کانال آنان که می دانند | آموزش کارآفرینی و مدیریت کسب و کار علی خادم الرضا alikhademoreza.ir
929 subscribers
756 photos
218 videos
11 files
1.24K links
علی خادم الرضا
کارآفرین، معلم، مؤلف و مشاور کارآفرینی و مدیریت کسب‌وکار
DBA کارآفرینی
MA مدیریت-کارآفرینی
MA شهرسازی
MBAمدیریت استراتژیک
MBAمدیریت بازاریابی
MBA مدیریت کسب‌وکار

خدمات، مقالات، آموزش‌های صوتی و تصویری، رزومه👇
https://alikhademoreza.ir
Download Telegram
🔆 زندگی بیشتر شبیه دو ماراتن است تا دوی سرعت

برای موفقیت در زندگی به استقامت بیشتر از سرعت نیاز داریم

با این حال مردم به قهرمانان سرعت بیشتر از قهرمانان استقامت توجه می کنند

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Https://alikhademoreza.ir
◀️مقایسه سرانه تولید ناخالص داخلی ایران با دیگر کشورها

شرایط ایران و ترکیه در شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی تقریبا مشابه است.

 آمارهای منتشره در پایگاه داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که کشورهای غربی کماکان بیشترین سرانه تولید ناخالص داخلی ( اندازه اقتصاد تقسیم بر جمعیت) را دارند؛ در حالی که وضعیت در جنوب آسیا و قاره آفریقا از هر جای دگری بدتر است. 

 
بالاترین سرانه های تولید ناخالص داخلی

۱- سوییس
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۸۱ هزار و ۸۷۰ دلار

۲- ایرلند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۹ هزار و ۶۷۰ دلار

۳- نروژ
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۷ هزار و ۹۹۰ دلار

۴- آمریکا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۶۳ هزار و ۵۰ دلار

۵- سنگاپور
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۸ هزار و ۴۸۰ دلار

۶- دانمارک
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۸ هزار و ۴۴۰ دلار

۷- ایسلند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۷ هزار و ۱۹۰ دلار

۸- قطر
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۲ هزار و ۷۵۰ دلار

۹- استرالیا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۱ هزار و ۸۹۰ دلار

۱۰- هلند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۵۱ هزار و ۲۹۰ دلار

سرانه های تولید ناخالص داخلی در ایران و کشورهای همسایه

ایران
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۲۶۰ دلار

افغانستان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۹۹.۴۴ دلار

پاکستان
سرانه تولید ناخالص داخلی: داده نشده

روسیه
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۹۹۷۰ دلار

آذربایجان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۱۲۰ دلار

گرجستان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۴۱۰ دلار

ترکیه
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۷۷۲۰ دلار

عربستان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۹ هزار و ۵۹۰ دلار

امارات
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۱ هزار و ۹۵۰ دلار

 
سرانه های تولید ناخالص داخلی دیگر کشورها
کانادا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۲ هزار و ۸۰ دلار
انگلیس
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۹ هزار و ۲۳۰ دلار
فرانسه
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۹ هزار و ۲۶۰ دلار
اسپانیا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۲۶ هزار و ۸۳۰ دلار
ایتالیا
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۰ هزار و ۶۶۰ دلار
آلمان
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۴۵ هزار و ۴۷۰ دلار
کره جنوبی
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۰ هزار و ۶۴۰ دلار
چین
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۰ هزار و ۸۴۰ دلار
ژاپن
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۳۹ هزار و ۵۰ دلار
هند
سرانه تولید ناخالص داخلی: ۱۸۸۰ دلار

(ایسنا)

اقتصاد به زبان ساده
@eghtesaderooz
تعبیر جالب یونگ از انسان خوشحال :

"کارل گوستاو یونگ" روانشناس سوئیسی
تعبیرِ جالبی از انسانِ خوشحال دارد که بسیار از تعریفِ عادی و معمولِ خوشحالی فاصله دارد.
بر اساسِ این تعریف، خوشحال بودن یعنی توانمنديِ بالاي ما در شكيبايي و استقامت در برابر سختی ها
خوشحالی یعنی اطمینانی درونی به این که درد و رنج و سختی و بیماری و مرگ، جزء لاینفک زندگی ست اما هیچ کدام از آنها نمی تواند مرا از پا بیاندازد.

