دامغان نامه
390 subscribers
4.5K photos
71 videos
22 files
59 links
کانال دامغان نامه دریچه ای است به فرهنگ و تاریخ دامغان در آینه اسناد و تصاویر
Download Telegram
#صوابنامه

رساله‌ای از مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی منتشر شده است با عنوان :
«صوابنامهٔ اغلاط چاپی مجلدات ده‌گانهٔ تفسیر شریف کشف الأسرار و عدة الأبرار».

این رساله را ایشان میان سال‌های شصت و شصت و یک که در زندان نگاشته‌ بود. در آن ایام به دشواری و به وساطت آزاده‌ای دسترسی ایشان به تفسیر شریف «کشف الاسرار» ممکن شد، و سخت‌تر از آن قلمی فراهم آمد تا به مرور این رساله شکل گرفت.

«کشف الاسرار» میبدی یکی از ده کتاب برگزیده ایشان از میان انبوه کتاب‌های عربی و فارسی نگاشته‌ شده در عالم اسلام بود که خواندن کامل آنها را توصیه می‌کرد.

در دانشگاه هاروارد هم جلسات درس ایشان همین متن خوانی ها بود به فارسی و عربی، با شرح و تبیین.
با تشکر از استاد بزرگوارم حجت الاسلام جواهرالکلام
👍1
یادداشتهای کوتاه من (۱۴۱)

خاطره ای از نقد مقاله مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی

این روزها که غم فراق دکتر مهدوی، دل و جانم را سخت آزرده ساخته است، هر بار خواستم نکته ای را بنویسم، قلم قوتی برای نوشتن نداشت. اما بیان خاطره ای را خالی از لطف ندانستم.
در سال‌های پیش که رحلت مرحوم آیت الله خزعلی پیش آمد، مرحوم دکتر مهدوی با همان قلم زیبایش مقاله ای را در یاد آن فقیه رحیل در روزنامه وزین اطلاعات نوشتند و من طبق معمول که آثار این عزیز را پیگیری می کردم، خواندم.
در حین مطالعه احساس کردم دو یا سه نکته این یادداشت را با مغایرت های تاریخی دیدم.
همان شب از طریق ایمیل، با دفتر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی که این روزها، مبتلای به فراق او هم هستیم، این موضوع را درمیان گذاشتم.
فردا مرحوم آقای دعایی تاکید کردند که شما نقدهای خود را بنویس تا در روزنامه‌ چاپ کنیم. دست و دلم لرزید. من یک بچه طلبه کم سواد برای مطالب مردی نقد بنویسم که شهرتش همه مرزها را درنوردیده است.
با همات قلم ناقص و بی سوادی شروع به نوشتن کردم، در اول این نوشته از ارادت خانوادگی خاندان شاهچراغی به بیت مرحوم آیت‌الله العظمی شیخ کاظم دامغانی نوشتم و در ادامه با شرمندگی چند نقدی که به ذهنم می رسید نوشتم و برای مرحوم آقای دعایی فرستادم.
دعا می کردم که آن را چاپ نکنند. نقدم را درست می دانستم ولی در برابر استاد مهدوی، خجل بودم.
فردای همان روز، روزنامه اطلاعات در مقدمه یادداشت من نوشت: « در پی چاپ یادداشتی از استاد ارجمند آقای دکتر احمد مهدوی دامغانی در صفحه ۳ روزنامه، مورخ ۲۸ شهریور درباره مرحوم آیت‌الله خزعلی، توضیحی از جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدسعید شاهچراغی دامغانی به دستمان رسید که متضمن نکاتی تاریخی است و چون آن را در اختیار استاد مهدوی دامغانی نهادیم، ایشان با سماحت و بزرگواری خاص خود پذیرا شدند و تکمله زیر را ارسال فرمودند که اینک همراه با نامه جناب شاهچراغی از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.»
همان شب نقد من را به مرحوم دکتر مهدوی داده بودند، استاد فرزانه با همه بزرگواری اش نقد را از این طلبه حقیر پذیرفتند و جوابی را نوشتند و جواب را با جمله « راست است و امان از پیری!» شروع نمودند و در ادامه نامه بزرگوارانه نوشتند: «این که مرحوم والدم به مرحوم آقای خزعلی فرموده‌اند که در «ربذه» هستی و تبعید مرحوم خزعلی را با تبعید جناب «ابوذر غفاری» (رضی الله عنه) به قریه «ربذه» به امر خلیفه سوم مقایسه کرده است، خیلی جالب و پرمعنی یافتم؛ چرا که فیه ما فیه! مزید توفیق و نیل به درجات عالیه علمی را برای آقازاده محترم آقا سید سعید شاهچراغی (زید فضله) آرزو می‌کنم و به وسیله ایشان به خدمت عموی محترمشان، جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمحمد شاهچراغی دامت برکاته سلام تقدیم می‌کنم. ـ مهدوی دامغانی».
این تواضع کریمانه مرحوم استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی را هرگز فراموش نمی کنم. از خدا می خواهم که بر درجات این عالم ولایی بیفزاید.
دامغان. دوم تیر ماه ۱۴۰۱
سید سعید شاه‌چراغی
Forwarded from جواهر كلام (‏تُرَابُ نَعل أبِي تُرَابِ)
🔹افتخار من نوکری حضرت سیدالشهدا(ع) است که امیدوارم من را در مقام روضه خوان قبول بفرمایند.
مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی رضوان الله تعالی علیه
@jawaher_kalam
شعری از آقای ابوالفضل‌ طباخ پور بنان در رثای مرحوم استاد دکتر مهدوی دامغانی

