ماهی کوچولو بهانه گیر.mp3
Channel :bahar_ghesseGu
قصه_صوتی
ماهی کوچولو بهانه گیر
با صدای (خاله بهار)
ماهی کوچولو بهانه گیر
با صدای (خاله بهار)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش اعداد همراه با بازبازی_هدفمند بازی_در_منزل
دقت_تمرکز
دقت_تمرکز
قصه : بهترین بابای دنیا ❤️
یکی بود یکی نبود یه موش کوچولو به
اسم موش قزی با پدرش زندگی می کرد
بابا موشه از صبح تا شب کار می کرد و
شب که خونه می رسید خسته بود و
میخواست استراحت کند اما موش قزی شروع می کرد به سر و صدا و بالا و پایین پریدن.
تا اینکه بابا موشی سرش درد می گرفت و داد میزد :موش قزی چقدر سر و صدا میکنی؟
موش قزی هم گوشه ای کز می کرد و با بابا موشی قهر می کرد
یکبار پیش خودش گفت :فردا از اینجا میرم تا بابای خوب برا خودم پیدا کنم.
فردای ان روز موش قزی از خانه بیرون اومد. رفت و رفت تا به یک قصابی رسید. داخل شد و سلام کرد
به اقای قصاب گفت :اینجا و اونجا میکنم. بابایی پیدا کنم
ایا تو بابا می شوی؟. در دل من جا می شوی؟. اما نباید اخم کنی قلب منو زخم کنی
اقا قصاب خندید و گفت :برو سوخته سیاه. دختر دارم چو قرص ماه. موشه قزی میخوام چیکار؟ موش قزی ناراحت شد و رفت و رفت تا رسید به بزازی
سلام کرد و شعرش رو دوباره برای بزار خوند
اقای بزاز با عصبانیت متر فلزی خودش را به زمین کوبید و گفت برو سوخته سیاه
. دختر دارم چو قرص ماه. موش قزی میخوام چیکار؟
موش قزی ترسید و تندی طرف خونه دوید. وقتی به خونه برگشت
دید بابا موشی با غصه داد میزنه :موش قزی؟
کجایی که دلم برای شیطونیات تنگ شده. موش قزی به بغل پدرش دوید و با خوشحالی گفت :موشی بابای نازنینم. لنگه نداره رو زمین. قربون بابای خودم. دوباره دخترش شدم ❤️
یکی بود یکی نبود یه موش کوچولو به
اسم موش قزی با پدرش زندگی می کرد
بابا موشه از صبح تا شب کار می کرد و
شب که خونه می رسید خسته بود و
میخواست استراحت کند اما موش قزی شروع می کرد به سر و صدا و بالا و پایین پریدن.
تا اینکه بابا موشی سرش درد می گرفت و داد میزد :موش قزی چقدر سر و صدا میکنی؟
موش قزی هم گوشه ای کز می کرد و با بابا موشی قهر می کرد
یکبار پیش خودش گفت :فردا از اینجا میرم تا بابای خوب برا خودم پیدا کنم.
فردای ان روز موش قزی از خانه بیرون اومد. رفت و رفت تا به یک قصابی رسید. داخل شد و سلام کرد
به اقای قصاب گفت :اینجا و اونجا میکنم. بابایی پیدا کنم
ایا تو بابا می شوی؟. در دل من جا می شوی؟. اما نباید اخم کنی قلب منو زخم کنی
اقا قصاب خندید و گفت :برو سوخته سیاه. دختر دارم چو قرص ماه. موشه قزی میخوام چیکار؟ موش قزی ناراحت شد و رفت و رفت تا رسید به بزازی
سلام کرد و شعرش رو دوباره برای بزار خوند
اقای بزاز با عصبانیت متر فلزی خودش را به زمین کوبید و گفت برو سوخته سیاه
. دختر دارم چو قرص ماه. موش قزی میخوام چیکار؟
موش قزی ترسید و تندی طرف خونه دوید. وقتی به خونه برگشت
دید بابا موشی با غصه داد میزنه :موش قزی؟
کجایی که دلم برای شیطونیات تنگ شده. موش قزی به بغل پدرش دوید و با خوشحالی گفت :موشی بابای نازنینم. لنگه نداره رو زمین. قربون بابای خودم. دوباره دخترش شدم ❤️
#دوباره_عید
سبزه رو بیار
آچین و واچین
نوروز آمده
سفره رو بچین
دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیار..
نوروز امده
فصل بهاره
نم نم بارون
داره می باره
ماهی کوچیک
توو سفرمون
داره میگه که:
فصل بهاره…
دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیارد
سبزه رو بیار
آچین و واچین
نوروز آمده
سفره رو بچین
دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیار..
نوروز امده
فصل بهاره
نم نم بارون
داره می باره
ماهی کوچیک
توو سفرمون
داره میگه که:
فصل بهاره…
دستاتو وا کن
بالا بیار
شکر خدا رو
به جا بیارد
91 بازی کودکانه در منزل.pdf
1.7 MB
بازی_آموزشی
نوروز
نوروز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM