—🏹🎞༅
𝐌𝐞 & 𝐘𝐨𝐮
𝙬𝙚 𝙘𝙤𝙪𝙡𝙙 𝙢𝙖𝙠𝙚 𝙩𝙝𝙚 𝙬𝙝𝙤𝙡𝙚 𝙬𝙤𝙧𝙡𝙙 𝙟𝙚𝙖𝙡𝙤𝙪𝙨🌝྅
#Edit | #Background | #Vkook
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 ∞ @btsir7 ∞ 」
𝐌𝐞 & 𝐘𝐨𝐮
𝙬𝙚 𝙘𝙤𝙪𝙡𝙙 𝙢𝙖𝙠𝙚 𝙩𝙝𝙚 𝙬𝙝𝙤𝙡𝙚 𝙬𝙤𝙧𝙡𝙙 𝙟𝙚𝙖𝙡𝙤𝙪𝙨🌝྅
#Edit | #Background | #Vkook
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 ∞ @btsir7 ∞ 」
__ ღ🦢’’
yoυ only lιve once
вυт ιғ yoυ do ιт rιgнт,
once ιѕ enoυgн🌙꯱
#Edit | #Background | #Vkook
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 ∞ @btsir7 ∞ 」
yoυ only lιve once
вυт ιғ yoυ do ιт rιgнт,
once ιѕ enoυgн🌙꯱
#Edit | #Background | #Vkook
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 ∞ @btsir7 ∞ 」
Forwarded from 「 BTSIR7 • FF 」 via @chToolsBot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
๑ Leica ๛ 📷
• کاپل | #VKook🚢
• نویسنده | Ziwon
• نوع | MiniFic
•خلاصه| یک دوربین!
همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟
عاشقانه ای در دل جنگِ بین دو کره!🥀
_ یه شکست عشقی یا همچین چیزی؟ فرانسوی بود؟
عکاس سرتکان داد اما چیزی از چشم هایش خوانده نمیشد.
_ میتونم اسمشو جدایی بذارم ، نه یه شکست. البته قطعاً نمیتونستم اونو از یه کشور پیشرفته به اینجا بیارم. حتی اگه میومد، قرار نبود پذیرفته بشه.
کمی دیگر نوشید اما با دیدن مردی که از شدت مستی بیهوش شده بود و دو نفر کشان کشان بدنش را بیرون میبردند، پشیمان شد. ویسکی را به روی پیشخوان برگرداند تا به آن روز نیفتد.
_ خب آره، خانواده های کره ای برای ازدواج سخت گیرن. اما چه اصراری بود که برگردی؟ میتونستی همونجا با اون دختر ازدواج کنی.
تهیونگ برخلاف دیدار قبل، بی اجازه سیگاری از قوطی فلزی جونگکوک برداشت و آتشش زد .قبل از آنکه به روی لبش بگذارد گفت:
_ کی بهت گفت که اون٬ یه دختر بود؟ 🚬
๑ Leica ๛ 📷 #Teaser
• کاپل | #VKook🚢
• نویسنده | Ziwon
• نوع | MiniFic
•خلاصه| یک دوربین!
همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟
عاشقانه ای در دل جنگِ بین دو کره!🥀
_ یه شکست عشقی یا همچین چیزی؟ فرانسوی بود؟
عکاس سرتکان داد اما چیزی از چشم هایش خوانده نمیشد.
_ میتونم اسمشو جدایی بذارم ، نه یه شکست. البته قطعاً نمیتونستم اونو از یه کشور پیشرفته به اینجا بیارم. حتی اگه میومد، قرار نبود پذیرفته بشه.
کمی دیگر نوشید اما با دیدن مردی که از شدت مستی بیهوش شده بود و دو نفر کشان کشان بدنش را بیرون میبردند، پشیمان شد. ویسکی را به روی پیشخوان برگرداند تا به آن روز نیفتد.
_ خب آره، خانواده های کره ای برای ازدواج سخت گیرن. اما چه اصراری بود که برگردی؟ میتونستی همونجا با اون دختر ازدواج کنی.