خوشحالی یعنی میل به زندگی علی رغم علمِ به فانی بودنِ همه چیز؛
خوشحالی یعنی در سختی ها لبخند زدن؛
خوشحالی یعنی آگاهی از توانمندی بزرگ ما براي به دوش کشیدنِ مشکلات؛
خوشحالی یعنی بعد از هر زمین خوردن همچنان بتوانیم بلند شویم، بعد از هر گریه همچنان بتوانیم بخندیم و لبخند بر لبِ دیگر همنوعان بیاوریم؛
خوشحالی یعنی حضورِ کاملِ ما در هستی،
خوشحالی یعنی همچون رود، جاری بودن و در حرکت بودن، عبور کردن و به عظمتی بی پایان چشم دوختن؛
خوشحالی یعنی توانایی ما به گفتنِ یک آريِ بزرگ به زندگي؛

خوشحالي يعني ادامه دادن

👉 @anan_ke_midanand
🔆 "سلامت روان" را می توان در دو عبارت خلاصه کرد:

۱- واقعیت پذیری
۲-مسئولیت پذیری

پذیرش واقعیت به این معناست که فرد توانمندی و قدرت پذیرشِ پیامدهای منطقی و طبیعی رفتارِ خود را داشته باشد. این پیامدها بخشی از دنیای واقعیست و هنگامی که ما پیامدهای رفتار و تصمیماتمان را نمی پذیریم، در واقع واقعیت را انکار می کنیم.

مسئولیت پذیری، یعنی فرد مسئولیت ارضای نیازهای شخصیش را به عهده می گیرد و در راستای این هدف به نیازهای دیگران تعدی نمی کند و یا اینکه نیازهایش را به هزینه ی دیگران رفع نمی کند.
ویلیام گلاسر

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Https://alikhademoreza.ir
🔆 آیا ویژگی‌های کلیدی یک کارآفرین موفق را دارید؟

این سوال بارها مطرح شده که آیا کارآفرینان موفق، ذاتا کارآفرین به دنیا می‌آیند یا هر فردی می‌تواند ویژگی‌های بنیادی مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک کارآفرین را در خودش ایجاد کند؟ پاسخی که همواره به این سوال داده شده، این است که شما می‌توانید ویژگی‌های کلیدی کارآفرینی را در خودتان ایجاد کنید.

اما یاد گرفتن کارآفرینی با سطح بالایی از کنجکاوی در زندگی شروع می‌شود و در ابتدای مسیر کاری رشد می‌کند. قطعا در این مسیر به ذهنیت رشد نیاز دارید (یعنی به جای اینکه محدود به ویژگی‌هایی شوید که با آن به دنیا آمده‌اید، آنچه نیاز دارید را یاد بگیرید). همچنین باید یک ابرخوش‌بین باشید و سطح اعتماد به نفس بالایی داشته باشید.

با اینکه نمی‌توان هیچ شخصیت کارآفرینی «ایده‌آلی» برای یک کارآفرین موفق تعریف کرد، اما یکسری اصول اساسی وجود دارد. کارآفرینان سریالی می‌گویند کارآفرینان تازه‌کاری که به موفقیت می‌رسند، ویژگی‌های مشترکی دارند که برخی از آنها عبارتند از:

۱. اشتیاق زیاد
افرادی که اشتیاق دارند موفق می‌شوند، چون عاشق کاری هستند که انجام می‌دهند. آنها استارت‌آپ‌شان را مثل یک کار اجباری نمی‌بینند و همیشه در حال تحقیق کردن و مطالعه موارد جدید هستند، تا استراتژی‌هایی در مورد بهتر کردن کسب‌وکارشان یا تغییر رویه در کارشان، بیابند.

۲. اخلاق کاری قوی
کارآفرینان موفق از کار کردن نمی‌ترسند. بیشتر کارآفرینان موفق برای شما تعریف می‌کنند که در روزهای اول کارشان، ۷۰ تا ۸۰ ساعت در هفته کار کرده‌اند. اما این تعداد ساعت، وقتی در حال ساختن شرکت خودتان هستید، معنی کار کردن نمی‌دهد. دیگر کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت اهمیت دارد. باید سعی کنید هوشمندانه کار کنید.

۳. مهارت‌های انسانی قوی
یک کارآفرین موفق مهارت‌های ارتباطی عالی برای فروش محصولات یا خدمات خود به مشتریان و انگیزه‌بخشی به کارکنان خود دارد. کارآفرینان ماهر با ارائه ماموریتی قوی و بینشی روشن، این قدرت را دارند که به کارکنان خود انگیزه بدهند. همچنین عملکرد خوبی در استخدام افرادی باهوش‌تر از خودشان دارند.

۴. سرسختی
کارآفرینان موفق هیچ‌گاه تحت تاثیر شکست‌هایی که در سفر استارت‌آپی خود با آنها مواجه می‌شوند، قرار نمی‌گیرند. برای آنها، شکست مثل شروع یک داستان موفقیت جدید است بنابراین، بارها یا چیزی را امتحان می‌کنند یا روند آن را تغییر می‌دهند. آنها معتقدند برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد.

۵. خلاقیت زیاد = حل مساله
یکی از جنبه‌های اصلی خلاقیت، توانایی درک کامل مشکل و سپس خیز برداشتن برای حل آن است. کارآفرینان معمولا به راه‌حل‌هایی می‌رسند که ترکیبی از دیدگاه‌های مختلف دیگر است.

۶. رقابت خوب است
تعداد استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های کوچکی که هر ماه شروع به کار می‌کنند، در حال افزایش است. رقابت بین این شرکت‌ها خوب است. رقابت به رشد یک صنعت کمک می‌کند، استعدادهای آموزش‌ دیده را بیرون می‌دهد و شما را مجبور می‌کند به خاطر مشتری، کیفیت محصولتان را بالا ببرید. همچنین می‌توانید مشتریان رقبای خود را بشناسید، آنها را تحلیل، و از آنها نظرسنجی کنید تا دیدگاه‌های خوبی به دست آورید.

۷. اعتماد به نفس داشته باشید
یک کارآفرین موفق هیچ وقت به موفق شدن یا اینکه آیا لیاقت آن را دارد یا نه، شک نمی‌کند. این افراد عمیقا اطمینان دارند که دانش، تجربه و شبکه‌‌ای که ایجاد کرده‌اند، حتما باعث موفقیت‌شان می‌شود.

۸. نظم کلید کار است
کارآفرینان موفق همیشه انرژی خود را بر به ثمر رسیدن استارت‌آپ متمرکز می‌کنند و موانع و مزاحمت‌هایی را که در رسیدن آنها به اهدافشان اختلال ایجاد می‌کند، حذف می‌کنند. به علاوه، کارآفرینان موفق نظمی در کارشان دارند که باعث می‌شود هر روز قدم درستی به سوی تحقق واقعی اهدافشان بردارند.
منبع: Forbes

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Https://alikhademoreza.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁉️ انسان ها در 1000 سال آینده به چه شکل در می آیند؟
ویدئو با زیر نویس فارسی از شبکه نشنال جوگرافی که به بررسی چند نوآوری علمی جالب آینده می پردازد.

👉 @anan_ke_midanand
Http://alikhademoreza.ir
🔆 خطاهای شناختی

🔻ذهن خوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.

🔻پیش گویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

🔻فاجعه سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

🔻برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.

🔻نادیده گرفتن جنبه های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.

🔻فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.

🔻تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.

🔻تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.

🔻باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.

🔻شخصی سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.

🔻سرزنش گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.

🔻مقایسه های نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.

🔻تاسف گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.

🔻چی می شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”

🔻استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."

🔻نادیده انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.

🔻قضاوت گرایی judgment focus
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Https://alikhademoreza.ir
🔆 مولفه های هوش مدیریتی:
MQ=IQ+EQ+PQ+PQ+SQ

هوش مدیریتی(MQ): به ما يادآور می شود براي موفقيت در زندگی شخصی و زندگی كاروكسب بايد بتوانيم بر خودمان مديريت قوی داشته باشيم و به عبارتی روی خودمان كه ارزشمندترين دارايی مان است سرمايه‌گذاری كنيم و برای اين مهم، 5 هوش را با نگاه جامعيت‌نگری به‌كار گيريم تا با هم‌توان‌افزایی بين آنها انسانی موفق باشيم.

هوش منطقی(IQ): همان هوش عقلی يا هوش رياضی است كه در مدارس، ما را با آن می سنجيدند. اما همه‌ ما شواهد بسياری از انسانهایی را می توانيم مثال بزنيم كه در مدرسه و دانشگاه معدل بالایی داشتند، اما در به‌كارگيری آنها در زندگی خانوادگی و زندگی كاری به توفيقات سعادت نيافتند. پس هوش عقلی لازم است، اما كافی نيست.

هوش هیجانی(EQ): به معنای توان مديريت كردن هيجانات خود و ديگران. خوشبختانه هوش هيجانی قابليت اكتسابی دارد و ما می توانيم با يادگيری در هر سن كه باشيم هوش هيجانی خود را ارتقا دهيم. پس كم‌كاری در اين زمينه فقط و فقط نشان‌دهنده‌ تصور خودمان است. برای اينكه هوش هيجانی خودمان را بالا ببريم بايد به عوامل مهمی چون پايداری و استقامت برای رسيدن به اهداف درست از پيش تعيين‌شده، انگيزه‌بخش و مديريت روح و روان خودمان و پرهيز از نااميدی و يادگيری برای ارتقای روحيه‌ مثبت‌انديشی و كنترل و اصلاح دائم و مرتب رفتار و كردار خويش در راستای انسان متعالی شدن، همدلی و گذاشتن خودمان به جای ديگران كه با آنها سروكار داريم برای درك بهتر ايشان، و اين سؤال را از خود پرسيدن كه اگر من به جای طرف مقابل بودم چه انتظاري داشتم، و در نهايت ارتقای مهارت خودشناسی و شناخت تيپ شخصيتی خودمان با مراجعه به مشاوران كاربلد و مطالعه براي تقويت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف خويش بپردازيم.

هوش سیاسی(PQ): هوش سياسی است كه بهتر است آن را به هوش تدبيری ترجمه كنيم، و معنا و مفهوم آن اين است كه بدانيم در مقابل هر مشتری بهترين نوع رفتار چه بايد باشد.‌ تشخيص تفاوت مشتريان و به‌كارگيری بهترين شيوه‌ عملكرد برای نزديك شدن به مشتری، هوش تدبيری يعنی هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد.

هوش تدبيری يعنی اينكه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ كنم و از به‌كار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری كنم. هوش تدبيری توان درك طرف مقابل را در ما افزايی می دهد. هوش تدبيری همان كياست داشتن در كار است. به ما ياد ميیدهد كه با مشتری بحث نكنيم، ياد می دهد كه در بازار رفته‌ايم تا معامله كنيم نه مقابله. اينكه همه جا جايز نيست اسم كوچك مشتری را به‌كار ببريم و اينكه درك فرهنگها و خرده‌فرهنگها را داشته باشيم.

هوش جسمانی یا فیزیکی(PQ): به ما می گويد كه برای موفقيت در بازار، و نزد مشتری می بايست روح شاداب و مغزی پويا داشته باشيم و اين مهم مهيا نمی شود مگر اينكه جسم سالم داشته باشيم. هوش جسمي به ما می گويد كه عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌كننده‌ ورزش و سلامتی خود باشيم.

هوش معنوی(SQ): نهايتاً هوش معنوی به انسان بودن ما، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می پردازد. همان پندار نيك، گفتار نيك، و كردار نيك است. هوش معنوی يعنی خودمان را نانوایی فرض كنيم كه قرار نيست نان سوخته دست مردم بدهيم. ابتدا باور كنيم كه با فروش بيمه به مشتری برای او امنيت خاطر و اطمينان را فراهم می كنيم، پس من در حال خدمت كردن به مشتری هستم، پس بايد مشاور صديق و راستگوي او باشم تا او با خشنودی كه به دست مي‌آورد من را به ساير دوستان و افرادی كه می شناسد ارجاع دهد؛ چون ما می دانيم تنها در اين حالت است كه فروش مؤثر يا فروش تكرارشونده به همان مشتری صورت می گيرد و حتی او را به سفير برند و خوشنامی اعتبار ما تبديل میكند.

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Https://alikhademoreza.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمتی از مصاحبه محمود دولت‌آبادی با احمد شاملو درباره مرگ و زندگی

-ارج زندگی در موقتی بودن است، جاودانگی را باید در جای دیگری جست؟
دولت آبادی: کجا؟
-انسانیت
کانال آنان که میدانند
@anan_ke_midanand
📜 مطالعه #مقاله
ویژگی های شخص کارآفرین

تصور می شود که کارآفرینان موفق دارای موهبتهای خدادادی هستند. در حالی که باید توجه داشت که بسیاری از ویژگی های کارآفرینان موفف آموختی و اکتسابی هستند.

بنابراین می توانم ویژگی های شخص کارآفرین را به دو دستهویژگی های شخصیتی و ویژگی های مهارتی تقسیم کنم.

مطالعه کامل مقاله از لینک زیر 👇
https://alikhademoreza.ir/ویژگی-های-شخص-کارآفرین

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
🔆 جامعه ای زنده است ...

1. ...که در عرصه های اقتصاد، هنر، علم، سیاست، میان شهروندان رقابت قاعده مند وجود داشته باشد

2. که آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد

3. که تعداد رسانه های غیر دولتی حداقل دو برابر دولتی باشد

4. که در جاده های آن در هر صدکیلومتر برای شهروندان، استراحتگاه ساخته شده باشد

5. که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند

6. که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، 35 درصد درآمد شهروندان باشد

7. که در فرودگاه های آن، حداقل از 70 ملیت و 70 شرکت هواپیمایی خارجی تردد کنند

8. که شهروندان آن وقتی به چهار راهها می رسند، اتومبیل خود را کاملاً متوقف کنند

9. که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد

10. که اساتید دانشگاه آن به کار دانشگاهی صرفاً به عنوان شغل نگاه نکنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند

11. که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند

12. که تکمیل پیچیده ترین طرح های "عمرانی" در آن، حداکثر 3 سال به طول انجامد

13. که دانمارک از شهروندان آن برای سفر، درخواست ویزا نکند

14. که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد

15. که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش می آید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند

16. که مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد

17. که شهروندان نظافت محیط عمومی، خیابان ها، جاده ها و سواحل را با نظافت محل سکونت و اتومبیل خود مساوی بدانند

18. که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد

19. که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند

20. که دستگاه های اجرایی آن با fact تحلیل کنند و نه با تخیل

21. که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد

22. که شهروندان آن از اخلاقی بودن و رعایت حریم های اجتماعی ، لذت ببرند

23. که شان و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر باشد

24. واژه های "ببخشید "، "عذر می خواهم" و "اشتباه کردم" به وفور در میان شهروندان رواج داشته باشد

25. که شهروندان آن، دندان های سالم داشته باشند

26. که انتقاد از اندیشه ها و سیاست گذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد

27. که سیاست مداران آن با هم قطاران خود در محیط بین المللی مرتب در تعامل باشند

28. که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف می کند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس

29. که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد

30. که در آن شهروندان علاقه ای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند بلکه با فکر ، همت و توانایی های خود زندگی کنند.
دکتر محمود سریع القلم

کانال آنان که میدانند
کارآفرینی و مدیریت کسب و کار 👇
@anan_ke_midanand
Http://alikhademoreza.ir
🔆طبق محاسبات محققان، دو سوم مردم دنیا هیچگاه در طول عمر خود نمی فهمند که نقاط قوتشان چیست
و در چه زمینه ای استعداد دارند تا بتوانند همان کار را دنبال نمایند.
@anan_ke_midanand
www.alikhademoreza.ir