قدمی عقب رفت و کمربند شلوارش رو باز و بعد با پا شلوارش رو پایین کشید. دستهاشو با کمربند میبنده و با دندان میکشه و محکم میکنه و میگه:
- میبینی عزیزم، بالاخره طرز بستن دستامو یاد گرفتم، بخاطر تو!
دستهای بستشو دور گردن لوکاس آریل انداخت و تا چند سانتی صورتش، لب زد:
- میخوام منو طوری تو بغلت نگهداری که تا مدتهای مدید، حرارت داغی تنت رو، روی پوست تنم حس کنم و چنان نوازشم کنی که آثار پنجههات روی کل بدنم خراش به جا بذارن و چنان سرتاسر تنم رو ببوس که جای زخم و کبودیهاش تا چندین روز به تنم به یادگار بمونه.
این آخری رو ذرهای بهم رحم نداشته باش که من دیوونه ی اون درد و لذتی هستم که تو به
وجودم میندازی❌️
این بار سرش رو به گوشش نزدیک و نجوا کنان ادامه داد:
- لطفا لوکاس آریل، مثل درندهای که شکارش رو با دندونهای تیزش، تیکه و پاره میکنه، با من سکس بکن...😱💦
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
- میبینی عزیزم، بالاخره طرز بستن دستامو یاد گرفتم، بخاطر تو!
دستهای بستشو دور گردن لوکاس آریل انداخت و تا چند سانتی صورتش، لب زد:
- میخوام منو طوری تو بغلت نگهداری که تا مدتهای مدید، حرارت داغی تنت رو، روی پوست تنم حس کنم و چنان نوازشم کنی که آثار پنجههات روی کل بدنم خراش به جا بذارن و چنان سرتاسر تنم رو ببوس که جای زخم و کبودیهاش تا چندین روز به تنم به یادگار بمونه.
این آخری رو ذرهای بهم رحم نداشته باش که من دیوونه ی اون درد و لذتی هستم که تو به
وجودم میندازی❌️
این بار سرش رو به گوشش نزدیک و نجوا کنان ادامه داد:
- لطفا لوکاس آریل، مثل درندهای که شکارش رو با دندونهای تیزش، تیکه و پاره میکنه، با من سکس بکن...😱💦
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
https://tttttt.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
پسره عصبیه دختره واسه آروم کردنش پیشنهاد سکس میده🤤🍆
Telegram
فرشته ای اسیر در تاریکی (1)😇🔞😈
اینجا دنیاست...دنیا دنیاست
من هبوط فرشته ای را دیدم
که قرعه ی عشق به نامش خورده بود
من سوختن بالهایی را دیدم
که اوجش بی منتها بود....
نویسنده: ماریمار
مناسب برای افراد زیر 18 سال نمی باشد♡
من هبوط فرشته ای را دیدم
که قرعه ی عشق به نامش خورده بود
من سوختن بالهایی را دیدم
که اوجش بی منتها بود....
نویسنده: ماریمار
مناسب برای افراد زیر 18 سال نمی باشد♡
❤12👎3🌚1
_بهتره به جای ماساژ دادن پاهام جای دیگه رو ماساژ بدی
با شهوت بهم نگاه کرد که خندیدم و پاهام رو باز کردم
_مثلا به جاش اینجا رو ماساژ بده
و با دست به .س تپل و خیسم اشاره کردم
زبونش رو دور لب هاش کشید و خندید و .سم رو توی مشت گرفت
_اوممم عجب آبدار و سفیدی هم هست💧
با لذت چشمامو بستم که گوشه ی شورتم رو کنار زد و زبونش رو لای خیسم کشیدو...👇
توی قایق به ماساژور قایق ک..
https://tttttt.me/+UcyJcEjFSko4NDA0
با شهوت بهم نگاه کرد که خندیدم و پاهام رو باز کردم
_مثلا به جاش اینجا رو ماساژ بده
و با دست به .س تپل و خیسم اشاره کردم
زبونش رو دور لب هاش کشید و خندید و .سم رو توی مشت گرفت
_اوممم عجب آبدار و سفیدی هم هست💧
با لذت چشمامو بستم که گوشه ی شورتم رو کنار زد و زبونش رو لای خیسم کشیدو...👇
توی قایق به ماساژور قایق ک..
https://tttttt.me/+UcyJcEjFSko4NDA0
Telegram
مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
تنبیه کردن♨️ باید اینجوری باشه که دست و پاشو ببندی به تخت زبو👅نتو بذاری رو چـو🍭چـ.ولش هی گاز بگیری و محکم میک بزنی💦
چنل اصلی رمان مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
نویسنده: جیران
⛔کپی ممنوع⛔
چنل اصلی رمان مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
نویسنده: جیران
⛔کپی ممنوع⛔
❤5👎2👍1
- اقا ختنه ام میکنی برم خونمون؟
نگاهی بهم انداخت و بالای نازمو لمس کرد.
- عجله داری با قیچی ببرمش؟
ترسیده دستشو گرفتم.
- نه اقا نبر.
- شرط داره، اونم اینه که زنم بشی.
سرمو تند تند تکون دادم که خوبه ای گفت و لبای کوچولومو خورد که...
❌خان زاده ای که جای ختنه دختر رعیت رو به همسری میگیره و...
https://tttttt.me/+sXAfJWSJMa0yYmY0
نگاهی بهم انداخت و بالای نازمو لمس کرد.
- عجله داری با قیچی ببرمش؟
ترسیده دستشو گرفتم.
- نه اقا نبر.
- شرط داره، اونم اینه که زنم بشی.
سرمو تند تند تکون دادم که خوبه ای گفت و لبای کوچولومو خورد که...
❌خان زاده ای که جای ختنه دختر رعیت رو به همسری میگیره و...
https://tttttt.me/+sXAfJWSJMa0yYmY0
Telegram
❤ لذت زنانه ❤
به زور جا کردن تو دختری که تنگه یکی از لذت بخش ترین کارای دنیاست🔞🔥
چنل اصلی لذت زنانه
داستان ختنه دختران😰
چنل اصلی لذت زنانه
داستان ختنه دختران😰
👎5❤2👍1