اخبار گزینه ارشد
1.48K subscribers
1.6K photos
108 videos
190 files
542 links
مرکز تخصصی رشته های کارشناسی ارشد مدیریت
(کسب و کار ، اجرایی، بازرگانی، دولتی، مالی، حسابداری، MBA و ...)
تماس با ما:
09122070138
09012070138
09022070138

@GozineArshad1
@GozineArshad3
کانال انتشارات:
@GozineArshadPub
وبسایت:
GozineArshad.blog.ir
Download Telegram
🌍🌎هلال پیش‌بینی‌ناپذیری
امیر ناظمی

ساعت ۲۲:۳۰ شب اعلام می‌شود که فردا #عید_فطر نیست. مدیران کسب‌وکارها و مدیران #منابع_انسانی حالا حتی نمی‌دانند فردایشان تعطیل است یا نه.
ساعت ۲۳ سخنگوی #دولت اعلام می‌کند که فردا تعطیل نیست. حالا مدیران شرکت‌های خصوصی باید اطلاعیه صادر کنند، باید جلسات ۴شنبه را کنسل‌شده فرض کنند،

اما برای فردا صبح می‌توان #برنامه‌ریزی یا #بهره‌وری انتظار داشت؟
‌‌
ما با توسعه‌یافتگی فاصله‌ای دور داریم، چون هنوز ساده‌ترین اصول #سیاست‌گذاری در #نظام_حکمرانی جایگاهی ندارد!

⭕️پیش‌بینی‌پذیری پیش‌نیاز زندگی

توسعه‌یافتگی محصول برنامه‌ریزی است. #توسعه نه با شانس پدید می‌آید و نه با آرزو کردن و شعار دادن. برنامه‌ریزی و توسعه‌یافتگی حاصل از آن، اما به پیش‌نیازهایی وابسته است، که باید محیط مناسب توسعه را شکل دهند؛ و یکی از مهم‌ترین پیش‌نیازها «#پیش‌بینی‌پذیری» است.

تا زمانی که بدیهی‌ترین موضوعات زندگی دچار #عدم‌قطعیت باشد، توسعه دور از دسترس است. پیش‌بینی‌پذیری است که امکان برنامه‌ریزی را فراهم می‌کند. نظم و قانون به عنوان پیش‌نیازهای برنامه‌ریزی و توسعه نیز وابسته به همان پیش‌بینی‌پذیری هستند. اگر نتوانیم گام‌های پیش روی خود را پیش‌بینی کنیم، در عمل هیچ برنامه‌ای قدرت پیش بردن توسعه را نخواهد داشت.

فقدان پیش‌بینی‌پذیری یعنی تشدید عدم‌قطعیت، یعنی بالا رفتن هزینه #ریسک، یعنی افزایش احتمال شکست، یعنی کاهش بهره‌وری، یعنی ... و همه این‌ها یعنی توسعه برای ما پشیزی اهمیت ندارد!

⭕️انبوهی از تغییرات جزیی

عید فطر تا سال ۱۳۹۰ یک روز تعطیلی بود؛ اما از آن سال تعطیلات عید فطر ۲ روز شد. این ۲ روز شدن نه برای کاهش عدم‌قطعیت بود و نه اساسا نگاهش رو به توسعه و برنامه‌ریزی بود! ۲ روز شده بود با همان عدم‌قطعیت دیدن هلال!

حالا تقریبا یک هفته‌ی کاری را از دست می‌دهیم برای همان قانونی که هدف‌اش نه توسعه بوده و نه رفاه مردم! قانون طبق نظر و برای گروهی تدوین شده است که اساسا نه کسب‌وکاری را مدیریت می‌کنند و نه دغدغه‌ای برای برنامه‌ریزی و توسعه دارند!

کافی بود در قانون مجلس «روزهای اول و دوم شوال یا در سال‌هایی که ماه مبارک رمضان ۳۰ روزه است، تعطیلی به ۳۰رمضان و اول شوال» تغییر می‌یافت. همین اندازه آینده‌نگری و دغدغه‌ی توسعه داشتن کافی بود تا در #مجلس قانون درست، قانونی که چشم‌انداز توسعه دارد و قانونی که پیش‌بینی‌پذیری را افزایش می‌دهد تصویب می‌شد. اما نه نمایندگان و نه دیگران نه دغدغه توسعه دارند و نه به دنبال پیش‌بینی‌پذیری هستند
@GozineArshad
Forwarded from مهران صولتی
🔹 چرا در مدارس ایران از آموزش مهارت های زندگی خبری نیست ؟

@solati_mehran

مهران صولتی


آن چه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر می آید حاکی از آن است که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارت های زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیت های گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا " نه " گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفت و گو، کنترل خشم، عزت نفس  می باشد.

به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور می کوشد تا با بهره گیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گام های بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکت جو، قانون محور و اخلاق مدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی می شود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.

فقدان زیر ساخت های مناسب جهت آموزش مهارت های زندگی، کلاس ها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی همسانی و همشکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل می کند. همچنین  این تمرکز گرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.

از  معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحب نظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاس هایی که از دانش آموزان خسته و بی انگیزه انباشته می شوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه و کمک مادی به مدرسه می توانند در این نظام آموزشی مشارکت داشته باشند، نمای کلی  آموزش و پرورش ایران امروز را ترسیم می کند. مدارسی که می توان در آن سه تیپ از دانش آموزان را مشاهده کرد :

1⃣ دانش آموزان درسخوان (نه لزوما خلاق) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام کنکور، می آموزند که بزرگترین مهارت زندگی، عبارت از حضور در کلاس های کنکور و آموختن مهارت های پیچیده تست زنی می باشد. کاهش تفریحات، کنار گذاشتن معاشرت با دوستان، محبوس کردن خود در اتاق، غیرسیاسی شدن فزاینده و بی تفاوتی نسبت به فرآیندهای اجتماعی در زمره سایر عادت های زندگی این گروه می باشد.

2⃣ دانش آموزان ارزشی (نه لزوما مستقل)  که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام نظم ایدئولوژیک، می آموزند که ارزش های تیپ بهنجار یک دانش آموز مثبت را در خود نهادینه کنند. حضور در مجامع مذهبی، محدود کردن دایره خودی ها (تماس با غیرخودی ها می تواند موجب تشویش ذهن شود)، میل به هدایت و ارشاد، عادت به مونولوگ به جای دیالوگ، از جمله عادت های روزمره توسط این دسته می باشد.

3⃣ دانش آموزان متفاوت (تعدادشان رو به افزایش است) که نه می توانند در  کنکور حل شوند و نه قادرند سرباز خوبی برای نظم ایدئولوژیک باشند. دانش آموزانی که به راحتی اقتدار دبیران را در کلاس به چالش می کشند. کسانی که می کوشند تا مدل مو، لباس و رفتار متفاوتی را با تیپ بهنجار از خود نشان دهند. علاقه مفرطی به زیر پا گذاشتن استانداردهای موجود مدارس از خود نشان داده و عطش بسیاری به داشتن تجربه های جدید در هر زمینه ای دارند.

🔹 نکته پایانی: آموزش و پرورش ما به مهارت های زندگی نمی پردازد چون برای ما ایرانیان، زندگی یک متغیر مستقل محسوب نمی شود. زندگی برای ما ذیل جنگ، ایدئولوژی و غیریت سازی تعریف می شود. نظام آموزشی ما  به آموزش مهارت های زندگی بی توجه است چون زندگی امروز ما، گروگان محرومیت های دیروز و آرزوهای فرداست. همان زندگی که  درحقیقت هدف نیست، بلکه وسیله ای است در خدمت اهدافی که مشخص نیست تا چه حد واقع بینانه  انتخاب شده اند. در جامعه ای که همچنان منقاد بودن برتر از منتقد بودن می نشیند و تبعیت گوی سبقت از استقلال می رباید، تفکر منطقی و هنر گفت و گو فقط می تواند زینت بخش کتاب های درسی و پیروی از مد زمانه تلقی شود.

@solati_mehran

#توسعه
#آموزش_و_پرورش
#مهارتهای_زندگی
Forwarded from مهران صولتی
🔹 چرا انتظار توسعه در شرایط کنونی ایران بیهوده است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


ایران از حدود یک‌صد سال پیش و با پیوستن به مدار نظام جهانی در مسیر توسعه یافتگی قرار گرفت. شواهد اما حاکی از آن است که به رغم سه تحول سرنوشت ساز مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی هنوز هم ما کشوری در حال توسعه به شمار می رویم. پیشرفت های زیادی در این مدت صورت گرفته ولی از آن جهش نهایی که بتواند ما را در جرگه کشورهای توسعه یافته قرار دهد هنوز هم خبری نیست. به نظر می رسد با نزدیک شدن به موعد بسته شدن پنجره جمعیتی در سال ۱۴۲۵ کار بیش از پیش بر ما سخت‌تر و دوران انتقال طولانی‌تر شود. حال بر اساس این ملاحظات مایل ام به این پرسش پاسخ دهم که چرا در وضعیت کنونی انتظار برای توسعه یافتگی کشور بیهوده می باشد؟

هراس از آزاد شدن نیروهای اجتماعی:
توسعه پدیده ای فراتر از ساختن پل، سد و جاده است. اینها پیشرفت است نه توسعه! یعنی همان تصوری که یک‌صد سال است مهندسی را برتر از علوم انسانی نشانده و تکنوکراسی را جایگزین دموکراسی ساخته است. توسعه پیش از هر چیز به معنای آزاد سازی تمامی نیروهای اجتماعی و مشارکت آنها در ساختن آینده جامعه است. شاید بتوان ترجمان این آرمان را در شعار ایران برای همه ایرانیان یافت. امری که منوط به آموزش و پرورش انسان هایی در تراز رقابت با قدرت های اقتصادی جهان است. اما آن چه در چهل سال گذشته بیش از همه به چشم آمده است عزمی جدی برای مهار جامعه و نیروهای توانمند آن بوده است. محدود سازی تاثیر گذاری نخبگان، کنترل دامنه فعالیت نهادهای مدنی، امنیتی سازی گفتمان فعالیت های سیاسی- اجتماعی و زینتی سازی نقش نهادهای انتخابی از طریق موازی سازی مراکز قانون گذار از جمله این تلاش ها می باشد.

جلوگیری از افزایش توقعات اقتصادی:
تجربه رژیم شاه در بالا بردن انتظارات اقتصادی مردم پس از افزایش قیمت نفت (۱۳۵۲) و سپس ناکامی در برآوردن آنها پس از کاهش شدید قیمت آن (۱۳۵۵) که منجر به بی‌ثباتی سیاسی و انقلاب ۵۷ شد درس‌هایی ذی‌قیمت برای آیندگان به همراه داشت. این که حکومت‌هایی که سطح توقعات اقتصادی را پایین نگه می دارند از ثبات بیشتری برخوردارند. امری که در تمامی چهل سال گذشته سرلوحه سیاست گذاران کشور قرار داشته، عبارت از تلاش برای تعویق مطالبات و پرهیز از دمیدن در کوره انتظارات بوده است. تنظیم آرزوهای مردم و پایین نگه داشتن فتیله امید اجتماعی. درست برخلاف توسعه که مستلزم افزایش امید، برابری و آزادی برای شکوفایی تمامی استعدادها و ظرفیت ها است. شاید بتوان تلاش برای رنگ باختن امیدهای سیاسی مردم از پس هر انتخابات را نیز در همین راستا ارزیابی کرد. این که قرار دادن مردم در برزخ میان بد و بدتر اگر چه با اقتضائات حکمرانی خوب ناسازگار است ولی در عوض می تواند مطمئن تر و پایدارتر باشد.

اصرار بر تداوم چالش با نظام جهانی:
در همه این سال‌ها که دلسوزان و کارشناسان از ضرورت آشتی با جهان و ارتباط سازنده با آن سخن گفته اند با این پرسش مواجه شده اند که آیا از ما می خواهید تسلیم امریکا شویم؟! پرواضح است که پاسخ منفی است ولی واقعیت هم به سادگی در این پرسش و پاسخ نهفته نیست. امروزه نمی توان نظام جهانی را صرفا در امریکای تضعیف شده کنونی خلاصه کرد. کشورهایی مانند چین، هند، روسیه، برزیل، ژاپن و اروپا جهانی چندقطبی را شکل داده اند که در آن مطابق پیش بینی بلومبرگ از رده بندی اقتصادهای جهانی تا سال ۲۰۳۰، چین و هند برتر از امریکا می ایستند. اما مشکل این‌جا است که اکنون چالش با نظام جهانی به بخش جدایی ناپذیری از هویت کشور بدل شده است. تبدیل  واقعیت به هویت، که نه تنها تجدیدنظر در مواضع پیشین را منتفی می سازد بلکه موجب تصلب یافتن هر چه بیشتر تصمیم ها می شود.

فقدان چشم انداز روشن برای اجماع ملی: تجربه توسعه در همه اقتصادهای نوظهور نشان می‌دهد که ضرورت توسعه یافتگی موجب شده در یک پیچ تاریخی نوعی اجماع ملی در بالاترین سطح سیاسی شکل گرفته و دولت به مثابه موتور محرکه توسعه ایفای نقش کند. اجماعی که بر بسیج توده ها پیرامون اولویت یافتن اقتصاد، مشارکت پذیری مردم و سیاست خارجی آشتی جویانه با جهان مبتنی بوده است. اما مع‌الاسف شواهد نشان می دهد که بی‌اعتمادی فزاینده سیاسی در کشور حتی امکان شکل گیری نوعی گفت و گوی ملی را هم منتفی ساخته است. مسائل متعدد اجتماعی حل‌نشده بر یکدیگر انباشت شده و بحران های مختلف را بازتولید می کنند. روشن است که با این حجم از معضلات در هم کلاف شده نمی توان به شکل گیری اجماعی ملی برای بهره گیری از تجارب جهانی جهت ورود به فرایند توسعه یافتگی امید داشت. شرایطی که در آن امر روزمره و زیستن برای بقا اولویت می یابد و فاصله با سایر کشورهای جهان بیش از پیش افزایش می یابد.

@solati_mehran

#توسعه
#ایران_امروز