چشم من می سوزد و در سینه جانم بیشتر
صد هزاران اشک بر رخ در نهانم بیشتر
اشک هایی روی دفتر می چکد از این غزل
شعله ای در سینه دارم بر زبانم بیشتر
نیست غم های مرا گنجایشی در این جهان
این زمینم تنگ بود و آسمانم بیشتر
تا تو رفتی ماند بی پاسخ سوالات ادب
دیدگانم سوخت اما خانمانم بیشتر
داد حسرت را به دنیا و غربت را به تو
می شود هر لحظه ویران آشیانم بیشتر
فاش می گویم که امشب در عزای مهدوی
قلب من خون شد و لیکن دیدگانم بیشتر
خاطره ای از دکتر محمود مهدوی دامغانی از یک سفر به همراه آیت الله شیخ هاشم قزوینی


چرا دست به قلم نمی‌برید؟
استاد دکتر محمود مهدوی دامغانی می‌فرمودند:
یک بار مرحوم آیت الله شیخ هاشم قزوینی را به همراه پدرم- آیت‌الله شیخ محمد کاظم مهدوی دامغانی- با فولکس قورباغه‌ای که داشتم به جایی می‌بردم. در فرصتی مناسب از ایشان و پدرم اجازه خواستم که پرسشی را مطرح کنم. وقتی اجازه فرمودند، پرسیدم:
مقام شیخ طوسی بالاتر است یا شما؟ مرحوم شیخ هاشم پس از مکثی کوتاه پرسیدند:
فاصله شیخ طوسی با امام معصوم چقدر بود؟ من با مبنا قرار دادن سال شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) گفتم: حدود دویست سال! ایشان پرسیدند: این دویست سال یعنی چند نسل؟ هر نسل را چقدر در نظر می‌گیری؟ من هم با عذرخواهی از سخن گفتن در برابر این بزرگان عرض کردم:
حدود سی سال، یعنی تقریبا هفت نسل، ایشان فرمودند: بر این اساس شیخ طوسی با هفت واسطه به امام معصوم می‌رسید و برای شناخت قول و فعل معصوم(علیه السلام) فقط سند و رجال هفت نسل را باید بررسی می‌کرد، ولی من باید با حدود چهل نسل به امام برسم، پس زحمتی که من باید بکشم بیشتر است! من گفتم:
پس چرا شیخ طوسی آن گونه درخشید و همچنان در قله قرار دارد؟ مگر نه این است که به این خاطر بود که دست به قلم برد و آثاری چون استبصار و تهذیب و مبسوط و خلاف را نوشت؟ شما دو بزرگوار با این همه علم، چرا دست به قلم نمی‌برید؟!
آقای دکتر مهدوی دامغانی در ادامه این صحبت، محدود ماندن دانشگاهیان و پژوهشگران به نوشتن مقاله را نکوهیدند و فرمودند:
مقاله‌نویسی ارزش زیادی ندارد، علمایی مانند شیخ طوسی با نگارشِ جوابِ مسائل مردمان این شهر و آن شهر و رساله‌های کوتاه، شیخ طوسی نشدند بلکه با نوشتن کتاب‌هایی مانند التبیان شیخ طوسی شدند!

