👈 #قهر #آشتی #راه_آشتی_کردن
من یه ورژن آشتی کنون باحال رو تجربه کردم😊
سه روز بود با همسری قهر بودیم، اولین بار بود به سه روز می کشید و جو اونقدر سنگین بود که معلوم بود به این زودی هیچکدوم پیشقدم برای آشتی نخواهیم شد😔
تا اییییینکه دیشب دست غیب به فریادمون رسید. من توی اتاق خوابیده بودم و همسری توی هال😢
یهو صدای افتادن یه چیزی اومد،
هر دومون پاشدیم و همه جا رو گشتیم ولی نفهمیدیم چی بود.
((البته صبح دیدم شیشه روغن بادام بوده و ازش تشکر کردم‼️))
بعد دوباره هرکدوم رفتیم سر جاهامون خوابیدیم و منم که ترسووووو
یهو یه ندایی از درون بهم گفت اینم بهونه برای آشتی چرا معطلی🤔
رفتم لامپ اتاق رو روشن کردم و عین بچه های مظلوم ایستادم کنار در و گفتم من می ترسم بخوابم😢همسری هم دستاشو بااااااز کرد و گفت بیا اینجا بخواب🤗
منم خوشحاااااال لامپ رو خاموش کردم و دوییییییدم توی بغلش😋
چه امنیت و آرامشی رو سه روز از خودم گرفته بودم.خداروشکر آشتی کردیم و چقدر قهر به آشتی بعدش می ازره ،،، البته قهرهای کوچولو.
شما هم هرموقع خواستید آشتی کنید ولی نمی خواستید منت کشی بشه از این امداد غیبی الهام بگیرید😉
#ارسالی_اعضا
🆔 @ArHamsaraane
من یه ورژن آشتی کنون باحال رو تجربه کردم😊
سه روز بود با همسری قهر بودیم، اولین بار بود به سه روز می کشید و جو اونقدر سنگین بود که معلوم بود به این زودی هیچکدوم پیشقدم برای آشتی نخواهیم شد😔
تا اییییینکه دیشب دست غیب به فریادمون رسید. من توی اتاق خوابیده بودم و همسری توی هال😢
یهو صدای افتادن یه چیزی اومد،
هر دومون پاشدیم و همه جا رو گشتیم ولی نفهمیدیم چی بود.
((البته صبح دیدم شیشه روغن بادام بوده و ازش تشکر کردم‼️))
بعد دوباره هرکدوم رفتیم سر جاهامون خوابیدیم و منم که ترسووووو
یهو یه ندایی از درون بهم گفت اینم بهونه برای آشتی چرا معطلی🤔
رفتم لامپ اتاق رو روشن کردم و عین بچه های مظلوم ایستادم کنار در و گفتم من می ترسم بخوابم😢همسری هم دستاشو بااااااز کرد و گفت بیا اینجا بخواب🤗
منم خوشحاااااال لامپ رو خاموش کردم و دوییییییدم توی بغلش😋
چه امنیت و آرامشی رو سه روز از خودم گرفته بودم.خداروشکر آشتی کردیم و چقدر قهر به آشتی بعدش می ازره ،،، البته قهرهای کوچولو.
شما هم هرموقع خواستید آشتی کنید ولی نمی خواستید منت کشی بشه از این امداد غیبی الهام بگیرید😉
#ارسالی_اعضا
🆔 @ArHamsaraane