کتاب«نه هزارمین نفر»مجموعه چند جلدی رمان از نویسنده جوان دامغانی آرمین عالمی است. جلد اول آن در سال 94 منتشر شده است و جلد دوم آن در حال چاپ می باشد.
#اثرافرینان
#عالمی
@damghannameh
#اثرافرینان
#عالمی
@damghannameh
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
درباره وجه نامگذاری کتاب به «نه هزارمین نفر» می نویسد:
براساس داستان کتاب در زمانهای دور سه نفر قدرت های ویژه ذهن را کشف کردند و به مراحلی از پیشرفت رساندند. ان سه نفر برای حفظ و گسترش این علم به تمام دنیا سفر کردند و افراد شایسته برای فراگیری و گسترش این دانش را پیدا کردند و اموزش دادند انها تمام تلاش خود را کردند تا کسانی این علم را فرا بگیرند که از ان سوء استفاده نکنند.
چند نسل بعد از این اساتید زمانی که رونق این علم زیاد می شود عده ای می خواستنداز ان سوء استفاده کنند و تمام بشریت را به بردگی قدرت ذهن خود دربیاورند سپس یک جنگ خونین بین خیر و شر در می گیرد و خیر پیروز می شودو از ان جنگ مردانی درستکار زنده بیرون می ایند انها تمام نشانه های قدرتشان و این جنگ را از بین می برند تا کسی از ان اگاه نشود و تا زمانی که شرایط لازم محیا نشود این علم را از همه ادمهای دیگرمخفی نگه دارند و یک راز باقی بماند.
انها یک پیمان می بندند که تا امروز پا برجا مانده است و این پیمان سه بند داشته است. بند اول این بوده که انها نمی توانند از هیچ کدام از قدرتهای ذهنی خود در مورد دیگران استفاده کنند مگر انکه طرف مقابل خودش اجازه این کار را به انها بدهد. دوم اینکه انها باید راز دار باشند و اسرار قدرت ذهن را به کس دیگری نگویند. و سوم اینکه برای حفظ این علم می توانند ان را به فرزند خود اموزش بدهند وهیچکس حق ندارد بیش ازیک فرزند داشته باشد تا کنترل جمعیت سخت نشود والبته همه برکارهم نظارت می کنند و اگر کسی تخلف کند دیگران باید او را مجازات کنند.
از ان روز به بعد همه ان افراد با هم در یک جا زندگی می کردند. ادمهایی از نژاد ها و زبان ها و سرزمین های مختلف در یک نقطه گرد هم جمع شدند و امروز به انجا شهر می گویند.شخص اول داستان نه هزارمین نفری است که این اموزشهای موروثی را می بیند ویاد می گیرد قدرت های ویژه درونش را به کار بگیرد.به همین دلیل اسم داستان نه هزارمین نفر است.
#عالمی
@damghannameh
درباره وجه نامگذاری کتاب به «نه هزارمین نفر» می نویسد:
براساس داستان کتاب در زمانهای دور سه نفر قدرت های ویژه ذهن را کشف کردند و به مراحلی از پیشرفت رساندند. ان سه نفر برای حفظ و گسترش این علم به تمام دنیا سفر کردند و افراد شایسته برای فراگیری و گسترش این دانش را پیدا کردند و اموزش دادند انها تمام تلاش خود را کردند تا کسانی این علم را فرا بگیرند که از ان سوء استفاده نکنند.
چند نسل بعد از این اساتید زمانی که رونق این علم زیاد می شود عده ای می خواستنداز ان سوء استفاده کنند و تمام بشریت را به بردگی قدرت ذهن خود دربیاورند سپس یک جنگ خونین بین خیر و شر در می گیرد و خیر پیروز می شودو از ان جنگ مردانی درستکار زنده بیرون می ایند انها تمام نشانه های قدرتشان و این جنگ را از بین می برند تا کسی از ان اگاه نشود و تا زمانی که شرایط لازم محیا نشود این علم را از همه ادمهای دیگرمخفی نگه دارند و یک راز باقی بماند.
انها یک پیمان می بندند که تا امروز پا برجا مانده است و این پیمان سه بند داشته است. بند اول این بوده که انها نمی توانند از هیچ کدام از قدرتهای ذهنی خود در مورد دیگران استفاده کنند مگر انکه طرف مقابل خودش اجازه این کار را به انها بدهد. دوم اینکه انها باید راز دار باشند و اسرار قدرت ذهن را به کس دیگری نگویند. و سوم اینکه برای حفظ این علم می توانند ان را به فرزند خود اموزش بدهند وهیچکس حق ندارد بیش ازیک فرزند داشته باشد تا کنترل جمعیت سخت نشود والبته همه برکارهم نظارت می کنند و اگر کسی تخلف کند دیگران باید او را مجازات کنند.
از ان روز به بعد همه ان افراد با هم در یک جا زندگی می کردند. ادمهایی از نژاد ها و زبان ها و سرزمین های مختلف در یک نقطه گرد هم جمع شدند و امروز به انجا شهر می گویند.شخص اول داستان نه هزارمین نفری است که این اموزشهای موروثی را می بیند ویاد می گیرد قدرت های ویژه درونش را به کار بگیرد.به همین دلیل اسم داستان نه هزارمین نفر است.
#عالمی
@damghannameh