مباحثات، گفتگوی محسن الویری با استاد محمود مهدوی دامغانی، ۹۷/۸/۲۶.
خاطره دکتر محمود مهدوی دامغانی از استاد همایی
به هنگام شرح ابیات، آن چنان می‌گریستند!
استاد دکتر محمود مهدوی دامغانی در باره مرحوم علامه جلال الدین همایی می‌فرمودند:
ایشان از نظر دین‌باوری، عِدل و نظیر نداشتند. استاد همواره تهران بودند و فقط به دلیل هم‌درس بودن با شیخ هاشم قزوینی در اصفهان، دوبار برای زیارت حضرت رضا(ع) و دیدن شیخ هاشم، به مشهد آمدند.
در آن زمان در ماه مبارک رمضان هم نوزدهم و هم بیست و یکم تعطیل رسمی بود.
یک بار در روز هجدهم ماه مبارک رمضان، اشعاری از مولوی در وصفِ امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) خواندند و شرح کردند. در حین آن، چنان می‌گریستند که من از بکّائین- آنانی که فراوان می‌گریند- چنین گریه‌ای ندیده‌ام!
کسی که قصیده‌ای با این بیت بسراید، معلوم است که در چه مقام و جایگاهی است:
مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مستِ هوا و آرزویم
مطلع این قصیده چنین است:
پایان شب سخن‌سرایی
می‌گفت ز سوز دل همایی

مباحثات، گفتگوی محسن الویری با استاد محمود مهدوی دامغانی، ۹۷/۸/۲۶.
ده فرمان مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی

🔸ده فرمان مهدوی
در پی انتشارِ دعوت‌نامۀ منظومِ نگارنده خطاب به استاد احمد مهدوی دامغانی- اعلی الله مقامه- جهت بازگشت به وطن مألوف، حضرت علامه از آمریکا تماس گرفتند و از اجابت این خواهش به چند علت و بهانه، عذر خواستند. در ادامه فرمودند:
اما نائبه- یعنی همسرشان- خدمت شما می‌رسند تا مراتب قدردانی مرا حضوراً و شفاهاً به جای آورند. همچنین از غایت مهربانی برای همسرم سارا و پسرم مسیحا هدیه‌ای تدارک دیدند. نیز سایز مرا خواستند تا پیراهنی برایم تهیه کنند. به ایشان عرض کردم:
راضی به زحمت نیستم، اما در مواجهه با اصرارشان به ناچار گفتم: "صغیر الجثه و قصیر القامه". که فرمودند:
آها، عینِ سایزِ محمدرضا- مقصودشان استاد شفیعی کدکنی بود- در این گفت و شنید بود که به خاطرم رسید موضوعی را مطرح کنم؛ عرض خواهشی که مطمئن بودم به آن تن نمی‌دهند پس با ترفندی آن را کمی به مزاح و طنز آلودم و گفتم:
استاد اگر قصد دارید مرا خوشحال کنید برایم دستورالعملی مکتوب کنید تا مایۀ سعادت من در دنیا و آخرت باشد. آنچه را که خود بدان مقیدید و رمز توفیق شماست، خطاب به بنده که موسوی‌ام در ده فرمان بنویسید و به دست من برسانید.
البته از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نماند که انتظارم اذکاری مختصر و مفید بود که هر روز بر زبان برانم و موانع زندگی همین طور یکی پس از دیگری از سر راهم برداشته شود. اما هنگامی که مرحمتیِ ایشان به واسطۀ همسرشان سرکار خانم تاجماه آصفی به دستم رسید، حسابی کلافه شدم. دیدم انجام این تکالیف، پهلوانی می‌طلبد همچون شخص ایشان و بدون شک من که عمری را به بی‌قیدی و سُکر و سَهو سپری کرده‌ام مرد این میدان نیستم. با این وجود خوشنودم که به این بهانه آنچه را که محال بود از مخزن الاسرارِ دل ایشان بیرون افتد، اکنون پیش چشم شما عزیزان قرار می‌دهم. دستور بندگی و عاشقی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیّدنا ونبینا محمّد وآله الطّاهرین
برادر و....
جناب عالی با حُسنِ ظنّی که منِ بنده می‌ترسم لایق آن نباشم از این ناچیز خواسته‌اید که برخی از وظایف و تکالیفی را که خود را در شبانروز یا ایام معینی، موظف و مکلف به آن ساخته‌ام و به برخی از آن شاید بیش از هفتاد سال است که ملتزم و متعهد و موفق و مُستسعدَم، به عرضتان برسانم. چون مَقام، مناسب اطاله و اسهاب(=طول و تفصیل)نیست اجمالاً چند مورد را خدمتتان عرض می‌کنم.
بدیهی است که این عاصیِ روسیاه، جرئت و جسارت اینکه بگوید این وظایف را برای تقرب به درگاه ربّ العزّة- جلّت عظمته- انجام می‌دهد، ندارد بلکه زبان حالش همان بیت شیخ اجل سعدی است که:
می‌نگویم که طاعتم بپذیر
قلم عفو بر گناهم کش
ولی شک نیست که اگر ان شاء الله روی و ریایی در این اعمال نباشد، امیدم به رحمت واسعۀ الهی است ولا یخفی که بحمدالله برکات همین وظایف و تکالیف الزامی به خود را، همواره و مستمرّاً روزافزون می‌بینم ولله الحمد.
نور چشم عزیز!
۱- در روز جمعه و البته قبل از ظهر، غسل جمعه و تلاوت زیارت شریفۀ جامعۀ کبیره و خصوصاً زیارت عاشورا را- که ادعانامۀ مظلومیت آل محمد علیهم السلام به پیشگاه قدس الهی است- قطعاً قطعاً فراموش نفرمایید(در لعن و سلام زیارت عاشورا، به پنج شش بار اکتفا کنید)
۲- در نماز صبحِ دوشنبه، سورۀ مبارکۀ هل اتی را در رکعت اول و سورۀ مبارکۀ انا اعطیناک الکوثر را در رکعت دوم تلاوت فرمائید.
۳- هر شب بین نماز مغرب و عشاء، سوره‌های مبارکۀ الم سجده ۳۲ و مُلک ۶۷ قطعاً و قطعاً تلاوت فرمائید(پیری به من تعلیم فرموده است) و هم چنین سورۀ مبارکۀ دخان.
۴- هر صبح بعد از فریضه، شصت و شش بار آیۀ شریفۀ الله لطیف بعبادة یرزق من یشاء وهو القوی العزیز(شوری ۱۹) را حتماً تلاوت فرمایید.
۵- از نماز غفیله غفلت نفرمایید و در قنوت همان دعای شریفۀ وارده برای نیمۀ شعبان(مفاتیح الجنان): اللهم اقسِم لنا مِن خشیتک... الخ را تلاوت فرمایید.
۶- از ختم صلوات در تعقیب نماز صبح غفلت نفرمایید.
۷- صلۀ رحم را به هر نحو که مقتضی می‌دانید، انجام دهید. از حسادت بپرهیزید. بپرهیزید که اوّلُ ذنب عُصِی به الله الحسد.
۸- از اینکه لااقل در هر ماه یک ختم قرآن مجید را انجام دهید، قصور نورزید.
۹- با اعلیحضرتِ اقدس، صاحب الزمان (عج) و اعلیحضرتِ اقدس علی بن موسی الرّضا همواره ارتباط قلبی و سلام لسانی داشته باشید.
۱۰- برای گذشتگان از اولیاء الله و فقهاء و محدّثان رضوان الله علیهم اجمعین، گاه گاه اختصاصاً تلاوت قرآن مجید را ترک نفرمایید.
در همه احوال خود را به خدا بسپارید و جز از او، از هیچ کس انتظاری نداشته باشید.
احمد مهدوی دامغانی التماس دعا دارد. ۹۳/۳/۱۸.

کانال تلگرامی پیاله، موسوی طبری.
تصویری از برگزاری مراسم ارتحال استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی
💢 استاندار قم در بیمارستان بستری شد

🔸سید محمدتقی شاهچراغی دامغانی استاندار قم امروز به دلیل فشار کاری و مشکلات قلبی در یکی از بیمارستان های قم بستری شد.

🔸به گزارش روابط عمومی استانداری قم :استاندار قم امروز با درد قفسه سینه و تعریق وارد بیمارستان شد و در بخش سی سی یو تحت مداوا قرار گرفت.

🔸بعد از ویزیت پزشکان، بلافاصله وی، تحت آنژیوگرافی قلبی قرار گرفت و درمان های لازم آغاز شد.

🔸حال عمومی استاندار قم مساعد است.
👍1
ذکر خاطره‌ای از دکتر قاسم کاکایی به مناسبت رحلت استاد دکتر مهدوی دامغانی رحمة الله علیه

در سال ۱۳۸۳ به دعوت پرفسور کارل ارنست برای گذراندن یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا دعوت شدم. حضور در آمریکا فرصتی بود که علاوه بر انجام پروژهٔ تحقیقاتی در دانشگاه کارولینای شمالی، بازدیدی هم از دیگر مراکز دانشگاهی وفرهنگی داشته باشم. از جمله سفری نیز به لس آنجلس داشتم که توفیق ملاقات با مرحوم دکتر مهدوی دامغانی در آنجا رخ داد. گوشه‌ای از یادداشت آن سفر را تقدیم می‌کنم:

ملاقات با دکتر احمد مهدوی دامغانی

رفتن بنده به لس‌آنجلس مصادف بود با ایام ولادت حضرت مهدی عجل‌الله فرجه‌الشریف. از شب سیزدهم تا شب پانزدهم شعبان به مدت سه شب مراکز فرهنگی مختلف برنامه داشتند. بنده در شب چهاردهم شعبان در جلسهٔ دانشجویان شیعهٔ مقیم لس‌آنجلس اعم از ایرانی و غیر ایرانی، سخنرانی کردم و در سه جلسهٔ دیگر که متعلق به ایرانیها بود صرفا حضور یافتم.
شب نیمهٔ شعبان, به اتفاق دو سه نفر از دوستان به مرکزی فرهنگی رفتیم به نام رسالت. اعلام شده بود که سخنران این جلسه استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد است.

دکتر مهدوی دامغانی از درس‌خواندگان، علما، فضلا و مجتهدان حوزهٔ خراسان و از هم‌درسان حضرت آیت‌الله سیستانی بوده‌اند. ایشان در فقه، اصول، فلسفه اسلامی، کلام و ادبیات فارسی متبحر و در ادبیات عرب کم‌نظیرند. متأسفانه در اوايل انقلاب به علت برخی ‌تند‌روی‌ها با ایشان برخورد خوبی نشد و ایشان سخت اذیت و دل‌آزرده شدند. بعدا دلجویی بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله گیلانی و مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی هم نتوانست آن زخم را التیام بخشد و ایشان ناچار به هجرت شدند.
بنده با کتابهای ایشان آشنایی داشتم ولی قبلا هیچ ارتباطی با ایشان نداشتم. ایشان هم اصلا شناختی از حقیر نداشتند. علی‌رغم جو سنگین بعد از ۱۱ سپتامبر با لباس روحانیت در آن مجلس شرکت کردم! جمعیت بسیار پرشماری در مجلس بودند. از همه طیفی. تعداد خانمهای چادری خیلی اندک بود. تعداد خانم‌های مانتویی متوسط و تعداد بی‌حجاب‌ها زیاد بودند. این را گفتم که جو آنجا را نشان دهم! واقعا تعداد جمعیت خیلی زیاد بود آن هم در مجلسی صرفا دینی! این امر نشان می‌داد که این جماعت با هرچه قهر کرده باشند با اصل دین قهر نکرده‌اند. البته تنها روحانی مجلس به حسب ظاهر، بنده بودم
استاد دامغانی در آنجا ملبس به لباس روحانیت نیستند. در آن زمان(سال۸۳) حدود ۸۰ سال داشتند و بنده ۴۷ ساله بودم. وقتی وارد شدند آمدند و کنار حقیر نشستند که کس دیگری نمی‌نشست بجز همان دو نفر از دوستان! ایشان خوش و بشی با بنده کردند و از نام و وضع و کارم جویا شدند. در همین هنگام بندهٔ خدایی که دلِ پُری از جمهوری اسلامی داشت آمد و تا می‌توانست به بندهٔ حقیر و روحانیت معظم فحش و ناسزا داد! فکر می‌کرد که دکتر مهدوی دامغانی هم دلش خنک می‌شود! یکی از دوستان حزب‌اللهی دورهٔ دبیرستان بنده که سالها در آمریکا بود و خود را بادی‌گارد بنده حس می‌کرد بلند شد تا با آن فرد درگیر شود و حسابش را کف دستش بگذارد! جناب دکتر مهدوی دامغانی مانع درگیری شدند. از برخورد آن فرد خیلی ناراحت شده بودند و هرجور بود آن بندهٔ خدا را رد کردند تا برود! بعد به من گفتند که ناراحت نشو اینها صرفا از سر جهالت سخن می‌گویند! بعد از مدتی، سخنرانی استاد دامغانی شروع شد. در ابتدای سخنرانی از پشت تریبون به بنده سلام دادند و خوش‌آمد گفتند. سپس در طی سخنرانی چندین‌بار گفتند که: «من در مقابل فلانی درس پس می‌دهم». در حالی که هیچ شناخت قبلی از حقیر نداشتند و سنشان تقریبا دوبرابر سن حقیر بود؛ بگذریم از فضلشان و علمشان. هیچ در این فکر نبودند که آن خیلِ مریدان با آن جو فرهنگی, دربارهٔ ایشان چه قضاوتی می‌کنند!
معنای مهمان‌نوازی، تواضع، آزادگی و پاس‌‌داشت علم را بنده در محضر ایشان درس گرفتم
Forwarded from جواهر كلام (‏تُرَابُ نَعل أبِي تُرَابِ)
شرح حال مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی در کتاب تاریخ قومس و تصویری کمتر دیده شده از ایشان
@jawaher_kalam
🔰 پیام استاندار قم بعد از ترخیص از بیمارستان ؛

