حرف میزنم📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
گاهي سرنوشت مثل طوفان شني است که مدام تغييرِ سمت مي دهد. تو سمتت را تغيير مي دهي، اما طوفان دنبالت مي کند. تو باز مي گردي، اما طوفان با تو ميزان مي شود. اين بازي مدام تکرار مي شود. طوفان که فرو نشست، يادت نمي آيد چي به سرت آمد و چطور زنده مانده اي. اما يک چيز مشخص است: "از طوفان که درآمدي، ديگر همان آدمي نخواهي بود که به طوفان پا نهاده بودي".
#کافکا_در_کرانه
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
#کافکا_در_کرانه
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
کافکا، بیرون چه میبینی؟
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت.
هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
درست است.
ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در ساحل📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت.
هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
درست است.
ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در ساحل📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
کافکا، بیرون چه میبینی؟
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت.
هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
درست است.
ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در ساحل📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir
از پنجره ی پشت سرش به بیرون نگاه میکنم.
درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم. و چند پرنده روی شاخههای درخت.
هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟
درست است.
ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟
كافكا در ساحل📚
#هاروکی_موراکامی
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir