#تحلیل_اهم_اخبار_امروز_سرخس
#جمعه_٢٧_مهرماه_ش١١٢٠
💢شعر(بریل های ناگزیر).
✅خوانش شعر موسی عصمتی شاعر روشندل سرخسی به مناسبت روز جهانی عصای سفید.
●در جادهای تاریک؛ با ستارگانی خاموش
محکومم که عینک دودی بزنم و عصایی به دست بگیرم تا پانزده اکتبر هر سال روزنامهها مرا با خطی برجسته بنویسند
●محکومم
به چالههای شهرداری با دست و پای زخمی در نزدیکی خیابانی که از چاههای عمق شهردار رونمایی میشود
●محکومم
به سرشکستگی در مقابل داربستها وقتی راه..که نه!دار مرا بستهاند
و من با سیلی داربستها صورتم را سرخ میکنم
●محکومم
به عصایی که سفید است و حال اژدها شدن ندارد و گاهی درگذر از جویی حقیر روسیاه میماند
●محکومم
به ایستادن طولانی کنار خیابان وقتی که عجلهام زیر سر هیچ شیطانی نیست
●محکومم
دوچرخه توی پیادهرو را جعبة جلوی مغازه را تنه بزنم بیندازم دو بار عذر بخواهم دو بار
«کوری؟مگر نمیبینی؟» را لبخند بزنم
●محکومم
چهرة مادرم را از یاد برده باشم و عکس معصوم دخترکان از آلبوم خاطراتم برداشته شده باشد و من
محکومم
که محکوم بمانم بی هیچ تجدید نظری به جرمی که نمیدانم و به گناهی که..
#کمیته_فرهنگ_ادب
∎رصدخانه سرخس
#جمعه_٢٧_مهرماه_ش١١٢٠
💢شعر(بریل های ناگزیر).
✅خوانش شعر موسی عصمتی شاعر روشندل سرخسی به مناسبت روز جهانی عصای سفید.
●در جادهای تاریک؛ با ستارگانی خاموش
محکومم که عینک دودی بزنم و عصایی به دست بگیرم تا پانزده اکتبر هر سال روزنامهها مرا با خطی برجسته بنویسند
●محکومم
به چالههای شهرداری با دست و پای زخمی در نزدیکی خیابانی که از چاههای عمق شهردار رونمایی میشود
●محکومم
به سرشکستگی در مقابل داربستها وقتی راه..که نه!دار مرا بستهاند
و من با سیلی داربستها صورتم را سرخ میکنم
●محکومم
به عصایی که سفید است و حال اژدها شدن ندارد و گاهی درگذر از جویی حقیر روسیاه میماند
●محکومم
به ایستادن طولانی کنار خیابان وقتی که عجلهام زیر سر هیچ شیطانی نیست
●محکومم
دوچرخه توی پیادهرو را جعبة جلوی مغازه را تنه بزنم بیندازم دو بار عذر بخواهم دو بار
«کوری؟مگر نمیبینی؟» را لبخند بزنم
●محکومم
چهرة مادرم را از یاد برده باشم و عکس معصوم دخترکان از آلبوم خاطراتم برداشته شده باشد و من
محکومم
که محکوم بمانم بی هیچ تجدید نظری به جرمی که نمیدانم و به گناهی که..
#کمیته_فرهنگ_ادب
∎رصدخانه سرخس