بسم الله الرحمن الرحیم

🔸اینک که به لطف الهی، بهبودی نسبی حاصل و از بیمارستان ترخیص شدم لازم می دانم از زحمات کادر درمان و پرستاران و پزشکان پرتلاش دانشگاه علوم پزشکی قم صمیمانه قدردانی نمایم.

🔸همچنین مراتب قدردانی خود را از مردم شریف، خانواده معظم شهداء، همکاران دولت و بویژه علما و مراجع معظم که حقیر را مورد لطف و تفقد خویش قرار دادند اعلام داشته و برای همگی این بزرگواران آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.

🔸این اتفاق تلنگری بود که فرصت عمر انسان و خدمتگزاری به مردم چقدر کوتاه است و باید قدردان لحظات و دقایق این توفیق ارزشمند باشیم.

سید محمد تقی شاهچراغی
Forwarded from جواهر كلام (‏تُرَابُ نَعل أبِي تُرَابِ)
تشییع پیکر استاد احمد مهدوی دامغانی در حرم مطهر رضوی

۱۴۰۱/۳/۶
@jawaher_kalam
حجت الاسلام شیخ علی معلی دامغانی:


خداوند وعده داده است که خود، از ما دفاع کند!
مرحوم استاد علی اکبر پرورش می‌فرمودند:
روزی در اوج تهمت‌ها و تخریب‌ها علیه مرحوم شهید بهشتی، به ایشان عرض کردم:
وضعیت به گونه‌ای شده که حتی دوستانِ شما، نمی‌توانند از شما دفاعی بکنند، چرا خودتان در این اوضاع و احوال از خودتان دفاعی نمی‌کنید و مسائل را با مردم در میان نمی‌گذارید؟
فرمودند:
فلانی! ما وظیفه داریم خدمت بکنیم و خداوند هم قول داده است که از ما دفاع کند، و بعد، این آیه شریفه را خواندند:
اِنّ اللهَ یُدافعُ عن الذینَ آمنوا انّ اللهَ لا یُحبّ کلّ خَوّان کفور- سوره حج، آیه ۳۸- (خداوند از مومنان دفاع می‌کند. خداوند خیانتگرانِ کُفران پیشه را دوست ندارد.)

سیره شهید بهشتی، ص۵۵۳، نشر شاهد.