دامغان نامه
390 subscribers
4.5K photos
71 videos
22 files
59 links
کانال دامغان نامه دریچه ای است به فرهنگ و تاریخ دامغان در آینه اسناد و تصاویر
Download Telegram
گزارش استاد ارجمند سید محمد طباطبایی یزدی از ملاقاتش با دکتر محمود مهدوی دامغانی



امروز فرصتی دست داد تا به لطف دوست عزیز و گرامی‌ام جناب آقای محمدرضا مروارید و همراه ایشان، با جناب استاد محمود مهدوی دامغانی – که عمرش دراز باد – دیداری داشته باشم. جناب استاد بسیار خوش برخورد و مهربان بود، با محضری پرفیض که به مناسبت هر صحبتی، از مرحوم والد سخن به میان می‌آوردند و بعد از چند بار ذکر خیر ایشان که مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی «عاش سعیدا و مات سعیدا» و کمتر کسی مثل ایشان داشته‌ایم و چنین و چنان... حکایات جالبی از سفر خود به نجف در سال‌های قبل از انقلاب و دیدار با مراجع وقت آن زمان تعریف کردند و گفتند: خدایش رحمت کند آقای طباطبایی را که برای من نقش روشنگری داشتند و نصایح ارزنده‌ای به بنده می‌کردند.
فرمودند: آن مرحوم از من پرسيد: چرا ابن ابی الحدید؟ چه شد که سراغ این کتاب رفتی؟ سپس تعریف کردند که ده دوازده سال بیش نداشته‌اند که بیتی از قصاید سبع علویات ابن ابی‌الحدید که کتیبه حرم مولا هم بوده است توجه وی را جلب کرده و بدون آنکه بداند از کیست، آن را زمزمه می‌کرده است ... و حکایت‌های بعدش را.
از جمله اینکه سال 61 که دانشگاه فردوسی مشهد، به تشخيص برخى از گردانندگان، در یک اقدام ناگهانی، هفتاد نفر را با تنزل رتبه، بازنشسته کرد (بخوانید: بیرون کرد)، آقای طباطبایی فرمود: محمود! قیّد العلم بالکتابه. تا حالا درس دادی خوب است، اکنون دست به کار نوشتن شو. اصلاً ایشان به من توصیه کرد که مغازی را ترجمه کن؛ کتابی که ترجمه آن، دو سال بعد از بیرون کردن من از دانشگاه، برگزیدهٔ دومین دورهٔ کتاب سال ایران شد. روزی که اِبلاغ بازنشستگی‌ام را دادند، از من فقط 30 مقاله منتشر شده بود، ولی از سال 1361 تا کنون 18 هزار صفحه به صورت کتاب چاپ و منتشر شده است.
و دیگر اینکه زمانی سید عبدالعزیز طباطبایی به من گفت: تو که طبقات ابن‌سعد را ترجمه کردی، يک کار هم ویژه تشیع بکن! به عبارت ديگر می‌خواست بگويد که من گفتم مغازی را ترجمه کن اما نه این طور که دیگر آثار اهل سنت را پشت سر هم ترجمه کنی. گفتم: چشم، اما آقا، مغازی را که خودتان گفتید ترجمه کنم. بعد از آن، المعیار و الموازنه را مطرح کردم؛ فتبسّم تبسمَ رضی. گفتند: خوب است، ولی روضة الواعظین فَتّال را هم کار کنید. گفتم: حضرت آقای طباطبایی، ما از اینکه فتّال کفاره تعریض‌هایش به غزالی را در بازار مال‌فروش‌های نیشابور پس داد و در آنجا گردنش را قطع کردند مدیون او هستیم.
باری، کمتر کسی مثل ایشان داشته‌ایم. آن چند سطری که در جلد پنجم طبقات بعد از شرح حال حضرت سیدالشهدا در باره ایشان نوشته‌ام درد دل راستینم بود نه اینکه بخواهم تعارفی بکنم. خدا می داند وقتی خبر فوت ایشان به من رسید و به خانه رفتم، همسرم از علت پریشانی‌ام پرسيد؛ ابیاتی از قصیده رائیه تهامی را خواندم - و ابیاتی را پشت سر هم می‌خواندند که حافظه ایشان در این سن و سال برایم اعجاب‌آور بود – به همسرم گفتم: شاید درست معنایش را متوجه نشوی، ولی امشب این زبان حال من است.
بعد متذکر شدند که اصولاً کار روی همین قصیده تکلیف دوره دکتری ایشان بوده است که مرحوم استاد جلال الدین همائی بر گردن ایشان گذاشته است.
القصه، «روضه الواعظین» منتشر شد و پس از آن «الغدیر فی الاسلام» شیخ محمد رضا فرج الله را ترجمه کردم و بعد «مقتل ابن ابی الدنیا» را.. ترجمه بخش امام حسن و امام حسین طبقات ابن‌سعد را از روی تحقیق آن مرحوم انجام دادم و معتقدم نکاتی که ایشان در تعلیقاتشان بر ترجمة الامام الحسن و همچنین الامام الحسین علیهما السلام متذکر شده‌اند بسیار دقیق و عالمانه و بجاست و هر پاره‌ای از آنها جرقه‌ای شده است برای برخی از محققین در کارهای بعدی و به عنوان نمونه، از موضوع همسران امام مجتبی علیه‌السلام ياد کردند.
سایه‌شان مستدام و عمرشان دراز بادا.
یاد فرهیخته ای اندیشمند و پزشکی حاذق از سرزمین کهن دامغان مرحوم دکتر محمد شاه حسینی دامغانی

