#آتش_به_اختيار
١)توي پياده رو راه ميروي ، ناگاه حمله اي تروريستي روي ميدهد و ترقه اي جلوي پاي مادر و نوزادش منفجر ميگردد.....
٢)انسوي خيابان اما زني زيبا دارد پشت تلفن به همسرش ميگويد كه تا قبل از ظهر از خريد برميگردد و ناگاه آبي سرد صورتش را ميسوزاند.......
٣)نويسنده اي كه تمام زندگي اش را در راه فرهنگ سازي جامعه خويش گذرانده از خانه بيرون ميشود تا هوايي برخورد ، ناگاه گلوله اي با صدايي بم بر پيشاني اش بوسه ميزند.....
٤)دانشجويي از ته كلاس بلند ميشود و به سخنان استاد انقلاب اسلامي اعتراض ميكند و از ان روز به بعد هيچكس ديگر او را در دانشگاه نميبيند......
٥)احمد شاملو نيز در خانه نشسته و شعر مي سرايد :
به ماندن در خانه خطر مكن
روزگار غريبيست نازنين
انكه بر در ميكوبد شباهنگام
اتش به اختياري است كه كاشانه را ميسوزاند..
(و تو هر روز و هر شب كابوس ستبر آتش را خواب ميبيني كه #ارش ها را سلاخي ميكنند و فرياد ميزند : تو محكوم به #جبر و سوختني و من به #اختيار مملكتت را ميسوزانم.....)
١)توي پياده رو راه ميروي ، ناگاه حمله اي تروريستي روي ميدهد و ترقه اي جلوي پاي مادر و نوزادش منفجر ميگردد.....
٢)انسوي خيابان اما زني زيبا دارد پشت تلفن به همسرش ميگويد كه تا قبل از ظهر از خريد برميگردد و ناگاه آبي سرد صورتش را ميسوزاند.......
٣)نويسنده اي كه تمام زندگي اش را در راه فرهنگ سازي جامعه خويش گذرانده از خانه بيرون ميشود تا هوايي برخورد ، ناگاه گلوله اي با صدايي بم بر پيشاني اش بوسه ميزند.....
٤)دانشجويي از ته كلاس بلند ميشود و به سخنان استاد انقلاب اسلامي اعتراض ميكند و از ان روز به بعد هيچكس ديگر او را در دانشگاه نميبيند......
٥)احمد شاملو نيز در خانه نشسته و شعر مي سرايد :
به ماندن در خانه خطر مكن
روزگار غريبيست نازنين
انكه بر در ميكوبد شباهنگام
اتش به اختياري است كه كاشانه را ميسوزاند..
(و تو هر روز و هر شب كابوس ستبر آتش را خواب ميبيني كه #ارش ها را سلاخي ميكنند و فرياد ميزند : تو محكوم به #جبر و سوختني و من به #اختيار مملكتت را ميسوزانم.....)
Forwarded from @faryadjavanroud جوانرود نگین اورامانات 🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM