🌷وارطان سخن نگفت
وارطان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...
وارطان سخن نگفت.
سرافراز،
دندانِ خشم بر جگرِ خسته بست و رفت...
وارطان! سخن بگو!-
مرغِ سکوت، جوجهی مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشستهست!
وارطان سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت...
وارطان سخن نگفت؛
وارطان ستاره بود.
یکدَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت...
وارطان سخن نگفت؛
وارطان بنفشه بود،
گُل داد و
مژده داد: زمستان شکست
و رفت...
#احمد_شاملو
#وارطان_سالاخانیان
وارطان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...
وارطان سخن نگفت.
سرافراز،
دندانِ خشم بر جگرِ خسته بست و رفت...
وارطان! سخن بگو!-
مرغِ سکوت، جوجهی مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشستهست!
وارطان سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت...
وارطان سخن نگفت؛
وارطان ستاره بود.
یکدَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت...
وارطان سخن نگفت؛
وارطان بنفشه بود،
گُل داد و
مژده داد: زمستان شکست
و رفت...
#احمد_شاملو
#وارطان_سالاخانیان