ای کاش! میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش!
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را،
گِرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.
#احمد_شاملو
یک لحظه میتوانستم ای کاش!
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را،
گِرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.
#احمد_شاملو
🖌روزگار غریبیست نازنین
دهانت را مي بويند...
مبادا كه گفته باشي "دوستت میدارم"
دلت را میبويند...
روزگار غريبیست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راهبند
تازيانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
در اين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان میدارند.
به انديشيدن خطر مكن...
روزگار غريبیست، نازنين
آن كه بر در میكوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
آنك قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوری خون آلود
روزگار غريبیست، نازنين
و تبسم را بر لبها جراحی میكنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
كباب قناری
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبیست، نازنين
ابليسِ پيروزمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
#احمد_شاملو https://tttttt.me/baharazady
دهانت را مي بويند...
مبادا كه گفته باشي "دوستت میدارم"
دلت را میبويند...
روزگار غريبیست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راهبند
تازيانه میزنند.
عشق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
در اين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان میدارند.
به انديشيدن خطر مكن...
روزگار غريبیست، نازنين
آن كه بر در میكوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
آنك قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوری خون آلود
روزگار غريبیست، نازنين
و تبسم را بر لبها جراحی میكنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
كباب قناری
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبیست، نازنين
ابليسِ پيروزمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان بايد كرد...
#احمد_شاملو https://tttttt.me/baharazady