تهیونگ برخلاف دیدار قبل، بی اجازه سیگاری از قوطی فلزی جونگکوک برداشت و آتشش زد .قبل از آنکه به روی لبش بگذارد گفت:
_ کی بهت گفت که اون٬ یه دختر بود؟ 🚬
๑ Leica ๛ 📷 #Teaser
Forwarded from 「 BTSIR7 • FF 」 via @chToolsBot
➻ 📷
• مینی فیک | Leica
• نویسنده | Ziwon
• قسمت | 2
• کاپل | #Vkook 🚢
• ژانر | رمنس، کلاسیک، اسمات
• روزهای آپ | دو و پنجشنبه
#Leica
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 @BTSIR7_FF 」
• مینی فیک | Leica
• نویسنده | Ziwon
• قسمت | 2
• کاپل | #Vkook 🚢
• ژانر | رمنس، کلاسیک، اسمات
• روزهای آپ | دو و پنجشنبه
#Leica
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 @BTSIR7_FF 」
Forwarded from 「 BTSIR7 • FF 」 via @chToolsBot
➻ 📷
• مینی فیک | Leica
• نویسنده | Ziwon
• قسمت | 4
• کاپل | #Vkook 🚢
• ژانر | رمنس، کلاسیک، اسمات
• روزهای آپ | دو و پنجشنبه
#Leica
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 @BTSIR7_FF 」
• مینی فیک | Leica
• نویسنده | Ziwon
• قسمت | 4
• کاپل | #Vkook 🚢
• ژانر | رمنس، کلاسیک، اسمات
• روزهای آپ | دو و پنجشنبه
#Leica
▁▁▁▁▁▁▁▁▁
「 @BTSIR7_FF 」
Forwarded from 「 BTSIR7 • FF 」 via @chToolsBot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
๑ Kiss My Wings #teaser ๛ 🦋
• کاپل | #Sope #Vkook #Yoonmin &...
• نویسنده | Polaris
• ژانر | درام، رمنس، انگست، رازآلود
📍 خلاصه :
شروع تاریکی زندگیش ساده به نظر می رسید. رسوایی یونگی در مطبوعات و برملا شدن رازی که به نظر بزرگترین پنهان کاری زندگیش بود، مقابل چشم هزاران تماشاگر!
اما درست زمانی که جیمین گذشته ی آلوده به خونش رو جلوی چشم هاش زنده کرد، مهر سکوت به لب هاش خورد.
سکوتی که از هر صدایی بلند تر بود...🍃
• قسمتی از متن :
+ هنوز بهش فکر می کنی؟
_معلومه...
+ مگه میشه؟
-وقتی برای اولین بار دیدمش، روحم از تنم خارج شد و رو به روم ایستاد. بهم هشدار داد که سمتش نرم، چون اون یه میوه ی ممنوعه بود. به حرفش گوش نکردم، یه خنجر روی سینم گذاشت و درست روی قلبم تنظیمش کرد. همین که دلم با دیدنش به تپش افتاد، اون خنجر تو قلبم فرو رفت. درست همین جا...میگفت اگر من رو ببوسه، لب هام شکوفه میدن...راست میگفت روی لب هام پر از شکوفه ی گناهه...
♨️ بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزودیـــــــــــــ در ↓
• کاپل | #Sope #Vkook #Yoonmin &...
• نویسنده | Polaris
• ژانر | درام، رمنس، انگست، رازآلود
📍 خلاصه :
شروع تاریکی زندگیش ساده به نظر می رسید. رسوایی یونگی در مطبوعات و برملا شدن رازی که به نظر بزرگترین پنهان کاری زندگیش بود، مقابل چشم هزاران تماشاگر!
اما درست زمانی که جیمین گذشته ی آلوده به خونش رو جلوی چشم هاش زنده کرد، مهر سکوت به لب هاش خورد.
سکوتی که از هر صدایی بلند تر بود...🍃
• قسمتی از متن :
+ هنوز بهش فکر می کنی؟
_معلومه...
+ مگه میشه؟
-وقتی برای اولین بار دیدمش، روحم از تنم خارج شد و رو به روم ایستاد. بهم هشدار داد که سمتش نرم، چون اون یه میوه ی ممنوعه بود. به حرفش گوش نکردم، یه خنجر روی سینم گذاشت و درست روی قلبم تنظیمش کرد. همین که دلم با دیدنش به تپش افتاد، اون خنجر تو قلبم فرو رفت. درست همین جا...میگفت اگر من رو ببوسه، لب هام شکوفه میدن...راست میگفت روی لب هام پر از شکوفه ی گناهه...
♨️ بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزودیـــــــــــــ در ↓