صبح یکشنبه دوازدهم آبان ماه سال ۸۷ وقتی اهالی جوادیه از خواب بلند شدند، اصلا فکرش را نمی‌کردند که روز خود را با خبر درگذشت دکتر محمد شاه‌حسینی دامغانی آغاز کنند. آنها البته خیلی زود خودشان را به ایستگاه نوبهار در خیابان ۲۰ متری رساندند و پیکر پزشک محبوب محله‌شان را روی دوش گرفتند و فریاد «لا اله الا الله» سردادند. مردمان جوادیه تهران خاطره آن سال‌های طولانی را که نوبت می‌گرفتند و صف می‌ایستادند تا دکتر شاه‌حسینی معالجه‌شان کند، هرگز فراموش نمی‌کنند؛ یعنی نمی‌توانند آن پیرمرد مهربان را که از درد، غم، مشکلات روزمره و بیماری خود برای او می‌گفتند از یاد ببرند. او سنگ‌ صبورشان بود.
بیش از نیم قرن از آن روزی که نخستین آجر خانه‌ها را در جوادیه روی هم گذاشتند، می‌گذرد. طی این سال‌ها، نام ۲ نفر بیشتر از همه ورد زبان اهالی این محله بوده است؛ یکی مرحوم «جواد فردانش» که جوادیه را در ابتدای دهه ۲۰ بنیان گذاشت و دیگری دکتر «محمد شاه‌حسینی» که از اوایل دهه ۴۰ تا آخرین روزهای عمرش در این محله به طبابت و خدمت به مردم پرداخت.
محمد شاه حسینی دامغانی حوالی سال ۱۳۱۰ در خانواده‌ای مذهبی در روستای کوشک در فشافویه، از توابع شهرری، به دنیا آمد. پدرش ذبیح‌الله بود که اهالی ارباب صدایش می‌زدند و چند پارچه آبادی را در آن حوالی در اختیار خود داشت. محمد نخستین فرزند حاج‌ذبیح‌الله بود. او ۳ برادر و یک خواهر دیگر هم داشت. البته خواهرش هما در ۹سالگی و برادرش نبی‌الله در ۱۰سالگی بر اثر بیماری از دنیا رفتند.او تا کلاس دوم ابتدایی در روستا درس ‌خواند. آنگاه برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در منزل عمویش که سرهنگ بازنشسته ارتش بود، ساکن شد و تا کلاس ششم ابتدایی همان‌جا زندگی کرد. در آن زمان بود که پدرش خانه‌ای را در حوالی سه‌راه امین‌حضور خرید تا همولایتی‌ها که برای درمان بیماران خود به شهر می‌آمدند، آواره کوچه و خیابان‌ها نباشند.از آن به بعد، محمد در آن خانه رحل اقامت افکند و دوره دبیرستان خود را همان‌جا پشت سر گذاشت. سپس در امتحان ورود به دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ای جز پزشکی در دانشگاه تهران قبول شد. ۲ سال در آن رشته درس خواند اما دلش جای دیگری بود. به هر حال، او در خانه‌ای زندگی می‌کرد که محل اسکان موقت بیماران بود. ضمن اینکه خواهر و برادرش را نیز به دلیل بیماری از دست داده بود. همین‌ها انگیزه‌ای بود تا باز هم در کنکور شرکت کند.این بار، توانست در رشته پزشکی قبول شود. در ۱۳۳۵ تحصیلاتش را به پایان رساند. از همان موقع دلش می‌خواست در جایی محروم طبابت کند. دوره اجباری خدمتش را در زرند ساوه گذراند. سپس به هویزه در حوالی اهواز رفت و نزدیک به یک سال و نیم در آنجا حضور داشت و در همان مدت کوتاه نام نیکی از خود به جا گذاشت. بعد به تهران بازگشت و به استخدام دولت درآمد و نزدیک به یک سال و نیم در درمانگاه میدان شوش کار کرد. کاری که می‌خواست انجام دهد، با امکاناتی که در اختیارش می‌گذاشتند، همخوانی نداشت. پس آنجا را هم به امان خدا سپرد و اینگونه بود که دکتر محمد شاه‌حسینی در اوایل دهه ۴۰ مطب عمومی خود را در جوادیه باز کرد؛ در خیابان ۲۰ متری، ایستگاه نوبهار.و بالاخره فصل هجرت رسید. دکتر شاه‌حسینی که سراسر عمرش را به درمان بیماران گذراند، خود در پایان عمر به سرطان لوزه‌المعده مبتلا شد و به این ترتیب، آقای دکتر به دیار حق شتافت. پیکرش را ۱۲ آبان ۸۷ از مقابل مطبش در خیابان ۲۰ متری جوادیه با حضور پر شور مردم جوادیه تشییع کردند و در قطعه ۳۶ بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز
حضور علامه سید عیسی طباطبایی نجفی دامغانی نماینده مقام معظم رهبری در لبنان بر سر مزار استاد بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مسیح شاهچراغی
❇️ حضور عالم گرانقدر آیت الله حاج شیخ غلامعلی نعیم آبادی در مراسم غبارروبی حرم علی ابن موسی الرضا (ع) در آستانه شهادت امام مهربانی‌ها

🔺یکشنبه، نوزدهم شهریور ۱۴۰۲
شعر دکتر سید مسیح شاهچراغی به مناسبت ورود علامه سید عیسی طباطبایی به سرزمین پدری دامغان
سلام

تا که دستت می‌رسد شو کارگر
گر فتی از پا خواهی زد به سر

دوستان عزیز و همراه
در آستانه سال تحصیلی آمادگی خود را جهت دریافت کمک‌های شما به منظور تامین هزینه های دانش آموزان نیازمند از قبیل ثبت نام، تهیه لباس فرم، خرید کیف و لوازم التحریر، اعلام می داریم.
دست یاری شما را می فشاریم.
لطفا بعد از واریز، پیامک فراموش نشود.

شماره کارت

6219861938800165
سید سعید شاهچراغی
.
مکتبه مهدویه کتابخانه مرحوم آیت آلله مهدوی دامغانی
تأسیس ۱۳۷۳ ش
مشهد مقدس
.
دیدار هیأتی از کشور مصر

با آیت الله سید محمد هادی میلانی و حضور فرزندش حجت الاسلام والمسلمین سید نورالدین میلانی و آیت الله شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی در مشهد مقدس

با حضور شیخ محمد الفحام شیخ الازهر و چند تن از قاریان برجستهٔ مصری مانند : شیخ محمود خلیل الحصری، شیخ محمود صدیق منشاوی و...
حکم انتصاب امام جمعه جدید پاکدشت و تقدیرنامه ریاست شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کشور از زحمات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن لزومی دامغانی در دوران تصدی امامت جمعه پاکدشت
در آینه تصاویر(۳)

تصویری قدیمی در مدرسه مطلب خان دامغان

در این تصویر مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا خدایی، مرحوم حجت الاسلام کربلایی سید طاهر شاهچراغی، مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید مسیح شاهچراغی و آیت الله سید محمد شاهچراغی و حجت الاسلام شیخ مهدی طاهریان دیده می شوند.
در کنار آیت الله خدایی ، نویسنده و واعظ شهیر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید غلامحسین شیرازی از چهره های فدائیان اسلام نیز حضور دارند.
2
   بسم الله الرحمن الرحیم
  انا لله و انا الیه راجعون

حجت الاسلام جناب آقای سید علی اصغر شاهچراغی دام عزه
سلام علیکم
خبردار شدیم که پدر بزرگوارتان به رحمت خدا رفت
بی گمان درگذشت پدر بزرگوارتان گرد غم برچهره‌تان پاشیده است. رسم روزگار است که بارها و بارها همه را به چنین آزمون‌های سختی می‌آزماید. این فقدان بزرگ را صمیمانه به محضر شریف جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت گفته و سربلندی و شکیبایی‌تان را در این کارزار از خداوند متعال خواستاریم.

اللهم اجعله فی زمرة محمد و آل محمد
      
مجمع طلاب و فضلای حسن آبادی