یک قدم تا خدا
64 subscribers
2.87K photos
479 videos
31 files
1.65K links
اینجا دریچه ای به سوی خداست. مقصودمارسیدن به حبیب است.


ارتباط با خادم کانال:
@montazerzohour95
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الأحزاب
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻨﺪ [ ﻭ ﺁﻥ ﺛﺒﺎﺕ ﻗﺪم ﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺗﺎ ﻧﺜﺎﺭ ﺟﺎﻥ ﺑﻮﺩ ] ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻭﻓﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ [ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺮﻑ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻧﺎﻳﻞ ﺷﺪﻧﺪ ] ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ [ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ] ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻭ ﺗﺒﺪﻳﻠﻲ [ ﺩﺭ ﭘﻴﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ]ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،(٢٣)

💔
( لحظه ی شنیدن خبر سه فرزند و سه نوه اش توسط وحشی های اسرائیلی)
چهره اش را بنگرید
فقط و فقط کسی می تواند اینگونه استوار باشد که به یقین رسیده باشد حقیقت را دیده باشد و به حق پیوسته باشد
)

چون کوه استوار
چون دریا آرام
آهای اسرائیل می خواهی اینان را شکست دهی؟
💔💔

خدایا
به آبروی خوبان درگاهت
به من توفیق جهاد بر علیه تجسم شیطان- اسرائیل - را عنایت کن
وجودم را خشمی مقدس فرا گرفته
می خواهم در جشن انهدام کانون همه ی زشتی ها - اسراییل- شریک باشم

محمدشاهی
خنده ملائک

آیت‌الله مجتهدی تهرانی فرمودند:
در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: "اِسمَع!اِفهَم!" ملائکه میخندند که این زنده بود نفهمید، الآن چگونه بفهمد؟!❗️ 
خدا کند ما از این دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم.

یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می کنند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: "یک محرم بیاید"
 
🍃 اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: "این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟!

💠 @banegane_khoda
🔴 عدالت دقیق و عجیب خداوند!

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم



روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد.

در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت.

پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت.

سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت.

در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست.

پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم.

بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد!

موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟

خداوند به موسى(ع) وحى كرد:

آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد.

پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد.

به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم.

منبع: بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118

@banegane_khoda
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
👇
به دلم افتاد همه با هم همین امشب یک قربانی مشارکتی کنیم
اشکالی دارد؟
اقدام کنیم؟
یا دافع البلایا
راستی
چرا به نیت آقا امام زمان علیه السلام انجام ندهیم؟
به شدت محتاج دعای ایشان هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم


البقره
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ


ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺮﻙ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﺘﻤﻰ ﺑﺎﺯﻧﻤﻰ ﺍﻳﺴﺘﻨﺪ ] ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻴﺮﻭﻧﺸﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ [ ﻛﻪ ﺷﺮﻙ ، ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﻲ ، ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩم ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻛﺎﺷﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﻃﻨﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ] ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﻭﻛﺸﺘﺎﺭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍم ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺠﻨﮕﻴﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ ; ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭﻛﻴﻔﺮ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ .(١٩١)

سلام

امروز
همه و همه باید و باید
یکصدا در یک صف و یک جبهه
قاطعانه
با صدای بلند از نیروهای نظامی مان حمایت کنیم
هر کس با هر گرایش با هر سلیقه و با هر تفکر
امروز
مصلحت تاریخی ایران و اسلام
وحدت کلمه و یکصدایی است
امروز قطعا
دشمن وحشی در محاسبات خود و تعیین حرکت بعدی اش رویِ چگونگی وحدت داخلی حساب خواهد کرد
🔴 عفو‌ و گذشت


(مالك اشتر) روزي از بازار كوفه مي گذشت با لباسي از كرباس خام و به جاي عمامه از همان كرباس بر سر داشت و به شيوه فقراء عبور مي كرد .

يكي از بازاريان بر در دكانش نشسته بود ، چون مالك را بديد به نظرش خوار و كوچك جلوه كرد و از روي استخفاف كلوخي را به سوي او انداخت .

مالك به او التفات ننمود و برفت . كسي مالك را مي شناخت و اين واقعه را ديد ، به آن بازاري گفت : واي بر تو هيچ دانستي كه آن چه كس بود كه به او اهانت كردي ؟ گفت : نه ، گفت : او مالك اشتر يار علي عليه السلام بود .

آن مرد از كار بدي كه كرده بود لرزه به اندامش آمد و دنبال مالك روانه شد كه از او عذر خواهي كند . ديد به مسجدي آمده و مشغول نماز است صبر كرد تا نمازش تمام شد ، خود را بر دست و پاي او انداخت و پاي او را مي بوسيد مالك سر او را بلند كرد و گفت : اين چه كاري است مي كني ؟ گفت : عذر گناهي است كه از من صادر شده است كه ترا نشناخته بودم .

مالك گفت : بر تو هيچ گناهي نيست ، به خدا سوگند كه به مسجد نيامدم مگر براي تو استغفار كنم و طلب آمرزش نمايم.

📚 منتهی الآمال ج۱ ص۲۱۲



@banegane_khoda
📚#داستان_زیبا

رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟!

اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است.

ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید.



@banegane_khoda
سلام به رفقای الهی
به نماز بسیار مهم امروز- آخر ذی الحجه- توجه فرمائید
رفقا
برای ابد کاری کنیم

👇👇

روز آخر ذی الحجه
آخرين روز سال عربها است، سيّد در كتاب <اقبال> براساس يك روايت ذكر كرده است كه دو ركعت نماز بجا آورد، و در هر ركعت سوره <حَمد> يك مرتبه و ده مرتبه (قُل هُوَاللهُ اَحَدٌ) و ده مرتبه <آيهُ الكُرسيّ> را بخواند، و پس از نماز بگويد:

اَللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَهِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ خدايا آنچه در اين سال انجام دادم، از عملي كه مرا از آن نهي كردي، و به آن راضي نبودي،
وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إلَي التَّوْبَهِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ و من آن را فراموش كردم، ولي تو فراموشش ننمودي، و پس از گستاخي ام بر تو، مرا به توبه دعوت كردي،
اَللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي خدايا من از تو آمرزش مي خواهم، پس مرا بيامرز،
وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لاَ تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ و آنچه انجام دادم از عملي كه به تو نزديكم كند، از من قبول كن، و اميدم را از خودت قطع مكن اي كريم.
👇
چون اين را بگويد، شيطان فرياد مي زند: واي بر من،آنچه در اين سال عليه او رنج بردم، همه را خراب كرد، و سالي كه گذشت براي او گواهي مي دهد، كه سالش را ختم به خير نمود.

منبع مفاتیح‌الجنان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
همراهان الهی
حتما
👇

به نماز بسیار مهم امروز

👈 آخر ذی الحجه 👉

توجه فرمائید

برای ابد کاری کنیم

👇👇

روز آخر ذی الحجه

آخرين روز سال عربها است، سيّد در كتاب <اقبال> براساس يك روايت ذكر كرده است كه دو ركعت نماز بجا آورد، و در هر ركعت سوره <حَمد> يك مرتبه و ده مرتبه (قُل هُوَاللهُ اَحَدٌ) و ده مرتبه <آيهُ الكُرسيّ> را بخواند، و پس از نماز بگويد:

اَللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَهِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ  خدايا آنچه در اين سال انجام دادم، از عملي كه مرا از آن نهي كردي، و به آن راضي نبودي،

وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إلَي التَّوْبَهِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ  و من آن را فراموش كردم، ولي تو فراموشش ننمودي، و پس از گستاخي ام بر تو، مرا به توبه دعوت كردي،

اَللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي  خدايا من از تو آمرزش مي خواهم، پس مرا بيامرز،

وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لاَ تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ  و آنچه انجام دادم از عملي كه به تو نزديكم كند، از من قبول كن، و اميدم را از خودت قطع مكن اي كريم.

👇

چون اين را بگويد، شيطان فرياد مي زند: واي بر من،آنچه در اين سال عليه او رنج بردم، همه را خراب كرد، و سالي كه گذشت براي او گواهي مي دهد، كه سالش را ختم به خير نمود.

👇👇👇

کوشش کنید به این نماز موفق شوید
به آثارش بیندیشیم
📚#داستان_زیبا

رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟!

اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است.

ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید.



@bandegane_khoda
با بدان همنشین مباش

▫️علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره):
🔸معاشرت با بدان و تبهکاران مایه هرگونه تیره بختی و بدفرجامی است، و برای روشن شدن این مطلب، همین بس که اشاره شود اگر جنایتکاران و زشت کرداران، مانند دزدان و راهزنان ، سبب انحراف و کج روی شان را بپرسیم، بدون تردید خواهند گفت: همنشینی با بدان و معاشرت با آنان ما را به این روز انداخته است!
و در میان هر هزار نفر بدکار و آلوده یکی پیدا نمیشود که از پیش خود، راه ناشایست را انتخاب کند‌.

▫️امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند:
🔸از همنشینی با بدان دوری کن، چه آن که یار بد، تو را همانند خود می سازد، زیرا تا تو را مانند خود نسازد، تو را نمی‌پذیرد.

📚بنده خاص صفحه ۹۸

💠 @bandegane_khoda
آیت الله حائری شیرازی

وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد

وقتی [اصغر وصالی] شهید شد، من برای سر سلامتی پدر به منزلشان رفتم. پدر اینها یک مرد هشتادساله و گاریچی بود. میوه می‌‌‌‌فروخت. چرخ داشت. به من گفت: «بچۀ من باید شهید می‌‌‌‌شد. من هشتاد سال عمر دارم و در خرید و فروشم ذره‌ای تقلّب نکردم، ذره‌‌‌‌ای حرام و حلال را قاطی نکردم. همیشه به رزق حلال قانع بودم».

او شب‌‌‌‌ها کم می خوابید. پسرش اصغر به او گفته بود: بابا کمی بخواب. پدر به او گفته بود: «پسر! تو هنوز خاطرخواه نشدی! وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد».
منظورش خودش بود که خاطرخواه خدا شده و شب‌‌‌‌ها خوابش نمی‌‌‌‌برد.

@bandegane_khoda
. ‌‌ بسم الله الرحمن الرحیم
‌ کاروان اربعین حسینی
عمود ۷۵
🌴
یادش بخیر
❤️صل الله علیک یا اباعبدالله❤️
👇
برای قرب إلی الله و قرب إلی الإمام مهدی علیه السلام مثبت اندیشی و تفسیر مثبت از همه حوادث و افراد را سرلوحه قرار دهیم.

🌴🌴🌴🌴
این هفته در تداوم پیاده روی درونی به سوی ارباب
اگر مایلید روزانه پنجاه آیه ی قرآن هدیه به بی بی فاطمه سلام الله علیها و هفتاد مرتبه استغفار داشته باشیم.
و صد صلوات به شهدای مدافع حرم هدیه بدهیم.
روزانه یک صفحه کتاب بخوانیم.
دعای عهد را فراموش نکنیم
مایلید یک جمله از نهج البلاغه بخوانیم؟
«توصیه به کسانی که دنبال استاد سیر و سلوک می گردند»

استاد فاطمی نيا: خيلي از جوانان از بنده سراغ استاد سير و سلوك ميگيرند ، عزيزان من اين حرفها براي شما كمي زود است ، بعضي ازجوانان هنوز در ابتدائيات مانده اند! هنوز با مادر و همسر و همكارش بلد نيست درست صحبت كند ، آن وقت دنبال استاد هم ميگردد؟!
جوان عزيز كه دنبال سير وسلوك هستي ، از يقينيات شروع كن ، ما خيلي يقينيات داريم ، براي مثال ميدانيم غيبت ، نگاه به نامحرم ، آبروي مومنين را بردن ، دروغ ، تمسخر و...حرام است ! خشم و غضب مانع كمال است ؛ خوب بايد به اين يقينيات عمل كنيم!

ايت الله العظمي بهجت فرمودند از يقينيات شروع كنيد.
اگر همين يقينياتي را كه ميدانيد عمل كنيد ، نتيجه ميگيريد و ادامه ي راه برايتان روشن ميشود.

💠 @bandegane_khoda
آیت الله مجتهدی تهرانی:

خیلی‌ها دلشان می‌خواهد نماز شب بخوانند، اما موفق نمی‌شوند. کسی آمد خدمت امام صادق(علیه السلام): عرض کرد هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم موفق نمی‌شوم

🔹حضرت فرمودند: «قیّدتک ذنوبک» گناه زنجیرت کرده، قیدت کرده،گناه کردی نمی‌توانی نماز شب بخوانی. گناه نمی گذارد.
یک کسی از اولیا گفته بود یک مکروه از من سر زد شش ماه نماز شبم ترک شد. هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند. ۶باید چشمت را مواظب باشی، گوشت را مواظب باشی، حتی مکروه اثر دارد؛ چه برسد به اینکه آدم گناه بکند.
هرگاه یک گناه کنید، اگر نماز شب خوان باشید یک امشب را نمی‌خوانید؛ امشب خوابتان می‌برد. یک غذای حرام خوردی، یک جایی همین امشب نماز شب نمی‌خوانی. اما غذای حلال خوردی، شب‌های دیگر نماز شب نمی‌خواندی؛ امشب هوس نماز شب داری چون غذای حلال خوردی.

💠 @bandegane_khoda
آیت الله مجتهدی تهرانی:

نماز اول وقت خیلی موثر است.
آنهایی که هر چند می زنند، کار و بارشان جور نمی شود، به خاطر این است که نماز اول وقت نمی خوانند.
شما جوان ها را موعظه می کنم که اگر می خواهید دنیا و آخرت داشته باشید، نماز اول وقت را ترک نکنید.

💠 @bandegane_khoda
العبد محمدتقی بهجت:

ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم، و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم، و اگر قابل جبران باشد جبران کنیم.

در محضر بهجت، ج ١، ص٣٠٠

💠 @bandegane_khoda
مرحوم استاد فاطمی نیا :

✍️ گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند،
بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز
دارند توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که
روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند.
دوباره، سه باره، ده باره.

در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه
شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد،
در نهایت بر شیطان پیروز می شود.

اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه
دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود.

شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن،
آن را کوچک بشمارد.

💠 @bandegane_khoda